البته به او این اجازه داده نمی‌شد تا از سه بار ازدواج کردن فرار کند و طمع داشتن همسر ملانی، اشلی را داشته باشد یا به یانکی‌های یاغی تیراندازی کند و همسر سوم خود را از رفتن به بستر زناشویی منع کند تا از کمر باریک خود در برابر عوارض بارداری محافظت کند. مخاطبان اصلی فیلم ( که فکر می‌کنم، زنان باشند و تعداد آنها بیشتر از مردان باشد)، می‌خواستند ببیند که او ضربه‌ی سختی متحمل می‌شود، البته با این حال، فردا هم شانس دیگری برای او وجود خواهد داشت. رابطه ملانی و اسکارلت پس از کشتن یک سارق یانکی که قصد حمله به ملانی را دارد نزدیک تر می‌شود. در واقع ما می توانیم خودمان را در یک مصاحبه با شخصیت اصلی نویسنده قرار بدهیم و از او بخواهیم که بار دیگر خود را به فضای داستان بر باد رفته  ببرد و بر اساس روایت مستندی به ما از جای جای داستان و معانی پشت آن اطلاعاتی در اختیار قرار دهد . در مورد نمونه‌ی هنر فیلم‌سازی، “بر باد رفته” هنوز شگفت‌انگیز است.

اما کمی که از روند داستان بر باد رفته میگذرد در می یابیم که عشق و علاقه ی ملانی به اسکارلت به دلیل دینی که به او داشته است،باعث حمایت های بسیاری در جهت به قدرت رسیون اسکارلت می شود ، ملانی نیز مانند اشلی نماد جنوب قدیم است . اگرچه اسکارلت به خاطر تجربیات سختی که از سر گذرانده از نظر عاطفی محکم می‌شود اما هنوز نقطه‌ضعف‌هایی دارد. میچل با خلق شخصیت رت باتلر که به همان اندازه‌ی اسکارلت مستقل است تعادل کاملی در شخصیت‌های رمان برقرار کرده و رابطه‌ی عاشقانه‌ی این دو شخصیت، تبدیل به بزرگترین جاذبه‌ و برگ برنده‌ی رمان شده. در تابستان 1918 میچل از مدرسه علوم دینی واشنگتن فارغ التحصیل شد و در مجلس رقصی که به افتخار سربازان جنگ جهانی اول مستقر در منطقه ترتیب داده شده بود، با کلیفورد هنری ملاقات کرد. آنها قبل از اینکه هنری برای جنگ در فرانسه به خارج از کشور فرستاده شود، نامزد کردند. هنری در یکی از نبردها کشته شد و میچل تا آخر عمرش هنری را عشق بزرگ گمشده‌‌اش می‌نامید، البته نه به شکلی پرشور.

فقط در کتاب‌ها دنبال آنان بگردید، چرا که چیزی بیشتر از یک رویا به خاطر نمانده است، “تمدنی” که بر باد رفته است. خرید کتاب از کتابفروشی آنلاین سراج بوک یکی از بهترین تجربه های شما خواهد بود، به این دلیل که ما تمام تلاشمان را در راستای کسب رضایت شما می‌کنیم و هدف اصلی ما ساختن یک خاطره شیرین از خرید اینترنتی کتاب است. در پی اعتراضات اخیر آمریکا و جنبش ضد تبعیض نژادی بسیاری از شبکه‌های جهانی تصمیم گرفتند فیلم برباد رفته را از شبکهٔ پخش خود پاک کنند. در این مدت یادداشت‌های بسیاری در شبکه‌های اجتماعی در مذمت چنین کتاب‌ها و فیلم‌هایی پخش می‌شد که در آن عملاً نژادپرستی به عنوان یک عنصر اصلی مطرح بود. برده‌ای مسن است که به عنوان خدمتکار و راننده کالسکه‌ی عمه پیتی‌پات خدمت می کند.

او از نوادگان خانوادهٔ اشرافی و از تبار فرانسوی روبیلار است. الن بعد از دست دادن عشق حقیقی‌اش فیلیپ روبیلار که در دعوایی در یک میخانه میمیرد با جرالد اوهارا که ۲۸ سال از او بزرگتر است ازدواج می کند. الن تمام جنبهٔ‌های خانه را اداره می کرد و از بردگان و همچنین سفیدپوستان فقیر پرستاری می کرد. او پس از پرستاری از امی اسلاتری در آگوست ۱۸۶۴ بر اثر حصبه درگذشت. این زن بسیار رک، مهربان و در عین حال قوی و محکم است.

مارگارت میچل، روی عناصر داستان، به طور کاملی مسلط بوده اس و این موضوع در کابوس های اسکارلت، که در طول داستان بار ها اتفاق می افتد، کاملا واضح دیده می شود که در پایان پرده از راز آن برداشته می شود. خرده واقعه هایی که در طول داستان اتفاق می افتند، باور پذیری رمان را بسیار بیشتر می کنند. این خرده واقعه ها یا اتفاقات جزئی که در طول داستان اتفاق می افتد، جذابیت رمان را دو چندان می کند. برای مثال صحنه فرار اسکارلت با گاری، یکی از جذاب ترین خرده واقعه های رمان بر باد رفته می باشد. داستان کتاب بر باد رفته (Gone With the Wind)، درباره دختری به نام اسکارلت اوهارا است.

از این روست که باید بگوییم، نهایت هوشیاری نویسندهٔ رمان بر باد رفته، در نگاه ویژه ای به عشق و درک صحیح از آن در زندگی رقم می‌خورد. رمان بر باد رفته را می‌توان به جد یکی از گران مایه‌ترین آثار ادبی آمریکا هم به لحاظ فرم و هم به لحاظ معنا و محتوا دانست. اسکارلت که از این کار اشلی بسیار ناراحت می شود به قصد انتقام با چارلز ازدواج می کند . اسکارلت به آتلانتا نقل مکان می کند تا به ملانی و اشلی نزدیک شود. در آتلانتا برای چندمین بار با رت باتلر روبرو می شود. با اینکه رت را بی ادب و گستاخ می یابد، ولی گاهی با او ملاقات می‌ کند.

در ابتدا جورج کیوکر با مخالفت و عدم تایید کلارک گیبل روبرو شد و ویکتور فلمینگ جایگزین او شد. او که به دلیل خستگی عصبی در هم شکسته بود، جای خود را به سم وود و کامرون منزیس داد. فیلمساز اصلی، همان تهیه‌کننده‌ی فیلم، دیوید سلزنیک، استیون اسپیلبرگ زمان خودش بود که متوجه شد کلید جذابیت فیلم برای عموم مردم، ارتباط ملودرام با ارزش‌های تولید هنر خواهد بود. اسکارلت و رت کسانی هستند که خود را با هر شرایطی وفق داده‌اند و شاید بهترین واژه به جای وفق دادن، این است که مبارزه می‌کنند. و این ترجمان تمام مفاهیمی است که مارگارت میچل در نوشتهٔ پس از انتشار کتابش قصد به بیان آن را دارد. اما سؤالی که باید به آن پاسخ داد این است که شرایطی که آن‌ها خود را با آن وفق می‌دهند، چه شرایطی ست؟ در رمان بر باد رفته جامعه ای به تصویر کشیده می‌شود که جامعه سنت جنوب، همیشه درگیر جنگ است.

در بستری گسترده‌تر، او باهوش است، به سرعت می‌تواند به فرصت مورد نظر خود دست پیدا کند و به دنبال آرزوهایش برود، صرف نظر از این که چه بهایی باید بپردازد. جنگ عاملی است که باعث می‌شود اسکارلت جایگاه خود به عنوان یک دختر زیبا و موقر جنوبی را کنار بگذارد و به یک تاجر موفق تبدیل شود. پس می‌توان این نتیجه را حاصل کرد که نگاه میچل به عنوان نویسنده به مفهوم عشق، نگاهی است سرشار از پیچیدگی‌ها که با روحیات انسان‌ها گره خورده‌است. میچل به عنوان یک نویسندهٔ قهار به این نکته اشاره می‌کند که انسان‌های بازمانده نیز با تمام مهارت و ابتکاری که در این مسیر به خرج داده‌اند، می‌توانند از عشق بی نصیب باشند. عشق مفهومی بسیار مستقل در رمان بر باد رفته‌است و آن را نمی‌توان با هیچ حوزهٔ دیگری از تفکر سنجید.