در مسـیر فیلـم میتوان دنیـای مطلـوب تونـی را سرشـار از علاقه بـه خانـواده، صداقـت، توانگـری بـرای حـل مشکلات، یکپارچگـی شـخصیت، لـذت بـردن از لحظـه، سـیگار و البتـه غـذا دیـد. او ایـن بـاور را دارد کـه بایـد از لحظـات زندگـی لـذت بـرد و هـر کاری کـه انجـام میدهید را بـا ۱۰۰ در ۱۰۰ وجـود انجـام داد. وضعیت بین آنچه درون خود می خواهد و آنچه واقعا دارد ظاهرا در تونی در توازن است . شاید به نظر برسد دلسوزی تونی برای دان شرلی در ابتدای فیلم تنها برای مسئولیت و انجام وظیفه و پول است اما رفته رفته لحن دلسوزی های تونی فرق می کند. نگاه کنید به صحنهای که دکتر شرلی برای اولین بار دربارۀ جون (همسر سابقش) و رابطۀ تمام شده با برادرش صحبت میکند و درست در همان لحظه تونی تابلوی مرغ سوخاری کنتاکی را میبیند و دلش برای خوردن یک کنتاکی اصل ضعف میرود؛ موقعیتی جدی که در بستری کمیک به هجو کشیده میشود. فیلمنامهنویس به خوبی توانسته است دو شخصیت کلیدی ماجرا را به واسطۀ مک گافین پول در شرایطی قرار دهد که مجبور باشند موقتاً دست از دشمنی با هم بردارند و حتا در سکانسهائی ناگزیر به کمک به یکدیگر شوند.
داستان مدیریت تونی و برخورد او با مشکلات و نحوه ارتباط دان با او، بسیار آموزنده است. از طرفی در خوشبینانهترین حالت با توجه به استفاده از نام یک اثر تاریخی و ساخت یک فیلم کمدی خوشبینانه در مورد آن و سپس اشاره نکردن به خود آن اثر و هدفی که داشته است، میتوانیم بگوییم عملی اشتباه انجام شده است. و در بدترین حالت مثال دیگری برای فراموشکاری آگاهانه هالیوود و میل آن برای تحتتاثیر قرار دادن خودپسندی مخاطبان است.
کتاب سبز فیلمی ساخته شده توسط پیترفارلی یکی از شاخصترین آثار به نمایش در آمده هالیوودی در سال 2018 و برنده اسکار بهترین فیلم در سال 2019، بهترین فیلم غیر اقتباسی (ارجینال) و همچنین اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد برای ماهر شالا علی شد. درونمایه گزنده و تأثیر گذار، روایت دلپذیر و روان و برنده شدن دو اسکار اصلی 2019 که نشان از درونمایه قدرتمند این اثر دارد، عاملی است که باعث میشود در نگاهی هرچند گذرا به این فیلم سینمایی وسوسه شویم. در این مقاله سعی میکنیم نگاهی کوتاه به زوایای مختلفی از این فیلم داشته باشیم. آنها باید به کتاب سبز اعتماد و تکیه کنند تا این کتاب آنها را به سمت موسسههایی هدایت کند که برای یک شخصیت آفریقایی و آمریکایی، امنتر از بقیه مکانها است. آنها در میانهی راه خود، با مشکلات و مسائل نژادی مختلفی برخورد میکنند و به همین دلیل تصمیم میگیرند که اختلافها را کنار بگذارند تا بتوانند در این ماجراجویی طولانی مدت زنده بمانند و همچنین از آن لذت ببرند.
ولی در صحنه نهایی، هنگامیکه تونی در خانهاش را میگشاید، با پیانیست خندان و هدیه به دست روبهرو میشود که آمده است شام کریسمس را با آنها بخورد. نخست، اینکه اصولاً بسیاری از درامها و شخصیتهای درام در ادبیات و هنرهای نمایشی در طول یک مسیر و سفر است که متحول میشوند. انگار این سیر و سلوک از زمان اودیسه تا به امروز، دستنخورده باقی مانده است و هنوز جذابیت و کشش خود را حفظ کرده است. این نکته در اینجا نیز بهانهای شده برای فیلمساز تا از سفر استفاده کند. در نهایت به همین دلیل است که به نظر ما فیلم Green Book خوب عمل نکرده است. مهم نیست که چقدر این فیلم هدف خوبی داشته است؛ چون خیلی واضح تفکرات اسفناک هالیوود را در زمان ساخت فیلم در مورد پیشینه نژادپرستی با حذف حقایق نشان میدهد.
نظیر این فیلم را قبلاً در میس سان شان کوچک و تأثیر عمومی جمعی که در یک سفر مجبور به تعامل و همراهی با یکدیگر بودند را به لطف فیلمنامه قدرتمند مایکل آرندت دیدیم. کتاب سبز با بودجه اندک نهایتاً 29 میلیون دلاری تاکنون با فروشی بالغ بر 205 میلیون دلار روبرو شد. به جز استقبال خوب در گیشه این فیلم با استقبال زیادی منتقدین و درخشش در جشنوارههای مختلف مواجه شد. گل سر سبد جوایزی که به این فیلم موفق تعلق گرفت، جایزه اسکار بهترین فیلم سال 2019، بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی و بهترین بازیگر مکمل مرد بود.
این فیلم ابتدا به صورت محدود در سینماهای 20 شهر آمریکا در تاریخ 16 نوامبر 2018 (25 آبان 1397) به نمایش درآمد و 5 روز بعد به اکران عمومی رسید. فیلم گرین بوک در گیشه فروش خوبی داشت و درحالی که بودجه ساخت آن 23 میلیون دلار بود، توانست به فروش 321 میلیون دلاری برسد. فرانک واللونگا، مشهور به تونی لیپ (Tony Lip)، مردی آمریکایی-ایتالیایی است که برای کسب درآمد از انجام هیچ کاری فروگذار نمیکند.
ثبت ديدگاه