در ادامه با نقد و بررسی این رمان پرفروش با ما باشید. «چالش زندانی» وقتی اتفاق می‌افتد که همکاری کردن به هر دو طرف سود می‌رساند، اما هر طرف ترجیح می‌دهد مستقل کار کند و برای ائتلاف تلاش نمی‌‌کند.2. «چالش کارهای عامیانه» مثل «چالش زندانی» است، اما بیش از دو جناح در آن نقش دارند.3. چالش «کاربر رایگان» ممکن است باعث از دست دادن منابع مشترک شود. شاید افراد بتوانند بدون پرداخت هزینه از منافع جامعه استفاده کنند، اما اگر هیچ‌کس داوطلبانه مبلغی پرداخت نکند و همه کاربر رایگان باشند، همه منابع از بین می‌روند.4.

بازی سنگ، کاغذ، قیچی بینشی مفید نسبت به بسیاری از مشکلات ایجاد می‌کند. مثلا، بهترین استراتژی زنده ماندن برای فرد تازه‌کار در دوئل سه‌نفره چیست؟ تصور کنید یکی از این سه شلیک‌کننده بسیار ماهر، دیگری متوسط و نفر سوم بسیار ضعیف باشد. بهترین استراتژی برای فرد ضعیف این است که یک گام به عقب بردارد و اجازه دهد دو نفر دیگر به هم شلیک کنند. رابین جادوگر نیست البته برایش مهم نیست آن‌ها چطور فکر می‌کنند اما راستش بدتر از این هم خطابش کرده‌اند.

تو همان کسی بودی که می‌خواستم و از آن به بعد نه به شخص دیگری نیاز داشتم نه دنبالش بودم. رؤیاها و آرزوهای تو را برگزیدم و طوری دوستشان داشتم که انگار مال خودم بودند. تو آن‌قدر برایم مهم بودی که دیگر چیزی برای شخص دیگری، حتی خودم، باقی نمی‌ماند. به حلقهٔ اجتماعی دور تو که برای دو نفر کافی بود، رضایت دادم.

فیلم سنگ، کاغذ، قیچی در بیست و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشته است. همچنین این فیلم در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت که توانست عنوان سیمرغ بلورین بهترین نمونه فیلم (آنونس) در بخش مسابقه مواد تبلیغاتی فیلم‌ها را کسب کند. برای دریافت کتاب صوتی سنگ، کاغذ، قیچی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

تو همیشه برای من کافی بودی، اما من هیچ وقت فکر نکردم برای تو کافی‌ام. شاید اگر بتوانم تو را کمتر دوست داشته باشم، اوضاع کمی به‌نفعم تغییر کند و شاید تو هم بتوانی بیشتر دوستم داشته باشی. هتل آن‌ها یا به شکل دقیق‌تر، کلیسای محل اقامت آن‌ها در نگاه اول بسیار مناسب و راحت به نظر می‌رسد. اما با گذشت زمان کوتاهی رخداد‌های عجیبی به وقوع می‌پیوندند. مثلاً آب قطع می‌شود، سرو صدا‌های ناموزون و غیر عادی به گوش می‌رسند و راه‌های تماس، همگی قطع می‌شوند. در‌ها بی‌جهت باز و بسته می‌شوند و گویی یک یا چند نفر زوج داستان را تحت نظر دارند.

شخصیت‌های داستان در فضایی برفی و وهم‌آلود سعی می‌کنند رازهای زندگی هم را متوجه شوند. آدام و آملیا به اسکاتلند سفر می‌کنند و دور از هیاهوی لندن، در هتلی کنار یک دریاچه سکنی می‌گزینند تا مشکلات خود را حل کنند. محل اسکان هتلی زیبا است که در ساختمانی ساخته شده که پیشتر کلیسای قدیمی در دل طبیعتی دست‌نخورده است.