شهرت کم نظیر این رمان با نمایشی که خود نویسنده بر اساس آن تنظیم کرد و بر صحنه آورد ادامه یافت. از آثار ادبی دیگری که از الکساندر دوما منتشر شده است می‌توان به «ملکه مارگو»، «ژوزف بالسامو»، «گردن بند خانم موتسورو»، «پاسداران چهل و پنج گانه»، «خدا وسیله ساز است»، «تبعیدشدگان»، «ابوالهول سرخ»، «برج کج»، «آموری»، «لاله سیاه»، «تأثرات سفر»، «گودال جهنم» و «آسکانیو» و «کبوتر عشق» نام برد. جاشوان این فرمان را هم طوری با سرعت اجرا کردند که گویی گروهی از ملوانان یک کشتی جنگی یک فرمان نظامی را به‌موقع اجرا می‌گذارند و پس از اینکه دانتس دید که جاشوان آمادۀ فرود آوردن بادبان‌ها هستند امر کرد که شراع‌ها فرود بیایند. تمام بادبان‌های کشتی با یک حرکت از تمام دکل‌ها فرود آمدند و جاشوان با سرعت بادبان‌ها را پیچیدند و کشتی که دیگر وسیله‌ای برای بادگیری نداشت، فقط با حرکتی که کسب کرده بود، راه می‌پیمود.

اغلب منابع تاریخی ایران باستان یا برگرفته از آثار یونانیان آسیای صغیر است که رعایای یونانیِ امپراتوری ایران بودند، مانند هرودوت، و یا از یونانیان اروپایی بودند، که در هر دو حال آثارشان جانبدارانه و با نگاهی از بیرون به درون ایران بوده است. در این میان کتزیاس کنیدوسی، که قریب به بیست سال پزشک دربارهای کورش صغیر و اردشیر دوم هخامنشی بوده، کتاب پرسیوکوس خود را با شناخت و دیدی از درون ایران به بیرون نوشته و به همین دلیل از سوی نویسندگان یونانی متهم به دروغگویی شده است. جالب است که پژوهشگران ایرانی همان ادعاها را نخوانده در آثارشان منعکس کرده اند. لوید لولین جونز که پرسیکا را بازسازی کرده، در این کتاب نیز کوشیده است در ورای آن دیدگاه جانبدارانه، نگاهی به درون دربار، عادات، تشریفات، اعتقادات، هنرها، زنان و مردان، خوراک، و زندگی روزانه ایرانیان و شرایط حاکم بر آنان بیندازد.

پسر جوان وقتی دید دختر کولی به طرفش می‌آید ابروان را در هم کشید، طوری که براثر این حرکت یک‌مرتبه سن او پنج سال بیشتر جلوه کرد. بعد یک سکۀ کوچک نقره از جیب بیرون آورد و به طرف دختر کولی انداخت که بیشتر از آن به او نزدیک نشود. ‌از آن به بعد جوان که با طمأنینه راه می‌رفت بر سرعت خود افزود و یکی از تصنیف‌های محلی را شروع به خواندن کرد تا اینکه به خانه‌ای ‌که می‌خواست وارد آنجا شود رسید. پس از طی دالان به حیاطی که با سنگ‌های مدور مفروش بود رسید و از آنجا هم گذشت و به پلکانی رسید.

قاچاقچیان از سرنشینان قایق دیگر که وارد مونت کریستو شده بودند، استقبال کردند. محمولۀ فرش‌های بافت ترکیه را به آن‌ها تحویل دادند و مزد همیشگی خود را دریافت کردند، صد فرانک برای هر نفر. ادموند نیز مانند سایرین مزد کارش را گرفت، اما زیر‌لب لبخندی زد؛ چون کوچک‌ترین جواهری که در دستمالش داشت، ده برابر تمام پولی که خدمه دریافت کرده بودند ارزش داشت. مرحوم محمدطاهر میرزا کلمۀ بین‌المللی پایلوت را آب‌شناس ترجمه کرده در صورتی که باید راهنمای بندر ترجمه کرد و پایلوت کسی است که کشتی‌ها را از دریا وارد بندر می‌کند یا از بندر خارج می‌نماید. دون لویس دوست جوان خود را به طرف مردی که روی چهارپایه‌ای ‌مرتفع نشسته بود برد. آن مرد بعد از اینکه دون ژوان را دید از جا برخاست و به طرف جوان آمد.

بلافاصله مبلغ چهل هزار فرانک به ادموند داد و گفت هر وقت جواهری برای فروش داشت به او مراجعه کند. بالتازار مثل اكثر شمشیربازهای بزرگ اسپانیا قدری پرمدعا و خودپسند و اندکی اهل لاف و گزاف بود، ولی قلبی پاک داشت. مارتین لینگز با نام اسلامی ابوبکر سراج‌الدین (زادهٔ ۲۴ ژانویه ۱۹۰۹ در منچستر – درگذشتهٔ ۱۲ مه ۲۰۰۵) از صوفیان پیرو طریقت شاذلیه و از مریدان فریتهوف شوئون (شیخ عیسی نورالدین احمد) بود. او همچنین به تدریس زبان انگلیسی در دانشگاه قاهره و تدریس زبان عربی در آکسفورد پرداخته‌است.

این نویسنده‌ی بزرگ در پنجم دسامبر 1870 در سن شصت و هشت سالگی در خانه‌ی پسرش که بعدها نویسنده‌ی بزرگی شد، در شهر دیپ درگذشت. شخصی که وارد اتاق مزبور شد نمی‌دانست آیا جوانان مزبور مشغول شوخی هستند یا اینکه نمایش می‌دهند یا قصد دارند یکدیگر را به هلاکت برسانند. ‌ولی آنجا نه تماشاخانه بود و نه جایگاه تفریح، بلکه به قول امروزی‌ها ‌سالن ورزش استاد بالتازار بود.

مرگ با اسلحه، سکته، سم و یا شمشیر در این داستان دیده می‌شود و در قسمت‌های مختلف داستان می‌بینیم که کنت با خونسردی و بی‌تفاوتی نظاره‌گر قتل‌هایی بی‌رحمانه و ظالمانه است. در بین تماشاچیانی که روی مهتابی طویل و عریض قلعۀ سن ژاک ایستاده حدس می‌زدند که برای فرعون یک واقعۀ ناگوار اتفاق افتاده، مردی بود که بیش از دیگران نگرانی داشت به‌طوری که نتوانست صبر کند که کشتی به ساحل برسد و خود را در قایق انداخت و دستور داد که قایق به‌طرف فرعون برود و در خلیج موسوم به رزرو به کشتی رسید. پس از اینکه راهنمای بندر به کشتی رسید و هدایت آن را به عهده گرفت، فرعون به بندر مارسی نزدیک‌تر شد و بدون هیچ حادثه از بغازی که بر اثر زلزلۀ آتشفشانی بین جزیرۀ کالازارن و جزیرۀ ژاروس به وجود آمده گذشت و دماغۀ پومگ4 را دور زد.

‌هیچ‌کس بعد از دیدن پسر جوان فکر نمی‌کرد که او دزد است و می‌گریزد، زیرا لباس فاخر و صورت زیبا و اندام متناسب پسر نشان می‌داد که او سارق نیست. وقتی خورشید قدری از وسط آسمان به طرف مغرب رفت، بدون اینکه موقع وزش نسیم خنک فرارسیده باشد، یک پسربچۀ جوان از یکی از خانه‌های ‌شهر خارج شد. از آسمانی که از خلال شاخۀ درخت‌ها آبی جلوه می‌کرد، آفتابی چون سرب گداخته فرومی‌پاشید و در پرتو آفتاب همه‌چیز در شهر سویل سفید و طلایی، یعنی به رنگ سیم و زر، جلوه می‌کرد؛ سیمین و زرین رنگ ثروت و جلال اسپانیا بود، زیرا اسپانیا از قِبَل سیم و زر هند غربی جزایر آمریکا در بحبوحۀ قدرت و ابهت می‌زیست. کودتای امریکایی ـ انگلیسی سال ۱۳۳۲، رویدادی اساسی در تاریخ ایران مدرن است…

پس از اینکه راهنمای بندر به کشتی رسید و هدایت آن را به عهده گرفت، فرعون به بندر مارسی نزدیک‌تر شد و بدون هیچ حادثه از بغازی که بر اثر زلزلۀ آتشفشانی بین جزیرۀ کالازارن و جزیرۀ ژاروس به وجود آمده گذشت و دماغۀ پومگ را دور زد. فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بر اساس داستان کنت مونت کریستو  ساخته شده است، تازه‌ترین فیلمی که با همین نام ساخته شد، فیلمی به کارگردانی «کوین رینولدز» است که در سال ۲۰۰۲ اکران شد. یکی از نکات جالبی که در رمان کنت مونت کریستو می‌بینیم  مرگ شخصیت‌های داستان به شیوه های مختلف است.