کتاب نقد توطئه آیات شیطانی نوشته عطاءالله مهاجرانی، مقاله‌ای از نصرالله پورجوادی و دو کتابچه از محمد صادقی تهرانی و مصطفی حسینی طباطبایی، آثاری انتقادی درباره آیات شیطانی بوده‌اند. آیات شیطانی میوه ی پژوهش های سه مستشرق به نام های «نولد که» و «گولدزیهر» و «وات» است که در کتابهایشان افسانه ی غرانیق را بزرگ جلوه داده اند. بخش دوم داستان عایشه، رعیت هندی را به تصویر می‌کشد که مدعی می‌شود از جبرئیل (فرشتهٔ مقرب) بدو وحی می‌شود. او همهٔ عوام روستایش را اغفال می‌کند تا با پای پیاده آهنگ سفری از برای زیارت به‌سوی مکه کنند، با این ادعا که می‌توانند پیاده از دریای عربی بگذرند.

قضیه از این قرار است که روزی یک زن آوازه خوان و دلقک همراه شوهرش به منزل مت وولد می رود که برایش برنامه ای خصوصی اجرا کند. مت وولد شوهر زن را دنبال نخود سیاه می فرستد و زن را تسلیم خود می کند. نُه ماه بعد زن در بیمارستان زایمان می کند ولی به خاطر شیطنت پرستار بخش ،فرزندش با پسر امینه که همان زمان زایمان کرده بود عوض می شود و بدین ترتیب فرزند نا مشروع مت وولد وارد زندگی خانواده ی سینایی می شود. کتاب نقد توطئه ی آیات شیطانی نوشته ی سید عطاء الله مهاجرانی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

در انگلستان از خدا و دین رویگردان می شود و نام خود را به « سالادین» تغییر می دهد. اسلام و هندوستان را مسخره کرده، تصمیم می گیرد به سینما بپردازد اما پدرش که مخالف این کار است روح او را تحت تسخیر شیطان می داند. صلاح الدین در انگلیس با دختری تروتسکیست به نام پاملا ازدواج می کند. ده سال بعد به هند می رود و در آنجا با معشوقه ای به نام «زینت وکیل » روزگار می گذراند و بالاخره با پرواز 420 به لندن برمی گردد. سلمان رشدی (متولد 1947) نویسنده ی کتاب آیات شیطانی مقیم و تبعه ی انگلستان است. تلاش ذهنی دیگر جبرئیل فرشته این است که خودش را با پیامبر اسلام مقایسه می کند.

امام خمینی،‌ رهبر انقلاب اسلامی در ایران، در ۲۵ بهمن سال 67 مؤلف کتاب آیات شیطانی را محکوم به اعدام و کسی را که در راه اعدام سلمان رشدی کشته شود، شهید اعلام کرد. امام خمینی،‌ رهبر انقلاب اسلامی در ایران، در ۲۵ بهمن سال ۱۳۶۷ش، مؤلف کتاب آیات شیطانی را محکوم به اعدام و کسی را که در راه اعدام سلمان رشدی کشته شود، شهید اعلام کرد. سلمان رشدی، پس از صدور حکم امام خمینی، وادار به زندگی مخفی شد و عذرخواهی‌اش از ناراحت‌کردن مردم مسلمان هم موجب رها شدنش از پیامدهای حکم اعدام نشد.

نتیجه آن چندین سوءقصد نافرجام علیه رشدی — که توسط دولت بریتانیا تحت حمایت پلیس قرار گرفت — و حمله به چندین فرد مرتبط، از جمله قتل هیتوشی ایگاراشی — مترجم ژاپنی کتاب — بود. دو نفری که نجات می یابند «جبرئیل فرشته » و «صلاح الدین چمچا » نام دارند. جبرئیل فرشته هنرپیشه ی سینما ست و صلاح الدین فرزند یک مسلمان هندی ثروتمند که در انگلستان تحصیل کرده و با تلویزیون در تهیه ی فیلم های تبلیغاتی همکاری داشته است. جبرئیل نزد فردی به نام بابا صاحب زندگی می کرده که او وقتی به انحراف جبرئیل (که نام اصلیش اسماعیل نجم الدین بوده است ) پی می برد ، او را از خانه اخراج کرده و می گوید به سینما برو و در فیلم هائی که همجنس بازان در آن نقش دارند بازی کن. زندگانی اسماعیل نجم الدین ( با نام هنری «جبرئیل فرشته») آغشته به انواع انحرافات اخلاقی و جنسی است. یکی از قربانیان او زن شوهر داری است که سه فرزند دارد و در اثر بی مهری و ترک جبرئیل فرشته، آن زن ( رخاء مرچنت) با سه فرزندش خودشان را از بالای یک مجتمع آپارتمانی در بلندترین نقطه ی شهر پائین می اندازند.