از این کتاب ۶۱۳ حکم شرعی به دست میآورند که در حوزههای مختلفی هستند. گاه بسیار کلی، مثل لزوم اعتقاد به توحید و گاه بسیار جزئی مثل چگونگی درمان بیماری پیسی، و گاه این احکام بهشدت اخلاقیاند؛ مثل رعایت حقوق حیوانات، و گاه مغایر با درک اخلاقی امروزی برخیها؛ مثل امر به غارت مصریان. سیاست با سایر حوزهها مانند اقتصاد، جامعهشناسی، فلسفه و مطالعات زیستمحیطی تلاقی دارد. کتاب با گنجاندن فصلهایی که نظریه سیاسی را به دیگر حوزهها متصل میکند، این ماهیت میانرشتهای را منعکس میکند و نشان میدهد که سیاست را نمیتوان بهطور کامل بهصورت ایزوله درک کرد. کارتر یک دیدگاه زیستمحیطی را معرفی میکند و استدلال میکند که سیاست بدون در نظر گرفتن تعامل بین جوامع انسانی و طبیعت، قابل فهم نیست.
اما به بهانۀ موضوع مقاله، در رابطه با پیچیده بودن زبان تورات به یک مثال بسنده میکنم. بیایید تفاوتی قائل شویم بین فایده مطالعه این کتاب و کتابهایی از این دست، با ضرورت مواجهه با مسائل متافیزیکی. پرسشهای متافیزیکی برآمده از طبیعت ذهن ماست و به ضرورت همین طبیعت نیز ایجاب میشوند. مسوولیت اینکه ما در مواجهه با آنها چه موضعی بگیریم سرانجام با خود ماست. کتاب گروندن واجد آموزهای معین نیست و نمیتواند بار این مسوولیت را از دوش ما بردارد. وانگهی، مطالعه این اثر از باب آموختن از تجربه دیگران، میتواند کمکهای بزرگی به ما بکند.
با این همه این جنگ بزرگ هیچگاه رخ نداد، زیرا توافقهای مهمتری پیش از شروع این عملیات میان بازیگران اصلی جهانی و منطقهای درباره چرخش قدرت در این کشور برقرار شده بود. بدینترتیب مردم کابل ناگهان خود را بیدفاع در برابر نیروهای طالبان یافتند؛ درحالیکه بسیاری از آنها به مقاومت اشرف غنیزی، رئیسجمهور کشور دل بسته بودند. وقتی سهسال پیش حمله فراگیر طالبان به جمهوری اسلامی افغانستان و فتح فوری ولایات این کشور به جهان مخابره میشد، موجی از حیرت جهانیان را فراگرفت. در تمام مدتی که اخبار پیشروی طالبان در رسانهها بازتاب پیدا میکرد، بسیاری منتظر نبرد نهایی تعیینکننده میان دولت و طالبان بودند. اینجا تلاش این است که رابطه بین قرآن و هر متن دیگری را بهخصوص متنهای مقدس یهودی و مسیحی را که حضوری پررنگ در قرآن دارند، نه بهصورت رابطهای یکسویه از متن پیشین به متن متأخر که بهصورت رابطهای دوسویه و گفتمانی درک کنیم.
دكتر الكساندر كه خود جراح برجسته مغز و اعصاب است به بيماري نادري مبتلا شد و هفت روز متوالي در كما بود. سپس هنگامي كه پزشكان معالج امكان متوقف كردن درمان او را بررسي ميكردند، ناگهان چشمانش باز شد و از كما بيرون آمد. در مدتي كه جسم او در كما بود، دكتر الكساندر به ماوراي اين جهان سفر كرد و موجود فرشتهگونهاي او را به عوالم ژرف موجوديت فرامادي هدايت كرد و او در آنجا به مشاهده و درك حضور الهي نائل شد و توانست با مبدا ارتباط برقرار كند. قبل از اين تجربه، او نميتوانست دانش خود را درباره مغز و عصبشناسي با اعتقاد به بهشت، خدا و يا روح تطبيق دهد. اما امروز دكتر الكساندر معتقد است سلامت كامل هنگامي است كه ما دريابيم خدا و روح واقعيت دارند و مرگ پايان موجوديت ما نيست، بلكه تنها يك انتقال است.
آشنايي خوب نويسنده با اين دو مكتب عرفاني و همچنين تفکيک معرفي دو سنت عرفاني از بخش مقايسه، از جمله امتيازاتي است كه اين كتاب را شايسته خواندن كرده است. با وجود اينکه نويسنده آشنايي خوبي با عرفان ابنعربي دارد، نتوانسته است عناصر کليدي عرفان او را معرفي و نظام عرفاني او را بهخوبي بازسازي کند. از طرف ديگر، عليرغم اينكه هدف كتاب مقايسه است، اما بخش کوچکي از کتاب به مقايسه دو سنت، اختصاص يافته است. علاوه بر اين، مقايسه او نيز داراي ايراداتي است؛ مانند اينكه از ماهيت نظري عرفان ابنعربي و ماهيت عملي عرفان تائويي غفلت کرده؛ در مقام مقايسه کمتر به اختلافها توجه کرده؛ در معادلسازي بين اين دو سنت دچار اشتباهاتي شده؛ و کار او به تحميل عرفان ابنعربي بر عرفان تائويي انجاميده است. افزون بر آن، یهودیان و مسیحیان، تورات را خطاناپذیر و ابدی هم میدانند و معتقدند که علم هر چه هم پیشرفت کند، نمیتواند گزارههای کتاب مقدسشان را باطل کند. از نگاه یهودیان، تورات متنی تشریعی است که سرشار از احکام اخلاقی و شرعی است.
ثبت ديدگاه