بنابراین دیدن اینکه چطور همهچیز پیش میرود، جالب خواهد بود. اگر درباره آن نگهدارنده PEZ کنجکاو بودید، این موضوع در لحظات پایانی مطرح میشود. حالا سوال این است که چطور این وسیله در سیلوی ۱۸ سر از آنجا درآورد؟ این سوال مهمی برای فصل سوم سیلو خواهد بود، به همراه اینکه چه مقدار از داستان کتاب Shift را خواهیم دید. این اتفاق در حالی رخ داد که لوکاس ظاهراً از همهچیز ناامید شده بود، بهخصوص پس از فهمیدن درباره تونل در پایین سیلوها. باید منتظر فصل سوم بمانیم تا بیشتر درباره این موضوع بفهمیم.
لباسهای محافظ و دوربینهای نظارتی که نقش محوری در داستان دارند، با دقت فنی بالایی طراحی شدهاند. در قسمت پایانی فصل دوم سریال سیلو، مکانیکیها شورش را به جلو میبرند. اینجا نگاهی میاندازیم به لحظات پرهرجومرج و پرتنش این قسمت. مکانیکیها و جولیت هر کدام مأموریت خود را در قسمت پایانی فصل دوم دنبال میکنند.
سریال هنوز ضرباهنگ آهستهای دارد و از نظر بصری بسیار تیرهوتار است (آن قدر که برای بهتر دیدنش باید تلویزیونی روشن در اتاقی کاملا تاریک داشته باشید) اما زیباشناسی در خدمت سریال است. من از این پایانبندی لذت بردم، زیرا بهوضوح نشان میدهد که برنامههای بیشتری در راه است. میدانیم که دو فصل دیگر در کار خواهد بود، و نویسندگان کاملاً روی این موضوع حساب کرده بودند. ما به پاسخهایی درباره وضعیت سیلوها نیاز داریم، و باید این پاسخها به ما نشان داده شوند، نه اینکه فقط تعریف شوند.
همانطور که ژولیت سیستم را به چالش میکشد، نه تنها زندگی خود را به خطر میاندازد، بلکه ثبات جامعهای که تلاش میکند نجات دهد نیز به خطر میافتد. محیط سخت و کنترلشده سیلو نمادی از ترس از تغییر و دشواری رهایی از هنجارهای تعیینشده است.”پشم” رمانی جذاب و قابل تأمل است که پرسشهای مهمی درباره جامعه، قدرت و ماهیت انسان مطرح میکند. ترکیب ماهرانه هیو هاوی از تعلیق، رمز و راز و مضامین دیستوپیایی این رمان را به یک اثر جذاب تبدیل کرده است. از طریق سفر ژولیت، خوانندگان ترغیب میشوند تا در مورد اهمیت آزادی، دانش و تمایل به به چالش کشیدن وضعیت موجود فکر کنند. “پشم” با دنیای توسعهیافته و شخصیتهای پیچیدهاش، رمانی دیستوپیایی است که چیزی فراتر از یک داستان هیجانانگیز ارائه میدهد – این یک مراقبه عمیق در مورد روح انسان و جستجوی حقیقت است.
علاوه بر این، نمایش رابطههای انسانی در شرایط سخت و محدودیتهای محیطی، از دیگر موضوعات مهم در فصل دوم است. جان نیوجنت | سیلو در بهترین حالتش، در به تصویر کشیدن اقدامات کوچک مقاومتی علیه ستمگران نادیده قدرتمند و تنشی که به آرامی فوران میکند تا زمانی که به نقطه غایی خود میرسد، مشابه آندور (Andor) عمل میکند. محور کل سریال مسئله دروغ بزرگی است که به ساکنان سیلو گفته میشود. گراهام یوست به شکل استادانهای آنقدر پیشنهادهای جذابی برای ارائه دارد تا شما را تا قسمت آخر راضی نگهدارد.
برای آنها یعنی دنیای بیرون امن است، درست است؟ این چیزی است که بسیاری باور دارند. و در نهایت، “In the Woods” که در “The End Has Come” آمده، بعد از وقوع اپوکالیپس را نشان میدهد. در این داستان، انسانها در تلاش برای بازسازی جهانی که از دست دادهاند هستند، که این موضوع با چالشهایی از جمله از دست دادن فرهنگ و تمدن همراه است. مارتا شخصیتی متخصص است که مهارتش تعمیر چیزها در این جامعه سلسله مراتبی که منابع بسیار کمیاب هستند، فوقالعاده ارزشمند محسوب میشود.
مردم بالاخره علیه قدرت بالا شورش میکنند چون احساس میکنند به آنها دروغ گفته شده است. دیدن فداکاری پدر جولیت و دادن ساعت او به هنک بسیار دلخراش بود. اصلاً انتظار چنین چیزی را نداشتم تا لحظهای که اتفاق افتاد. ما به یک مرگ بزرگ در این قسمت نیاز داشتیم، اما راستش فکر میکردم این مرگ برای هنک خواهد بود. این صحنه غمی دیگر به زندگی جولیت اضافه میکند وقتی که برگردد.
ثبت ديدگاه