در میان نمونههای فراوان میتوان به نبرد کارتاژ مربوط به جنگ پونیک سوم بین شهر فنیقیه کارتاژ و امپراتوری روم باستان در سال ۱۴۹ قبل از میلاد اشاره کرد. در این سال رومیان شهر را آتش زدند، مردم را به بردگی گرفتند و ساختمانها را ویران ساختند. یوشع و داوود، هکتور و آشیل نبردهایی را که سربازان ما در قالب ائتلاف در سومالی و عراق انجام دادند را تشخیص میدهند.
جنگ و صلح در سال 1869 توسط نویسنده مشهور روس، لئو تولستوی نوشته شده است. این کتاب به عنوان یکی از مهمترین و کامل ترین رمان های جهان شناخته شده است. تولستوی همچنین در بسیاری از قسمتهای کتاب، نظریههای فلسفی و سیاسی خود را درباره تاریخ، سرنوشت و آزادی اراده مطرح میکند. این نظریات از زبان شخصیتهای مختلف بیان میشوند و به خواننده امکان میدهند که بهطور مستقیم با تفکرات فلسفی تولستوی آشنا شود. آندره در جنگ دچار آسیبهای روحی و جسمی میشود و در نهایت متوجه میشود که معنای واقعی زندگی نه در جنگ و پیروزی، بلکه در روابط انسانی و عشق است. پس از بازگشت از جنگ، آندره تغییرات عظیمی در دیدگاههای خود به دنیا پیدا میکند و تجربههایی از رشد شخصی را پشت سر میگذارد.
البته من از قبل با طرز تفکر تولستوی آشنا بوده ام بواسطه کتابهایی که از ایشان خوانده بودم. ۳۰ کیلو که گوجه بخرید نهایتا میتوانید ۵ کیلو رب از آن تهیه کنید. شاهکار ادبیات اروپا است بله درست است، چون تولستوی اسیر فلسفه بافی های کم عمق رنسانسی و پسا رنسانسی نمیشود.
تولستوی سعی کرده است داستان شخصیتهای کتاب را در میان آتش این نبرد سنگین به تصویر بکشد. شما در کتاب جنگ و صلح، هر موضوعی که فکرش را بکنید پیدا خواهید کرد. ادبیات روسیه، گرایش کاملاً واضحی به شخصیتهای منحصر به فردی دارد که از جامعه سرپیچی میکنند و دارای معضلات وجودی هستند. به نظر میرسد جنگ و صلح این قهرمانان را از این نظر شکسته است. این جنبه از رسمیت در واقع یکی از بزرگترین نقاط قوت رمان است. به رغم چالش برانگیز بودن کتاب، جنگ و صلح هنوز یک شاهکار بیمانند است.
در گونههایی که رقابت بیشتری بین نرها برای تصاحب مادهها وجود دارد، نرها بزرگتر و نیرومندتر از مادهها هستند. انسانها از دودیسی جنسی قابل توجهی برخوردارند هر چند که این مسئله قابل مقایسه با نزدیکترین خویشاوندان نخستیسانشان نیست. این واقعیت نشان میدهد که رقابت نرها عامل مهمی در تکامل انسان به حساب میآید.
به نظر میرسد «جنگ و صلح» این قالب را از این نظر برای قهرمانانش میشکند و این جنبه از معمولی بودن در واقع یکی از بزرگترین نقاط قوت رمان است. بیشتر ما نسبت به شخصیتهای ادبی استاندارد روسی معمولیتر و پایدارتر هستیم اما در مواجهه با شخصیتهای «جنگ و صلح» خواننده فاصلهای احساس نمیکند. داستان از یک میهمانی اشرافی در پترزبورگ آغاز میشود که اکثر شخصیتهای داستان در آن حضور دارند؛ همه جا صحبت از حملهی ناپلئون به کشورهای اروپایی است و اینکه ارتش روسیه برای حمایت از اروپا (در برابر فرانسه) به ارتش اتریش ملحق شده است. پییر جوانی ساده و صریحاللهجهای است که به امر پدرش، کنت بزوخف ثروتمند (که در بستر مرگ است) برای یافتن کار به پترزبورگ آمده است و مدتی است که در منزل واسیلی کوراگین اقامت دارد و با پسر عیاش او، آناتول وقت میگذراند.
با وجود این اوضاع اما هنوز پرونده شکایتی که از او شده بود جاری است . آن روز جلوی رستوف می پذیرد این کار انجام دهد و نامه ای می نویسد و نامه را به وسیله رستوف به دست امپراتور می رساند . نیکلای رستوف بدون اجازه فرمانده و با لباس شخصی به تیلزیت می رود تا نامه را به دست امپراتور بفرست . بوریس به این در و آن در زدن مادرش آنا میخاییلونا آجودان جز یکی از فرماندهان بلند مرتبه شد و در ارتش پروس ماموریت مهمی به دست آورد و اکنون به پیترزبورگ می رود به عنوان فرستنده مخصوص و در محافل شرکت می کند . او اسرار ترقی را شهامت و پایداری نمی دانست بلکه گرفتن مقام و درجه و فرصت های مناسب با نزدیک شدن به مقامات را به خوبی آموخته بود به حدی که اکنون خودش هم از ارتقای سریع خودش تعجب می کند . پیرمرد که عضو فرقه مارتینیستی است و کم کم در بین صحبت هایش از پییر به عنوان فراماسونری دعوت می کند .
ثبت ديدگاه