ماجرا از این قرار است که اموال آقای بنت به هیچ یک از دختران و همسر او نمیرسد بنابراین حداقل یکی از دخترها باید ازدواج کند که بتواند بعد از مرگ آقای بنت ثروت او را کسب کند و حامی دیگر اعضای خانواده باشد. با شروع همسایگی دو مرد جوان و ثروتمند به نام آقای بینگلی و آقای دارسی، خانم بنت به این فکر میافتد که دخترانش باید ازدواج کرده و سر و سامان بگیرند. جین فرزند ارشد خانواده به آقای بینگلی علاقهمند میشود اما الیزابت دختر جوان و پرشور خانواده تنفری عجیب نسبت به آقای دارسی دارد و این تنفر ناشی از تکبر و انزوای او نشات میگیرد. با این حال پس از شناخت بیشتر کم کم علاقه بین این دو شکل میگیرد تا سرانجام تبدیل به عشقی واقعی میشود.
دو اثر به نامهای خانم سوزان و واتسونها که ناتمام مانده است نیز از کارهای اولیهٔ جین آستن باقی مانده است. جین آستین (۱۸۱۷ – ۱۷۷۵) نویسندهٔ رمان غرور و تعصب، رمان نویس مشهور انگلیسی است که او را امروزه به عنوان نویسندهٔ شش رمان مهم کلاسیک میشناسند. آستین در آثار خود به نوعی تفسیر، بیان نظر و انتقاد از مردسالاری جامعهٔ انگلیس در پایان قرن هجدهم میلادی و نقش زنان و شرایط زندگی و اندیشهٔ آنان میپردازد.
اعضای خانوواده به میهمانی دعوت میشوند که قرار است به افتخار ورود آقای بینلگی به شهر برگراز شود. میزبان میهمانی عاشق جین میشود و یخشان به هم میگیرد. اما این آقا ناگهانی از شهر میرود و همه انگشت به دهان میمانند.
قهرمانان اصلی این رمان «الیزابت و دارسی» آدمهاییاند که به تدریج به محاسن یکدیگر پی میبرند. پدر در سال ۱۸۰۵م از دنیا رفت و جین آستِن و مادرش، چندبار نقل مکان کردند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹م در نزدیکی التن در همپشر، ماندگار شدند. استاد دانشگاه آکسفورد تماس تلفنی استالین با پاستارناک را روایت میکند.
او در کارهایش نگاهی بهشدت رئالیستی دارد و جامعه اطرافش را بهخوبی به تصویر میکشد. این عدم توجه و علاقه به زندگی فقرا را نمیتوان تنها به آستین نسبت داد زیرا این نگاه، نگاه کل جامعه انگلستان بوده است. قبل از انتشار آثارش بارها در آنها دست میبرد و بازبینیشان میکرد.
تا به امروز بیشتر از بیست میلیون نسخه از رمان غرور و تعصب به فروش رسیده است و این آمار همچنان حتی در میان نسل جوان و نوجوان رو به افزایش است. جین آستن با قلمی که چون تیغی تیز و درخشان است، از دل این نبردها، تصویری واقعی از جامعه انگلستان قرن نوزدهم خلق میکند. شخصیتهای او، نه تنها بازتابی از انسانیت هستند، بلکه نمادهایی از مبارزه با ساختارهای اجتماعی و قید و بندهای زمانهاند. داستان غرور و تعصب فراتر از یک عشق است؛ حماسهای از تحولات انسانی و پیروزی قلبهای شجاع بر زنجیرهای پیشداوری.
او با استفاده از شخصیت شارلوت لوکاس و ازدواجش بهخاطر پول، توصیههای واقعگرایانهتر و یا بدبینانهتری از عشق بیان میکند.شهرت و آبروغرور و تعصب جامعه را به تصویر میکشد که در آن آبروی یک زن از هر چیزی مهمتر است. در این جوامع از زنان انتظار میرود که به شیوه خاصی رفتار کند و اگر خارج از آن چهارچوب عمل کند هنجارهای اجتماعی او را بهسوی طرد اجتماعی سوق میدهند. این موضوع زمانی که الیزابت به ندرفیلد میرود و با دامن گلآلود وارد میشود بهصورت واضح در رمان ظاهر میشود. در موارد دیگر این موضوع با بدخلقیها، مضحکهها و تمسخرها بهصورت ظریفتری بیان میگردد.
الینور دختر بزرگ خانواده عاقل، فهیم و مهربان است و رفتاری دلنشین دارد. عشقاش را با آب و تاب بروز نمیدهدو رفتار و کردارش بهاندازه است. دنبال نیمهی گمشدهاش میگردد که مثل خودش پر شر و شور، احساساتی و بی فکر باشد.
برنامهها و روشهای اجرای آنها را طراحی میکند ولی به دلیل پراکنده بودن هیچ وقت به نتیجه نمیرسند. از «جوان خام» اولین رمانی که ترجمه کرد تا امروز بیشتر از ۷۰ کتاب و ۳۰۰ مقاله و گزارش به فارسی برگردانده. کارنامهی حرفهای او به اندازهای پربار است که در نگاه اول غیر قابل باور به نظر میرسد.
ثبت ديدگاه