در کتابراه برای همه سلیقهها از داستان، رمان و شعر تا روانشناسی، تاریخی، علمی، موفقیت و… اپلیکیشن کتابخوان کتابراه برای اندروید، IOS و ویندوز در دسترس است. در سال 1357 بعد از اعتصاب مطبوعات، مهدی سحابی بههمراه تعدادی دیگر از روزنامهنگاران بهعنوان اعضای شورای سردبیری روزنامهی کیهان انتخاب شدند اما پس از سه ماه مجبور شدند تحریریهی این روزنامه را ترک کنند.
مهدی سحابی در سال 1351 به ایران برگشت و علیرغم تلاشهایش نتوانست در حوزهی سینما اقبالی بیابد، این شد که عطای فعالیت در سینما را برای همیشه به لقایش بخشید. او که به واسطهی زندگی در اروپا به سه زبان ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی مسلط شده بود، در بخش سرویس خارجی روزنامهی کیهان مشغول به کار شد. به باور “پسامدرن” هرکس، جزیرهای جداگانه است که با دیگر جزایر نمیتواند “مجمع الجزیره”ای یگانه بسازد، زیرا آنچه عملا ً در جامعهی معاصر وجود دارد، “تفاوت” و “وجه افتراق” است نه شباهت و وجه اشتراک. کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم میکند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتابها و کتابخانه خود دسترسی دارید و میتوانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید.
پس گوهر و ماهیت پسامدرنیسم “مرکزیت گریزی” و آماده سازی ذهن برای طرح نوآوری و تجربیات متفاوت فردی و شخصی است. از آن جا که درک ما از واقعیت، فردی است، پس شیوههای بازنمود واقعیت نیز متفاوت و فردی است. ما در بررسی شگردهای روایی رمان “رشدی” ۷ به همین بازیها و شگردهای متنی و روایی نظر داریم. از میان مهمترین آثار مهدی سحابی در حوزهی ترجمه که در دههی 80 به انتشار رسیدهاند، میتوان به «تربیت احساسات» و «مادام بواری»، شاهکارهای گوستاو فلوبر، «مرگ قسطی» نوشتهی لویی فردینان سلین و «سرخ و سیاه» اثر استاندال اشاره کرد. سحابی در همین دهه دست به قلم شد و رمان «پیچک باغ کاغذی» و مجموعه داستان «خیابان مارگوتا، شماره 110» را روانهی بازار کتاب کرد.
در کشور “پاکان” هیچ وقت، هیچ چیز عوض نمیشود و در آن در، همیشه بر روی یک پاشنه میچرخد. در غرب او را از طریق ترجمه ای از رباعیاتش میشناسند که درواقع، بازنویسی آزادانهای بیش نیست و در بسیاری موارد با مضمون متن اصلی تفاوت اساسی دارد تا چه رسد به محتوایش. من هم آدمیام که مثل یک متن ترجمه شده، دست خورده و جا به جا شدهام. اعتقاد عمومی بر این است که همیشه در ترجمه، اثر تا اندازه ای ُافت میکند. من بر این عقیده ام که گاهی ترجمه به نفع اثر تمام می شود و موفقیت خیام “فیتز جرالد” را شاهد میآورم” (۳۰).
اگر چنین کتابی می نوشتم، نمیتوانستم مدعی بشوم که نه فقط در بارهی پاکستان، بلکه در بارهی موضوعی کلی نوشتهام. وانگهی، کتابم ممنوع میشد و سر از زبالهدانی درمیآورد و یا سوزانده میشد. تدنی مریسون، بازی در تاریکی به عبارت دیگر تاریخ یک ماشیان حساب نیست، تاریخ در …
ثبت ديدگاه