با آغاز شیوع این بیماری مسئولین شهر تصمیم میگیرند تا افراد مبتلا به این کوری را به قرنطینه بیندازند تا باقی شهر از ابتلا به این بیماری مصون باشند. شخصیتهای اصلی داستان ساراماگو جزو نخستین افرادی هستند که در شهر به این کوری مبتلا و در این قرنطینه گرفتار شدهاند. نکتهی قابل توجهی که در مورد نابینایی آنها وجود دارد این است که افراد مبتلا در تاریکی فرو نمیروند و همهجا را سفید میبینند انگار که مانعی سفید مقابل دید آنها قرار میگیرد. پس از کوری ناگهانی اولین مرد در شهر، این مشکل بهصورت عجیبی در نقاط مختلف شهر و در تعدادی از افراد دیگر بروز پیدا میکند. همهی این افراد بدون پیدا شدن هیچ علت مشخصی، ناگهان متوجه شدهاند که بینایی خود را از دست دادهاند. در ادامهی کتاب کوری از ژوزه ساراماگو میخوانیم که با شیوع بیشتر این بیماری، مردم نگران مسری بودن آن میشوند و به این ترتیب تصمیم میگیرند که همهی افرادی که تاکنون مبتلا شدهاند را در یک محل جداشده نگه دارند.
وقتی چشمهایت را به روی جهان میبندی، رفتارها و ویژگیها، بیشتر از نامها بر ذهنت اثر میگذارند. به همین علت، در رمان کوری با نامهایی مانندِ پزشک، همسر پزشک، حسابدار، مرد مسلح، وزیر و دختر عینکی مواجه میشویم. یکی از نکات قابل توجه کتاب کوری این است که هیچ کدام از شخصیتهای داستان اسم ندارند و با صفتهایی که دارند شناخته میشوند، صفتهایی مانند همسر دکتر، دختر عینک تیره و…
همسر پزشک، همراه با دیگر زنان، برای تهیهٔ غذا به اتاق زورگیران میرود. یکی از زنها در حین تجاوز، جان خود را ازدست میدهد. ساراماگو در رمان کوری برای شخصیتها اسم انتخاب نکردهاست. باوجوداین، پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده بهراحتی میتواند با شخصیتهای رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. ویژگی دیگر این رمان در بازگشتهای زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیتهای رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزودهاست. ژوزه ساراماگو هفتاد و شش ساله، نویسندهی پرتغالى برندهی جایزهی نوبل ادبیات 1998 را نویسندهاى مىدانند که داستانهایش سرشار از رؤیا و طنز تلخ گزنده است.
رمان کوری که داستان کهن شیوع یک بیماری همه گیر را بن مایه ی خود قرار داده است، ترس ها و فجایع قرن بیستم را به شکلی خیلی ملموس به تصویر کشیده و درکی عمیق از نقاط ضعف و قوت روح انسان را برای مخاطب خود به ارمغان می آورد. کتاب کوری شاهکار ادبی ژوزه ساراماگو نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات است. کتاب کوری درباره بیماری کوری ناشناختهای است که به طرزی ناگهانی در یک شهر شایع میشود و زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهد. ژوزه دی سوزا ساراماگو کتاب کوری را در سال ۱۹۹۵ به نگارش درآورد. این کتاب در سرتاسر جهان مورد استقبال فراوان قرار گرفت. این نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی شد.
دو سال بعد به دلایلی از کار اخراج شد، ولی خیلی زود توانست مدیر تولید یک انتشارات بشود و به خاطر کارش با نویسندگان کشورش آشنا شد و از سال ۱۹۹۵ تا ۲۶ سال به کار ترجمه آثار نویسندگانی بزرگ مثل لئو تولستوی پرداخت. برای دسترسی بهتر , راحت تر و سریع تر به سایت ما می توانید وب سایت ما را بوکمارک کنید . ژوزه دی سوزا ساراماگو به تاریخ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ در دهکدهای کوچک در شمال لیسبون در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. ساراماگو برای امرار معاش، تحصیلات دبیرستانی خود را نیمه تمام گذاشت و شغلهای مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی را تجربه کرد.
او مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال را در کارنامه خود دارد. چشمان بیرونزده، صورت چروکیده و ابروان تابدار مرد نشان میداد که بسیار نگران است. با یک نگاه آشکار بود که چشمان مرد کاملا سالم و عنبیه آن صاف و شفاف است.
جایی که در آن، همه نابینا هستند؛ بهجز یک زن که قرار است با چشمان خود، شاهد وقایع آخرالزمانی و عجیبی باشد. تمام اشخاصی که بیماران یک چشم پزشک در شهر هستند به این کوری دچار می شوند و به صورت زنجیرواری کوری به تمام شهر و سراسر کشور گسترش می یابد. ساراماگو در رمان کوری جهانی وهم آلود و هولناک را تصویر کرده است.
جهانی که در آن کوری تمثیلی از غرق شدن در بی هویتی و گمگشتگی انسان معاصر است. جهانی که اعتماد در آن بی معنی شده و آدمها گرفتار نازل ترین نیازهایشان هستند. بزرگ ترين مشكل برای كورها برآوردن نيازهای اوليه يعني خوراک و مستراح است و با اين كه دولت به آن ها غذا تحويل می دهد، اما تقسيم كردن و استفاده از آن بسيار دشوار می شود. آن دزد اتومبيل به دليل دست درازی به دختر عينكی زخمی و به دست سربازان كشته می شود. او با انتشار این کتاب توانست به موفقیت های چشمگیری دست یابد و درست مدت کوتاهی پس از انتشار صدها نسخه از آن در سراسر اروپا به فروش رسد. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
ضمناً مىدانست توى تمام ساختمان هیچ چیزى نیست که به درد کندن قبر بخورد. همهی بخشهاى آسایشگاه را گشته بود و جز میلهاى آهنى چیزى نیافت. میتوان اذعان داشت که این کتاب، اثری اخلاقی و پندآموز است حتی بسیاری از منتقدان، بیماری کوری همهگیر در این جامعه را از جنبهای نمادین بسیاری بررسی نموده و تحلیلهای مختلفی از آن ارائه دادهاند.
ثبت ديدگاه