پِرکِن طغیان‌گر دیگری است که بر سرنوشت و محدودیت‌های زندگی می‌شورد؛ هرچند نمی‌تواند بر تقدیر فائق شود اما چنان می‌ایستد که حتی شکست خوردنش نیز باشکوه باشد. شما سفارش میدین و ما اگر کتاب رو داشتیم یا تونستیم پیدا کنیم، شرایط خرید کتاب رو براتون فراهم می‌کنیم.

اما موفق به خرید مسلسل نشده، زیرا پولش کافی نبوده و اعتبارش نزد دولت سیام که دیگر به او اعتمادی ندارد رو به کاهش گذاشته است. پرکن دربارۀ ارزش احتمالی نقوش برجسته کسب اطلاع می‌کند و به کلود پیشنهاد می‌دهد که با هم به محل عزیمت کنند. بدین گونه، راه‌پیمایی مشقت‌باری در دل جنگل بکر، و در معرض تب و پشه، به سوی راه شاهی آغاز می‌شود. کلود و پرکن، پس از چندین ناکامی، معبدی کشف می‌کنند، ولی راهنماهای آنها آن دو را ترک می‌گویند. آن دو با دلهره‌ای فزاینده به راه خود ادامه می‌دهند و وارد سرزمین‌های یاغیان می‌شوند و عاقبت به دست قبیله‌ای از موئی۴ها اسیر می‌گردند. ماجراجویی که پرکن با او بوده است، در میان موئی‌هاست.

امّا همسرش درست قبل از محاکمه به پاریس مراجعت کرده بود تا هرگونه کمک ممکن را نزد دوستان شوهرش برای او فراهم سازد. پس از دادگاه استیناف، پرونده به «دیوان کشور» فرانسه احاله شد، زیرا بی‌نظمی‌هایی در آن مشاهده شده بود. «مالرو» برای اقامت کوتاهی به پاریس برگشت و مجددا به هندوچین مراجعت کرد. این مسافرت دوم به هندوچین بود که «ماجرای» دوّمش را به‌وجود آورد. ماجرایی که مدت مدیدی ناشناخته ماند و کاملاً هم سیاسی بود.

آدمی است آماده برای هر کار که حتی حاضر است یکی از چشمانش را برای تصحیح واقعیت و اجبار آن به مطابقت با اراده‌ی خودش از دست بدهد. او می‌خواهد بر تقدیر غلبه کند؛ حتی به بهای کشتن خویش. هرچند در طول این سفر می‌توانیم حقارت و عجز او را ببینیم که مدت‌هاست شکست خورده است، امّا آن را نمی‌پذیرد و مدام از پذیرش آن می‌گریزد. به محض ورود به سایت دیجی‌کالا با دنیایی از کالا رو به رو می‌شوید! هر آنچه که نیاز دارید و به ذهن شما خطور می‌کند در اینجا پیدا خواهید کرد. تمام حقوق سایت متعلق به کتاب جم میباشد و هر نوع کپی برداری تنها با ذکر نام کتاب جم به‌صورت لینک‌دار مجاز است.

در این سفر دوم مالرو وارد مبارزه ی علنی با مقامات فرانسوی شد و در شورش های چین برای کسب آزادی شرکت کرد که حاصلش کتاب “سرنوشت بشر” برنده ی جایزه ی گنگور بود. در داستان راه شاهی، مالرو سرنوشت انسان را در رویارویی با مرگ و تقابلش برای رهایی از آن و جستن راهی برای غلبه برآن به نمایش درآورده است. نویسنده سفر اول خود را به آسیا در 1923 همراه همسر خود «کلارا» و دوستش «لویی شواسون»، هم به منظور تحقیقاتی درباره هنر «خِمِر» و هم برای به دست آوردن حجاری هایی از معابد قدیم «کامبوج» انجام داده است.

به دشواری می‌شد این رُمان را به رمُان «فاتحان»، نخستین رمُان «مالرو» که دو سال پیش منتشر شده بود پیوند داد، چون از لحاظ سبک و مطالب با آن تفاوت بسیار داشت. به‌نظر بسیاری از خوانندگان این رُمان در حقیقت گامی به عقب تلقی شد. برخی نیز ادّعا کردند که قسمت مهمّی از برداشت و ترکیب «راه شاهی» مربوط به زمانی قبل از نوشته شدن «فاتحان» است. «مالرو» در انتظار تشکیل دادگاه استیناف به «سایگون» رفت.

او را به سنگ آسیایی بسته و چشم‌هایش را کور کرده‌اند. با این‌همه، پرکن موفق می‌شود که با قبیله معامله‌ای صورت دهد و با کلود از آن‌جا دور می‌شود. لكن روی سرنیزه‌ای می‌افتد و زانویش زخم می‌شود و رفته رفته ورم می‌کند. آن‌گاه مراجعت دلهره‌آور به سوی منطقۀ تحت نظارتش، از میان جنگل بکر، شروع می‌شود.

در گیرودار همین اتفاقات بود که مالرو تعهدی سیاسی برای خود اختیار کرد و دست به مبارزه‌ای مداوم علیه استعمار زد. او شاهد بی‌عدالتی‌ها و ستم‌هایی بود که بومیان آن سرزمین متحمل می‌شدند. او زندگی منظم و حمایت‌شدهٔ برآمده از آرمان‌های سنتی و بورژوایی را نوعی مرگ روح می‌خواند. مالرو سرنوشت بشر را در رویارویی با مرگ می‌داند و در این کتاب، منظرهای مختلف مرگ را از خلال سه شخصیت این سرگذشت به نمایش درمی‌آورد؛ «گرابو»، «پِرکِن» و «کلود وانک». او در رمان راه شاهی، سرنوشت انسان را در رویارویی با مرگ، تقابلش برای رهایی از آن و جستن راهی برای غلبه بر آن به نمایش درآورده است.

آندره مالرو در طول عمر ۷۵سالهٔ خود به کشورهای گوناگونی سفر کرد و در این سفرها، بیش از همه شیفتهٔ تمدن کهن ایران و شهر زیبا و دیدنی اصفهان شد. کتاب راه شاهی نوشتهٔ آندره مالرو و ترجمهٔ سیروس ذکا است. انتشارات ناهید این رمان فرانسوی بر اساس رویدادهای واقعی را منتشر کرده است. فاتحان۵۶، رمان پیشین مالرو، به قلم جوانی فرانسوی که به منزلۀ شاهد منفعل فاجعه بوده، به صیغۀ اول شخص نوشته شده بود. در کتاب راه شاهی نیز شاهدی وجود دارد، ولی شاهدی فعال و شخصیت‌یافته؛ یعنی کلود وانک. این اثر، اگرچه از لحاظ رمان بودن به اهمیت فاتحان نیست، حقیقت بیش‌تری دارد.