از طریق اینستاگرام کافه‌بوک  نیز می‌توانید مطالب کوتاه ما را در رابطه با کتاب‌ها دنبال کنید. با وجود همه‌ این موارد، نویسنده موضوع عشق را در لابلای صفحات کتاب چنان زیبا روایت می‌کند که از خواندن کتاب خسته نمی‌شوید. – آیا هرگز از خاطرتان نگذشته است که شاید آن لوده‌ی تیره بخت نیز روحی داسته باشد-روحی زنده در تلاش انسانی- که در جثه‌ی بد منظری به نام جسم مقید شده و ناگزیر به بندگی است؟ به روحی فکر کنید که از سرما می‌لرزد و از شرم و تیره روزی در برابر همه‌ی آن مردم دم فرو می‌بندد- روحی که نیشخند‌های مردم را که همچون تازیانه‌ای چاک می‌دهد، احساس می‌کند. مردم گرائی (Narodnost) نسخ گرائی(Tipichnost) مسلک گرائی(Ideinost) و حزب گرائی (Parttirost). مردم گرائی که عمدتاً ناظر بر جنبه‌ی تکنیک و جان مایه‌ی رئالیسم ساده نویسی و جنبه‌ی عامه پسندانه‌ی آن است که نثر نوشتاری را از واژه‌های صیقلی تهی می‌کند. مسلک گرائی و حزب گرائی نیز ناظر بر محتوای ایدئولوژیک رئالیسم سوسیالیستی و ترویج بی چون و چرای سیاست‌های چپی حزب است.

اصلا نمی تونم تصور کنم آدم چطور یه کتاب رو ۲۰ یا ۳۰ بار بخونه! هر قدر هم کتاب خوب باشه، اونقدر کتاب برا خوندن هست که واقعا نمی شه یه کتاب رو دیگه حداکثر اگه خیلی جذبت کرد، بیشتر از ۲ بار بخونی. واقعا نقدتون به دور از انصاف و جانب دارانه بود، البته نظرتون محترمه. من هزار بار خوانده ام فیلمش را هم اوایل انقلاب دیدم کمی متفاوت با کتاب بود هیچ وقت از خواندنش سیر نمی‌شوم بسیار عالی است..

وینیچ در رمان، آنچنان چهر‌ه‌ای از قهرمان داستان می‌سازد که وقتی مسیح در برابر او قرار می‌گیرد، این مسیح است که مجبور به ترک صحنه می‌شود. همان‌طور که در مقدمه مترجم اشاره می‌شود، (که در ابتدای همین مطلب نیز آمده است) کتاب در مورد شورش مردم و یا قیام مسلحانه نیست و بیشتر معطوف قهرمان داستان است. ماجراها و اتفاقاتی که بر قهرمان داستان گذشته و موضوعاتی که او را به یک خرمگس تبدیل می‌کند بسیار برجسته است و به خوبی روایت می‌شود. آرتور نماد یک فرد انقلابی است که از اعماق وجودش به کار خود باور دارد. تلاش او تاثیر گذاشتن بر مردم ایتالیا برای قیام است، ولو اینکه این مردم، در عمیق‌ترین خواب‌ها باشند. آرتور یک خرمگس واقعی برای ایتالیا است که حتی دشمنان و نگهبانانی را که در زندان مراقب او هستند تحت تاثیر قرار می‌دهد.

سیزده سال بعد آرتور به عنوان خرمگس و با نام مستعار به سازمان ایتالیای جوان باز می‌گردد. او به دلیل قدرت نویسندگی بالایی که دارد و توانایی که در نوشتن مطالب هجوآمیز دارد مورد توجه تمام اعضای حزب قرار می‌گیرد اگرچه که رنج سالیان تنهایی، ظاهر او را کاملا تغییر داده است. در ادامه تقابل او و پدر مونتانلی هنگام محاکمه او، برخوردی بسیار جذاب و چالش‌برانگیز را برای هر دو روایت می‌کند. کتاب خرمگس روایت عشق و نرسیدن بعشق باور و ایمان .تلاش مبارزه و دلیری و نترسیدن است. اتل لیلیان وینیچ  فعالیت‌های سیاسی سازمان ایتالیای جوان را در بستری از داستان، با زبانی شیوا و گاهی اوقات در قالب طنز بیان کرده است. برای علاقه‌مندان رمان‌های سیاسی و داستان مبارزات مردمی، کتاب خرمگس بی‌شک یکی از جالب‌ترین و جذاب‌ترین کتاب‌ها خواهد بود.

اما پس از مدتی پدر مونتالی به دلیل ترفیع از کلیسا می‌‌رود و کشیش جدیدی جایگزین او ‌می‌شود. کشیش جدید که جاسوس است اعترافات آرتور را لو می‌دهد و باعث دستگیری جمعی از اعضای سازمان جوانان و آرتور می‌شود. آرتور پس از آزادی از زندان متوجه می‌شود که اعضای سازمان و جما معشوقه‌اش او را مقصر می‌دانند. برخورد اعضای سازمان با او و همچنین ریاکاری و فریب کلیسا باعث سرخوردگی آرتور می‌شود. در همین حال آرتور نامه‌ای از مادرش پیدا می‌کند که متوجه می‌شود پدر مونتالی پدر واقعی اوست. با توجه به تمام این اتفاقات او به طور ساختگی خودکشی می‌کند و ناپدید می‌شود.