نظریههای مطرحشده در «تفسیر رؤیاها» هنوز هم موضوع بحث و تحقیق در رشتههای مختلف هستند. این کتاب همچنان یکی از منابع اصلی برای دانشجویان روانشناسی و علاقهمندان به روانکاوی است. زیگموند فروید در نظریههای خود بهطور ویژه به رشد روانی کودکان و تأثیر آن بر بزرگسالی توجه داشت. او معتقد بود که تجربیات دوران کودکی، بهویژه در پنج سال اول زندگی، نقش کلیدی در شکلگیری شخصیت دارند. نظریه او درباره مراحل روانی-جنسی (Psychosexual Stages) نشان میدهد که هر مرحله از رشد کودک با یک منطقه خاص از بدن و تعارضهای مرتبط با آن همراه است.
ساختمان نفسانی هر فرد موکول به نوع پیوندی است که بنابر سرگذشت او میان این سه عنصر ایجاد میشود. در ۱۹۳۱ لکان یک روانپزشک با مجوز قانونی بود و در ۱۹۳۲ مدرک دکترا با ارائهٔ تز «جنون پارانوییک در ارتباط با شخصیت پارانوییک» به وی اعطا شد. با اینکه این تز فراتر از محافل روانکاوی، به خصوص توسط هنرمندان سورئالیست تحسین شده بود، روانکاوان عمدتاً آن را نادیده گرفتند. در ژانویهٔ همان سال با ماری-لوییس بلوندین ازدواج کرد و صاحب دختری به نام کاترین شد. رئیس کنگره، ارنست جونز، با ندادن وقت اضافه به لکان برای اتمام سخنرانیاش، عملاً باعث قطع شدن صحبت وی شد و اجازه نداد گزارش لکان به پایان برسد.
فروید بیان کرد که این پدیده میتواند نتیجه تعارضات ناخودآگاه درمانگر یا واکنش او به انتقال بیمار باشد. در ابتدا، فروید انتقال معکوس را بهعنوان مانعی در فرایند درمان میدید و معتقد بود که درمانگر باید احساسات خود را مدیریت کند تا تأثیری بر درمان نگذارد. بااینحال، او بعدها اذعان کرد که تحلیل این پدیده میتواند به درک بهتر روابط درمانی و تعارضهای بیمار کمک کند. انتقال معکوس ممکن است به درمانگر کمک کند تا تعارضهای روانی بیمار را از زاویهای متفاوت ببیند. فروید تأکید داشت که درمانگران باید از طریق خودکاوی یا تحلیل روانی، به درک عمیقتری از احساسات و تعارضهای خود برسند. او معتقد بود که این آگاهی میتواند از تأثیر منفی انتقال معکوس بر فرایند درمان جلوگیری کند.
برای مثال، مرحله دهانی به تجربههای مربوط به تغذیه و وابستگی به مادر مرتبط است. فروید باور داشت که اگر این تعارضها بهدرستی حل نشوند، میتوانند به مشکلات روانی در بزرگسالی منجر شوند. او همچنین نقش بازی و تخیل کودکان را در بیان تعارضهای ناخودآگاه آنها بسیار مهم میدانست. نظریههای فروید درباره روانکاوی کودکان بعدها توسط روانکاوانی مانند آنا فروید و ملانی کلاین گسترش یافت. فروید معتقد بود که روانکاوی میتواند به درک عمیقتر رفتار و نیازهای کودکان کمک کند.
او در «تفسیر رؤیاها» چندین مثال از رؤیاهای کودکان ارائه کرد که نشان میداد آنها بازتابی از تجربیات اخیر یا خواستههای برآوردهنشده هستند. بهعنوان مثال، کودکی که درباره خوردن یک خوراکی رؤیا میبیند، ممکن است بهسادگی تمایل به داشتن آن خوراکی را داشته باشد. فروید از این تحلیلها برای توضیح مراحل رشد روانی-جنسی و تأثیر آنها بر بزرگسالی استفاده کرد. او همچنین بیان کرد که این رؤیاها نشاندهنده ارتباط نزدیکتر کودکان با ناخودآگاه خود است. رؤیاهای کودکان، بهعنوان نسخه سادهشده رؤیاهای بزرگسالان، پایهای برای درک عمیقتر نظریههای فروید درباره ناخودآگاه بود.
بیماران مورد بحث در این کتاب در زمره ده بیمار مشهور تاریخ روانکاوی اند که مطالعه سرگذشتشان بر هر کارآموزی در فن روانکاوی الزامی است . آنها استدلال میکنند که تجارب آسیبزا که سرکوب یا فراموش شدهاند، میتوانند به شکل علائم هیستریک بروز کنند. این ایده به سنگ بنای آثار بعدی فروید تبدیل شد و اهمیت فرآیندهای ناخودآگاه در سلامت روان را برجسته کرد. کتاب تاریخ روانکاوی به ویژه برای معرفی مفهوم درمان گفتوگو و نظریه سرکوب، که هر دو به عنوان محورهای اصلی نظریه روانکاوی شناخته میشوند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. کتاب پیش رو برای هر کسی که به تاریخ روانشناسی و توسعه تفکر روانکاوانه علاقهمند باشد، کتابی مفید است.
او معتقد بود که این رؤیاها بازتابی از تلاش ناخودآگاه برای حل تعارضات یا بیان امیال سرکوبشده هستند. فروید در کتاب «تفسیر رؤیاها» توضیح داد که رؤیاهای تکرارشونده اغلب شامل موقعیتهای استرسزا یا ترسناک هستند که در زندگی روزمره فرد تأثیر گذاشتهاند. او بیان کرد که این نوع رؤیاها میتوانند به فرد کمک کنند تا با احساسات دشوار خود روبرو شود. برای مثال، فردی که رؤیایی درباره گم شدن در مکانی ناشناخته میبیند، ممکن است از احساس عدم امنیت یا گمراهی در زندگی واقعی خود رنج ببرد. فروید همچنین بر اهمیت تحلیل نمادها و الگوهای موجود در این رؤیاها تأکید کرد.
این رقابت نشاندهنده پویایی علمی زمان فروید و تلاش برای درک جامعتر رفتار انسانی است. اگرچه آنها هرگز به توافق نرسیدند، اما تأثیر هر دو بر روانشناسی انکارناپذیر است. تاریخ روانکاوی با نویسندگی مشترک زیگموند فروید و یوزف بروئر، اثری مهم در زمینه روانکاوی و مطالعه سلامت روان است. این کتاب که در سال 1895 منتشر شد، پایهگذار بسیاری از نظریههای بعدی فروید است. این کتاب شامل مجموعهای از مطالعات موردی است که مفهوم هیستری (یک تشخیص روانشناختی رایج در آن زمان) را بررسی میکند.
این نظریهها، هرچند بحثبرانگیز، پایهگذار بسیاری از تحقیقات مدرن در زمینه روانشناسی رشد شدند. دیدگاه فروید به کودکان، تأثیر عمیقی بر آموزش، تربیت و درمان اختلالات رفتاری آنها داشته است. فروید تحقیقات گستردهای درباره هیستری انجام داد و نقش مهمی در درک و درمان این اختلال داشت. فروید همراه با جوزف بروئر، در کتاب «مطالعاتی درباره هیستری» (Studies on Hysteria) نظریههایی درباره منشأ روانی این اختلال مطرح کرد. او بیان کرد که بسیاری از علائم جسمانی هیستری، مانند فلج یا کوری، بدون علت فیزیکی هستند و ریشه در ذهن بیمار دارند.
اثر فوِ مراحل گذر از هیپنوتیزم به پالایش روانی و سپس ختم آن به روانکاوی را شامل میشود. بیماران مورد بحث در این کتاب در زمره ده بیمار مشهور تاریخ روانکاویاند که مطالعه سرگذشتشان بر هر کارآموزی در فن روانکاوی الزامی است. این کتاب همچنین زادگاه اولین اصطلاحات رایج در حوزه روانکاوی و نخستین تقسیم بندیهای قراردادی در تشکیلات روانی ـ ذهنی انسان میباشد. کتاب فو که ترجمهای از اثر معروف موسوم به مطالعاتی درباره هیستری است از حیث تاریخی و توجیهی حائز اهمیت و از حیث آموزشی در حیطه علم مربوطه یک نقطه آغاز محسوب میگردد. یکی از نظریههای کلیدی فروید درباره ذهن انسان، مفهوم سرکوب یا واپسزنی (Repression) است. او معتقد بود که ذهن انسان بهطور ناخودآگاه خاطرات، افکار و امیالی را که برای فرد دردناک یا غیرقابلپذیرش هستند، سرکوب میکند.
ثبت ديدگاه