سلمان رشدی در دانشگاه کمبریج انگلستان تحصیل کرده است و در حال حاضر تبعه کشور انگلستان است. مهدی سحابی از سال 1360 تصمیم گرفت مترجمی را بهعنوان حرفهای تماموقت انتخاب کند. از آن پس بود که توانست با سرعت بیشتری کتابهای مختلفی را یکی پس از دیگری ترجمه کند. در همان سال کتاب «گارد جوان» نوشتهی الکساندر فادایف را با نام مستعار سهراب دهخدا به چاپ رساند. سال 1361 رمانهای «دانهی زیر برف» اینیاتسو سیلونه و «دوست بازیافته» به نویسندگی فرد اولمن را انتخاب و ترجمه کرد.
شرم پنهان شدن را دامن میزند و لذا تجربۀ انزوا را تشدید میکند. ده روانکاو برجسته که به دنبال ارتقای همدلی و مهارتهای درمانی بالینگران در این حوزه بودهاند، تجربۀ شرم را از منظرهای مختلف به بحث گذاشتهاند. این بررسی شامل لایههای تحوّلی شرم، فرازوفرودهای آن در طی نوجوانی و جلوههای مختلف آن در دوران سالخوردگی و فرتوتی است. مؤلفان شرم را از دیدگاه فرهنگهای مختلف به بحث گذاشتهاند و بیان میکنند که جستوجوی ناشی از شرم برای دستیابی قدرت و شوکت میتواند برای جامعه آسیبرسان باشد.
نقاشی، سروکله زدن با اشیا یا ساختن کاردستی محبوبترین سرگرمیهای دوران کودکی مهدی سحابی بودند. آن وقت چه بسیار چیزهای دیگری که مجبور بودم بنویسم؛ مثلا ً قضیهی تلمبههای زیرزمینی که ثروتمندترین ساکنان محلهی “دفاع” کار گذاشته بودند و با آن، آب همسایگانشان را از لولهها میدزدیدند . و آیا باید در بارهی باشگاه “سِند” کراچی هم مینوشتم که هنوز تابلوی “ورود زن و سگ، ممنوع است” در آن دیده میشود؟ یا باید به تحلیل منطق ظریف برنامهی اقتصادی کشوری میپرداختم که رآکتور هستهای میسازد، اما نمیتواند یخچال بسازد؟ . “فراداستانهای تاریخی ـ زندگی نامهای از رهگذر آمیزش میان دو نوع ادبی مختلف، میان آثار تاریخی و آثار داستانی، پلی میزنند” (هاچن، ۱۹۸۷، ۲۸۶). آفرینش آثار هنری پرولتری بارها در این برنامه از ضروت آفرینش آثار هنری صحبت کرده ایم. و بارها نیز این سئوال روبرو شده ایم که هنر پرولتری یعنی چه؟ پاسخ به این سئوال نمی تواند مجرد از تعریف مقوله باشد.
بدیهی است که در اول کار، شوهر ـ که مرد کاملا ً غریبه ای است ـ به نظر زنش موجودی زشت و حتی هیولایی جلوه میکند، اما رفته رفته تحت تأثیر محبت فرمانبردارانهی زن، به شکل شاهزادهای دوست داشتنی درمیآید . مجسم کن که زن و شوهر با گذشت زمان به هم نزدیکتر میشوند؛ از دو قطب مخالف “فرشته بودن” و “دیو بودن” به طرف همدیگر پیش میروند تا این که سرانجام به صورت زن و شوهری ساده درمیآیند” (۱۹۱ـ۱۹۰). شرم که مهمان دیرخواندۀ گفتمان روانکاوی است، ثمرۀ فاصله افتادن میان من (ایگو) و من-آرمان می باشد. شرم به عنوان یک تجربۀ روانی- اجتماعی پیچیده، از مواجهۀ دردناک با جنبههای آسیبپذیر ، گسست در پیوستگی خود و حس انزوا برساخته میشود. توازن میان شکل-زمینه در طی فرایند هستی یافتن برهم میخورد و احساس تنهایی و نظاره شدن وجود فرد را فرامیگیرد.
ناگزیر، چیزی به نام واقعیت نهایی هم نمیتواند وجود داشته باشد” (برسلر، ۲۰۰۷، ۱۰۰). احمد سلمان رشدی (زادۀ ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷) نویسنده هندی الاصل تبعه انگلستان است. زندگی شخصی وی در بمبئی هند و در خانوادهای مسلمان به دنیا آمد.
اما داماد به جای مِهرورزی به “سوفیا” همسرش، با پرستاری به عنوان شریک جنسی خود سرخوش افتاده و از ارضای نیازهای جنسی، جسمی، عاطفی و وظایف زناشویی خود غافل است و همسر، از این خیانت شوهر آگاهی دارد. چنان که پیدا است، نویسنده نه تنها تقدیر سیاسی و بن بست حیات اجتماعی پاکستان را مورد خردهگیری قرار میدهد، بلکه نشان میدهد که همهی حضرات، به یک اندازه در حل نابسامانی اجتماعی ناتوانند. این نگرش، به تفاوت دیگر مدرنیته و پسامدرنیته نیز اشارهای ظریف دارد. نویسنده، متافیزیک را از مؤلفههای مدرنیسم و طنز را از سازههای پسامدرن میداند و نشان میدهد که هیچ موجود ناتوان و وجودی قادر نمیتواند گره از کار فروبستهی جامعهی پاکستان بگشاید. نه دیکتاتوری ژنرالها میتواند به آشفتگی اجتماعی پایان دهد، نه دموکراسی شخصیتهای غیرنظامی و دموکراتی از نوع “ذوالفقارعلی بوتو”.
به سادگی میشود مجسم کرد که خویشاوندان من، در حالی که پا به در دژ سرخ میگذاشتند و وارد آن دنیای حاشیهی تاریخ میشدند، حضور خیالی “بلقیس کمال” را ـ که با تن پر خراش و برهنه چون شبحی از کنارشان می دوید ـ حس کرده باشند” (۷۴). مهدی سحابی در سال 1342 بعد از دریافت دیپلم ریاضی از دبیرستان البرز، در رشتهی نقاشی قبول شد و توانست وارد دانشکدهی هنرهای تزیینی تهران شود. او در سال 1343 با ایفای نقش در نمایش «آهن» به کارگردانی خجسته کیا، برای اولین و آخرین بار بازیگری را هم تجربه کرد.
یعنی ظروفی هستند مه در آن دیدگاه و نگرش کلی به جامعه و جهان منعکس میشود. ممکن است موضوع برخی آثار هنری، مسائل تماماً سیاسی یا تاریخی باشد، … اما داستان این زن ـ که بعدها نخستین نخست وزیر ملی و مردمی زن در تاریخ سیاسی پاکستان میشود ـ به همین جا پایان نمییابد. او در ادامهی جهاد نامقدس خود بر ضد دشمن زنانگی و جنسیت زنانهی خویش، به یک آموزشگاه دخترانهی مسیحی به لاهور میرود تا مثل راهبهها با نفس خویش مبارزه کند، اما چنان زیبا است که حتی دختران همسن و سالش نیز عاشق وی میشوند” (۱۸۹).
ثبت ديدگاه