هر کاری بکنید، در مواقعی مورد بیاعتنایی دیگران قرار میگیرید. رابطه میان آنچه را که از آن اجتناب میکنید و آنچه را که فکر میکنید، پیدا کنید. به بعضی از آنها به قدری عادت میکنید که حتی متوجهشان نمیشوید. برای اینکه مسئله رفتارهای ایمنی جویانه را حل و فصل کنید، ابتدا باید از آنها آگاه شوید. و بالاخره در چهارمین مرحله، از کاری که کرده اید نتیجه میگیرید.
همچنین برای افرادی که علاقه مند به فلسفه و روان شناسی اجتماعی هستند، می تواند منبعی ارزشمند و الهام بخش باشد. کسانی که می خواهند نگرشی متفاوت به مفهوم موفقیت و جایگاه اجتماعی داشته باشند، از خواندن این کتاب بهره مند خواهند شد. تریسی با اعتماد به دوستش گفت که احتمالاً اگر قبلاً آن شخص را ملاقات کرده باشد، صحبتش را با «حالتون چطوره؟» شروع میکند و شاید دربارهی این صحبت کند که چقدر از اینکه قرار است خاله شود هیجانزده است. دوستش شانههایش را بالا انداخت و گفت که این سخنان کاملاً خوشایند و مناسب به نظر میرسد.
او در دانشگاه کمبریج رشتهی تاریخ خوانده و سپس در لندن به تحصیل در رشتهی فلسفه مشغول شده است. او مدتی هم دانشجوی در رشتهی دکترای فلسفه در دانشگاه «هاروارد» تحصیل نمود اما برای نوشتن کتابهای فلسفه برای عموم مردم آن را رها کرد. کار اصلی ما آموزش افزایش اعتماد به نفس و مدیریت زندگی خود است.
انواع ظریفتر اجتناب کردن بسیار آشنا هستند و به قدری در زندگی روزانه اشخاص اتفاق میافتند که مردم حتی نمیدانند چنین کارهایی میکنند. یکی از راههای اجتناب این است که چشمانتان را متوجه زمین کنید تا کسی نتواند نگاهش به نگاه شما بیفتد و یا به محض تمام شدن جلسه اتاق را ترک میکنید تا مجبور نباشید با دیگران صحبت کنید. مشکل دیگری در رابطه با پیدا کردن راه چاره دیگر زمانی بروز میکند که اشخاص به ندای درون خود توجه بیش از اندازه میکنند و با این اقدام خود را به زیر میکشند و برای خود تولید مشکل میکنند. غلب اوقات کسانی که با اضطراب اجتماعی رو به رو هستند در این زمینه به حدس و گمان متوسل میشوند که دیگران درباره آنها چه میاندیشند. وقتی بیاموزید که چگونه افکارتان را انتخاب کنید، روی احساستان تأثیر میگذارد. بسیاری از مردم اگر اضطرابشان طول بکشد احساس ملالت، دلتنگی و اندوه میکنند.
کاری کنید که جوابهایتان برای شما روشن باشند، از آنها یادداشتبرداری ذهنی و کتبی کنید. باید بتوانید بیشتر به شخص یا اشخاصی توجه کنید که با آنها در تبادل هستید تا بهتر بتوانید حرفهایی را که زده میشوند بشنوید، به سایر اشخاص حاضر نگاه کنید و به واکنش آنها و واکنش خودتان توجه نمایید. همان طور که میدانید وقتی احساس بدی دارید، فکر نکردن درباره خودتان ساده نیست.
بسیاری فقط در موقعیتهای خاص دچار اضطراب و کمرویی میشوند و دستوپایشان را گم میکنند؛ درحالیکه در جاهای دیگر اعتمادبهنفس بهتری دارند. برای مثال برخی از بازیگران در جمعها مضطرب و کمرو هستند ولی در مقابل دوربین کاملاً راحت بازی میکنند. اما درصد دیگر اضطراب شدیدتری دارند و همیشه این نگرانی کشنده را با خود حمل میکنند. یکی از منابع مفید در این زمینه، کتاب غلبه بر کمرویی و اضطراب اجتماعی (The Shyness and Social Anxiety Workbook) نوشتهی مارتین ام. کتابِ حاضر این نوع اختلالها را تعریف میکند و نشانههای آن را توضیح میدهد. همینطور به ریشههای روانشناختی آنها اشاره کرده و به شما میگوید که وقوع آنها ناشی از چیست.
با استفاده از اینروش بیمار یاد میگیرد با موقعیتهای اضطرابزا به طور موفقیتآمیزی رو به رو شود. برد پیت، آبراهام لینکلن، جی کی رولینگ، دیوید بووی، نیکول کیدمن و لیدی گاگا؛ معروف است که این چهرههای سرشناس کمرو هستند و در جمع مضطرب میشوند. بعضی از آنها به این مسأله اذعان داشتهاند و گفتهاند که روی فعالیت حرفهایشان هم تأثیر زیادی گذاشته. این حقیقت دو موضوع را نشان میدهد؛ اینکه خجالت و ترس در هر فردی ممکن است وجود داشته باشد، حتی سلبریتیها هم ممکن است از آن رنج برند.
قرار گرفتن در معرض موقعیتهای اجتماعی هراسانگیز تقریباً بدون استثنا تولید اضطراب میکند. به عنوان نمونه میتوان به صحبت تلفنی، طولانی شدن یک گفتگو، ورود به یک اتاق پر از جمعیت، خوردن یا نوشتن در معرض دید دیگران و یا صحبت در برابر یک گروه اشاره کرد. نه، حتی اگر شما احساس اضطراب موقعیت نکنید، این کتاب میتواند به شما در درک بهتر این حالت و افزایش آگاهی در مواجهه با چالشهای زندگی کمک کند. کتاب غلبه بر کمرویی و اضطراب اجتماعی را امیرحسین سادات دربند برای انتشارات یوشیتا ترجمه کرده است. پس از آنکه تصمیم گرفتید کاری را به شکل دیگری انجام دهید، به آن زیاد فکر نکنید.
آن دسته از اشخاصی که از کمرویی رنج میبرند یا با اختلال اضطراب اجتماعی وترس دست و پنجه نرم میکنند، از مخاطبان اصلی اثر پیش رو هستند. او در این کتاب به سراغ موضوعی رفته که هر انسانی در دورهای از زندگیاش آن را تجربه کرده است. دوباتن اعتقاد دارد عطش رسیدن به موقعیت اجتماعی خوب، مانند دیگر تمایلات دارای فوایدی هم میباشد، برای مثال به شما تلنگر میزند تا استعدادهایتان را کشف کنید و به دنبال مسیرهای بیقاعده و زیانآور نروید. اما مانند دیگر تمایلات حجم زیادی از آن میتواند کشنده باشد. بنابراین مهمترین راهحل برای حل این مسئله صحبت کردن و به دست آوردن اطلاعات در مورد آن است. از آن جهت به این روش قبل از بقیه اشاره میکنیم زیرا توضیح میدهد که چگونه دوباره درباره خطرات و ریسکهای موجود در موقعیتهای اجتماعی فکر کنیم.
در جریان حادثه خیلیها ذهنخوانی میکنند و یا حدس میزنند که دیگران چگونه به آنها واکنش نشان خواهند داد. این سبب میشود که خودتان را فراموش کنید تا بتوانید با دیگران رفتاری طبیعیتر داشته باشید. جواب این است که به جای اجتناب کردن از رو به رو شدنها، با مشکلات رو به رو شوید. باید چرخهها را پاره کنید و آن انگارههایی که اینها را به حرکت درمیآورد، تغییر دهید. استراتژی عمده و مهمی که در درمان صورت میگیرد، پاره کردن این چرخه و دورهای باطل است.