یعنی اگر به پول زیاد دست یابید ولی از نظر درونی آمادگی آن را نداشته باشید، فرصتهای ثروتمند شدن شما خیلی کوتاه است و زود آن را از دست خواهید داد. عده زیادی از مردم ظرفیت درونی برای ایجاد یا حفظ مقدار زیادی پول را ندارند و پول زیاد برای آنها دردسر میشود. این اولین دلیل برای آن است که چرا این قبیل آدمها پول زیاد ندارند. توجه کنید که وقتی ثروتمندان خودساخته پول خودشان را از دست میدهند، معمولاً در مدت زمان کوتاهی به حالت قبلی خود برمیگردند. ترامپ میلیاردری بود که همه ثروت خود را از دست داد و چند سال بعد به همان پول یا حتی بیشتر از آن دوباره دست یافت. نویسنده در این کتاب به این نتیجه میرسد که ذهنیت بیشتر مردم نسبت به پول و بهدست آوردن آن اشتباه است.
نگاهی که ثروتمندان و فقرا به فرصتها دارند، یادآور موضوع نیمه پر و خالی لیوان است. ثروتمندان نیمه پر لیوان را میبینند و فقرا نیمه خالی آن را. غالب فقرا احساساتی منفی همچون حسادت و عدم اعتماد نسبت به میلیونرها دارند. روانشناسان همواره تأکید کردهاند که ما شبیه چیزهایی میشویم که دوستشان داریم. اگر از ثروتمندان بیزار باشیم، به طور غریزی به سمت شبیه شدن به آنها حرکت نخواهیم کرد و همچنین هرگز مایل به ارتباط با افراد ثروتمند نخواهیم بود.
اگر خودم را شایسته تحسین ندانم، پس چگونه از دیگران انتظار داشته باشم که مرا تحسین کنند؟ تنفر از تبلیغ کردن خود یکی از بزرگترین موانع موفقیت است. افرادی که در رابطه با تبلیغ کردن خودشان مشکل دارند، معمولاً در کارشان شکست میخورند. اگر ایده خاص تجاری ندارم، شروع کردن از کارهای دیگران ابداً ایرادی ندارد، اما در این صورت باید با خودم توافق کنم که حتماً باید میلیونر شوم و کاملاً به پیگیری ایدههای تجاری خودم متعهد باشم.
مهم نیست در چه عرصهای، راههای زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد که منجر به افزایش پول میشود. بنابراین برای داشتن طرز فکر میلیونر، باید با نگرش مثبتتری به پول فکر کنم. اگر بیاموزم که افراد توانگر را ستایش و تحسین کنم و از آنها به خاطر پولشان کینه به دل نداشته باشم، میتوانم به یکی از آنها تبدیل شوم.
جی هانز فروخت «هارواِکر» امپراطور شرکت بینالمللی آموزش موفقیت شخصی آنلاین خودش است. برخی از افراد هر چیزی را که لمس می کنند به طلا تبدیل می شود. افراد دیگر با یک فکر هوشمندانه تجاری، پول زیادی را به دست می آورند و سپس مغرور می شوند و تمام ثروت خود را با سرمایه گذاری اشتباه از دست می دهند.
داشتن ابزارهای پیشرفته ضروری است، اما استاد بودن و استفاده ماهرانه از آن ابزار مهمتر است.3. همه حرفهایی که در جوانی درباره پول شنیدهاید، در ضمیر ناخودآگاهتان باقی میمانند و زندگی مالی شما را هدایت میکنند.5. پول نمیتواند شما را به چیزی تبدیل کند که همین الان هم هستید. به علاوه، همانطور که پیداست، او نویسنده و سخنران انگیزشی نیز هست و موضوع اصلی تمام کتابها و سمینارها و همایشهایی که برگزار میکند، چیزی نیست ثروتمند شدن. سؤال این است که چگونه تواناییهایم را بشناسم تا بتوانم آنها را تبلیغ کنم.
اگر به دنبال ایجاد تغییرات مثبت در زندگی مالی خود هستید، مطالعهی کتاب اسرار ذهن ثروتمند به شما توصیه میشود. آنتونی رابینز، نویسنده، مربی و سخنران انگیزشی، اعتقاد دارد کتاب اسرار ذهن ثروتمند را باید طوری خواند که گویی زندگی ما به آن وابسته است. احتمالا همین نقل قول کوتاه کافی است تا مخاطبان را به خواندن کتاب و یا شنیدن نسخه صوتی آن ترغیب کند. اما در این نقد کوتاه به بررسی ابعاد و جنبههای دیگر این اثر نیز میپردازیم. کتاب اسرار ذهن ثروتمند دو بخش با عنوانهای «برنامه ی پولی شما» و «پروندههای ثروت» دارد که به خوانندگان کمک میکند که در نهایت بدانند که دلایل اصلی موفقیت، متوسط ماندن یا شکست مالیشان چه بوده است. برای دریافت خلاصه صوتی کتاب اسرار ذهن ثروتمند و ده ها کتابی که هر فرد باید در زندگی خود خوانده باشد، فقط کافیست پکیج 180 خلاصه کتاب کسب و کار رابینیا را تهیه کنید.
بعید است کسی به فهم و درک اسرار کسانی که به سرعت به ثروت رسیدهاند علافه نداشته باشد. در این کتاب با باورهای نادرست خود درباره پول و به دست آوردن پول مواجه و آشنا میشوید، و به سختترین مرحله یعنی تغییر باور و ذهنیت درباره پول میرسید. وقتی پاسخ این سوالات را روی کاغذ مینویسم، بهتر میتوانم الگوهای ذهنی خود را بشناسم.
اما این موقعیت دقیقاً همان جایی است که باید از برنامه جدیدتان پیروی کنید و بگویید که اگر در مضیقه و بدهی هستید، نباید چیز اضافی بخرید. همانطور که گفته شد الگوهای ذهنی مانند ترموستات در مغز فرد عمل کرده و احتمال رسیدن فرد به موفقیت را تعیین میکنند. به طور مثال، وقتی یک کودک جملاتی را مانند «پول چرک کف دست است» یا «پول چغندر نیست که از زمین رشد کند»، از والدینش میشنود، الگوی ذهنی او در مورد پول شکل میگیرد. زیرا افرادی که شورش می کنند اغلب با انگیزه اشتباه برای دستیابی به ثروت هدایت می شوند. آنها در واقع نمی خواهند ثروتمند شوند، بلکه می خواهند فقط علیه والدین بی پول خود به پا خیزند یا نسبت به آنها احساس برتری کنند. ذهن ما مانند رایانه هایی است که مهمترین برنامه ها در دوران کودکی در آن نصب شده است.
ثبت ديدگاه