نونزیو ساکا جزو کسانی است که قیافه‌اش از همه کمتر تغییر کرده است، جز اینکه پیشانی‌اش با ریختن موهای اطراف شقیقه پهن‌تر شده است. او در عکس، روی نردبانی پشت سر دن بنه‌دتو نشسته و گردن لق و باریکش از وسط شانه‌های کم عرضش بیرون زده است و صورتش با آن چشمان گود رفته و آن حالت کمرویی و محوی که هنوز هم از دست نداده است خودنمایی می‌کند. تنها در بند خود نبودن و رفاه و تنعم توام با بردگی را حقیر و خوار شمردن و به خاطر اجتماع زیستن درس بزرگی است که کتاب نان و شراب به ما می آموزد. کتاب حاوی داستان مهیجی است از زندگی دهقانان فقیر ایتالیا که در آن عادات و آداب و رسوم و اعتقادات خرافی و وضع زندگی اسفبارشان به زبانی ساده و شیرین و پر طنز و کنایه تشریح شده است. اینیاتسیو سیلونه (معروف به سکوندو ترانکویلی) از نویسندگان بزرگ ایتالیا است که در سال ۱۹۰۰ در پشینا آکویلا از توابع منطقه فوچینو به دنیا آمد.

در این اثر نقش کلیسا در دستیاری با حکومت ظلم و زور به خوبی نشان داده شده و اگر کشیشانی چون «دن بنه دتو»  حاضر نشده اند بر سر سپردگی و پیروی کلیسا و پاپ از حکومت دیکتاتوری صحه بگذارند به بدترین وضعی سر به نیست شده اند. مارتا از دست برادرش عکس سال ۱۹۲۰ او را که در آن، کشیش در بین شاگردان دبیرستانی‌اش دیده شود می‌گیرد و آن را روی لبه بخاری جلو روشنایی نگاه می‌دارد. دکتر ساکا و کنچتینو و پیچیریلی به جزئیات آن عکس قدیمی خیره می‌شوند.

تحصیلات مقدماتی اش را در کالج ماسیمو در رم به پایان رسانید. در زلزله سال ۱۹۱۵ خانواده خود را از دست داد و پس از اتمام تحصیلات سوسیالیست شد و در ۱۹۲۱ یکی از بنیانگذاران حزب کمونیست ایتالیا بود. وی در فاصله سال های ۱۹۲۱ الی ۱۹۳۱ یکی از سازمان دهندگان فعالیت های مخفی ضد فاشیستی به شمار می رفت. کتاب «نان و شراب»  (( Bread and Wine))  از برجسته ترین کتاب های قرن بیستم است،که روایتگر ظهور فاشیسم در ایتالیا است.

اول هرکس به‌دنبال عکس خود می‌گردد و بعد دوستان از دیده رفته‌اش را که مدتها است دیگر ارتباط شخصی با ایشان ندارد می‌جوید. قیافه‌های گذشته دوباره در ذهن زنده می‌شوند و با قیافه‌های فعلی که به دست خشن زندگی تصویر شده‌اند تناقض دارند. کنچتینو راگو، در عکس، در صف اول است، روی زمین نشسته و پا روی پا انداخته است. موهایش از ته اصلاح شده است، صورتی ریز و گرفته و سیه‌چرده و حالتی شبیه به گربه دارد. چشمانش به همان حالت سابق مانده‌اند ولی کاکل و ریش بزی فعلی‌اش او را به قیافه یک تفنگدار شهرستانی درآورده است، چنانکه کسی در ۱۵ سال قبل چنین شکل و شمایلی را برای او پیش‌بینی نمی‌کرد.

” سپینا در ۱۹۲۷ دستگیر شد و معلوم گردید که او را به جزیره‌ای منتقل کرده‌اند. از فرانسه اخراجش کردند و به سوئیس رفت، از سوئیس بیرونش کردند به لوکزامبورگ رفت، از لوکزامبورگ رانده شد به بلژیک پناه برد و اگر از بلژیک بیرونش نکرده باشند، حالا باید در آنجا باشد. از چه راهی امرار معاش می‌کند من خبر ندارم، ولی آنچه مسلم است این است که او از زرنگی دست شیطان را از پشت می‌بندد. من از یکی از اقوامش شنیده‌ام که او به بیماری سینه مبتلا است “.

با کلیک روی دکمه زیر، به محض تخفیف‌دار شدن محصول به شما اطلاع می‌دهیم. خواهر کشیش ماکو را به راست و سپس به چپ هل می‌داد، بدون آنکه از جادۀ واقع در دره چشم برگیرد. اما او هر روز فقط افرادی را که با اسباب و اثاثیه از آنجا عبور می‌کردند می‌دید و نه چیزی که انتظارش را می‌کشید.

نان و شراب که برگرفته از ماجراهای دوران زندگی خود اینیاتسیو سیلونه است، از زندگی دهقانان فقیر ایتالیا می‌گوید. سیلونه دوران کودکی سختی داشت و در فقر و تنگدستی بزرگ شد. در زلزله سال ۱۹۱۵ پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. پس از اتمام تحصیلات سوسیالیست شد و در سال ۱۹۲۱ یکی از بنیان‌گذاران حزب کمونیست ایتالیا بود. در فاصله سال‌های ۱۹۲۱ تا ۱۹۳۱ وی یکی از سازمان دهندگان فعالیت‌های مخفی ضدفاشیستی بشمار می‌رفت. مدتی در مسکو بود و پس از آنکه در سال ۱۹۳۰ از حزب کمونیست ایتالیا اخراج شد در سوئیس اقامت گزید.

سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین ‌لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب #کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی #موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود #آندره_ژید و #آرتور_کستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت. وی به علت فعالیت‌های سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سوییس بگریزد و شاهکارهای خود مانند “نان و شراب” و “فانتامارا” و “دانه زیر برف” و “یک مشت تمشک” و… را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد. سیلونه در این رمان با سلاح قلم به مبارزه با فاشیسم و هر آن چه که آن را می‌پروراند رفته است.