پس از آن دوما با تأسیس روزنامه‌ای به نام ایندیپندت وارد جریانات سیاسی ایتالیا شد و سرانجام در سال ۱۸۶۴ به پاریس بازگشت. الکساندر دوما با همکاری سایر نویسندگان که برجسته‌ترین آن‌ها آگوست ماکو بود، چندین اثر داستانی تولید کرد که باعث محبوبیت بسیار او شد. او با انتشار رمان‌هایی همچون کنت مونت کریستو و سه تفنگدار و رمان‌های عاشقانه ماری آنتوانت که در ابتدا به‌صورت سریال منتشر شد، به موفقیت‌های گسترده‌‌ای دست یافت و در فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپا مشهور شد.

از طرفی فضای تاریخی رمان نیز به شکلی دیگر بر جذابیت آن افزوده است. مجموعه این ویژگی ها موجب شده که کتاب سه تفنگدار پس از سال ها همچنان به عنوان یک اثر سرگرم کننده و خواندنی مطرح باشد. می توان گفت به دلیل پرداخت دقیق و پر جزئیات وقایع و ماجراها، خواندن رمان سه تفنگدار همچون تماشای یک فیلم جذاب و هیجان انگیز لذت بخش است. بی دلیل نیست که آثار متعددی در قالب فیلم سینمایی، سریال، انیمیشن ‌و نمایش از روی این رمان تولید شده است. الکساندر دوما به واسطه رمان‌ های تاریخی و ماجراجویانه اش شهرت دارد. این نویسنده در رمان سه تفنگدار نیز به سبک دیگر آثارش، ماجراهایی عاشقانه و هیجان انگیز را در مقطعی خاص از تاریخ فرانسه بیان می کند.

در این کتاب دوما روایتی از قتل عام روز سنت بارتولومئو در سال ۱۵۷۲ ارائه می‌دهد؛ روزی که هزاران پروتستان به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیدند. ماجرای این داستان در قرن هفدهم و در میان سال‌های ۱۶۲۵ و ۱۶۲۸ و در زمان فرمانروایی لویی سیزدهم می‌گذرد. دوما به واسطه بازخورد خوبی که از نوشتن این داستان گرفت، دو دنباله برایش نوشت، «بیست سال بعد» در سال ۱۸۴۵ و «ویکنت براژلون» در سال ۱۸۴۷ که هر سه با هم، با نام عاشقانه‌های d’Artagnan شناخته شد. بنابراین سه تفنگدار و دارتانیان علیه این سربازان که دشمن مشترکشان هستند، می‌جنگند و دارتانیان با از بین بردن چند تن از این سربازان شجاعتش را نشان می‌دهد. همین موضوع باعث می‌شود که این چهار تن با هم پیمان دوستی ببندند و به بکدیگر قول دهند که در همه‌ی اتفاقات سخت یار و دوست هم باقی بمانند.

پدرش که توماس الکساندر دوما داوی دولا پاتریه نام داشت، در ارتش ناپلئون ژنرال بود و مورد خشم ارتش فرانسه قرار گرفت و از آن پس به تدریج دچار فقر و بدبختی شدند. زمانی که الکساندر متولد شد در شرایطی سخت و همراه با بدبختی به دنیا آمد و ان زمان خانواده دوما عظمت و جلال خود را از دست داده بود. مادرش که ماری لوئی الیزابت لابوره نام داشت، با مرگ همسرش ژنرال دوما در سال 1806، زمانی که الکساندر دوما تنها کودکی چهار ساله بود، زنی بیوه شد. به همین دلیل برای فراهم کردن شرایط رفاهی مناسب برای پرورش پسرش از جمله شرایط تحصیل آسان با مشقت کار می کرد. هر چند که با این همه مشقتی که کشید باز هم قادر نبود تا بتواند هزینه های تحصیلی پسرش را تامین کند.

عضلات چانه بسیار منبسط‌شده، علامت دیگری بود که این جوان از اهل گاسکون است، اگرچه کلاه مخصوص آنجا را در سر نداشت. به‌جای آن کلاهی مزین به پرهای چند، چون کلاه پهلوانان و دلاوران بر سرنهاده بود، چشم‌های فراخ و باهوش، بینی کشیده و برگشته بزرگ‌تر از بینی شاب مراهق و کوچک‌تر از بینی جوان بالغ و رسیده. اگر دوست دارید تجربه بهتری از خواندن این کتاب داشته باشید، توصیه می‌کنم که نسخه ترجمه شده توسط ذبیح‌الله منصوری یا بهارک قهرمان را که به ترتیب توسط انتشارات زرین و دادجو منتشر شده‌اند را تهیه کنید. به‌هرصورت، این کتاب برای تمام طرفداران ادبیات کلاسیک کتابی مهم و باارزش محسوب می‌شود که قرن‌ها پس از چاپ، بارها تجدید چاپ شده و خوانده می‌شود. این کتاب برای اولین بار در عهد ناصرالدین‌شاه قاجار به فارسی ترجمه شد. در سال ۲۰۰۸ نیز یک دست‌نوشته ناتمام از او منتشر شد با نام آخرین کاوالیر.

این کتاب که شاهکاری مانا در ادبیات دنیاست، داستان قهرمانی‌های سه تن از تفنگداران لویی شانزدهم، به نام‌های آتوس، پورتوس و آرامیس را بازگو می‌کند. در اول فوریه ۱۸۴۰ دوما با هنرپیشه‌ای به نام Ida Ferrier (ایدا فریه) (۱۸۵۹-۱۸۱۱) ازدواج کرد. اما علی‌رغم این ازدواج او دارای فرزندی غیرقانونی از زنی به نام ماری کاترین لابای است که همان الکساندر دومای پسر است. از او بیش از ۲۰۰ اثر باقی مانده است که کنت مونت کریسو و سه تفنگدار از مهم‌ترین آن‌ها محسوب می‌شوند. تابحال نمایش‌ها و فیلم‌های متعددی از آثار دوما ساخته شده‌اند و به ماندگارتر شدن این نویسنده در تاریخ کمک کرده‌اند.

پس از مرگ این نویسنده بزرگ، محل زندگی او که کاخ مونت کریستو که در حومه پاریس می باشد باز است و مسافران و علاقه مندان به او می توانند از ان جا دیدن کنند. همچنین در سال 1970 برای گرامیداشت دوما یکی از ایستگاه های معروف پاریس را به نام الکساندر دوما نام گذاری کردند. در سال 2002 دولت فرانسه به دلیل دویستمین سالگرد تولد او بقایای جسدش را در پانتئون پاریس که محل دفن مفاخر ملی فرانسه بود جای داد. همچنین یکی از ایستگاه های متروی پاریس به نام دما نام گذاری شده است، چرا که این نویسنده ی بزرگ یکی از افتخارات فرانسوی هاست. در سال 2008 نسخه ای ناتمام از کتاب او به نام آخرین اسب سوار منتشر شد.

بین سال‌های ۱۸۴۴ تا ‍۱۸۴۷ الکساندر دوما توانست با پولی که از نویسندگی‌اش به دست آورد زمینی در پورت مالی فرانسه بخرد و در آن «قلعه کنت مونت کریستو» را بسازد. نام این قلعه را از رمان مشهور و پرآوازه خود، «کنت مونت کریستو»، برگرفت. او از سال‌های نخست جوانی شروع به درخشیدن کرد و تاکنون هم افولی بر شهرتش نیست. دوما از خلال نوشتن نمایشنامه‌ها و رمان‌های تاریخی ماجراجویانه، نام خود را در تاریخ ادبیات فرانسه و جهان جاودان کرد. برخی از این نمایشنامه‌ها چون هنری سوم و دربارش و کریستین شهرت و موقعیت مالی خوبی برایش به ارمغان داشت و باعث شد که او بتواند تمام‌وقت به نویسندگی بپردازد.