در نتیجه با وجود عاشقانه بودن داستان، به این بهانه مضامین انتقادی و اعتقادی زیادی در کتاب مطرح می‌شود. افکار به هم ریخته‌ای که از ذهنش می‌گذرد را برای مخاطب بازگو می‌کند. همین مسئله باعث شده است که مهارت نویسنده در به تصویر کشیدن مسائلی ساده تا این حد جذاب به نظر برسند. دلقکی که اساساً با حرکات اعضای صورتش باید تماشاگر را جذب کند، می‌بایستی سعی کند دائماً عضلات صورتش را تمرین دهد. کم‌کم می‌توانستم علاوه‌بر بو، صداها و حرکات پشت تلفن را هم تشخیص دهم. حس می‌کردم که کینکل با دست و پا به پسرش می‌فهماند که مایل نیست پای تلفن بیاید و همسرش هم از او مصرتر است که کینکل به پای تلفن نیاید، پسرک هم در برابر اینکه بیاید و بگوید که پدرش در خانه نیست و اشتباه می‌کرده؛ مقاومت می‌کرد.

کتاب عقاید یک دلقک یکی از مشهورترین رمان‌های تاریخ اثر هاینریش بل نویسنده‌ی آلمانی است که توسط محدجواد شیری بازنچه ترجمه شده و به همت انتشارات شمشاد به چاپ رسیده است.در این مطلب خلاصه کتاب عقاید یک دلقک را ارائه می‌دهیم. این رمان زیبا که تناقضات بین قواعد افراد کلیسا را با زندگی واقعی پیروانشان نشان می‌دهد در 1972برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبی شد تا هاینریش بل دومین آلمانی‌ای باشد که به این افتخار دست پیدا می‌کند. هاینریش بل در 1985 در سن 67سالگی به عنوان نویسنده‌ای صلح طلب و اخلاق مدار با کارنامه‌ای درخشان از آثار کم نظیر دار فانی را وداع گفت. رمان عقاید یک دلقک با نثری روزنامه‌وار به معرفی شخصیت‌ها و سپس تعریف ماجراها می‌پردازد و بعد در ادامه، فلاش بک‌هایی که مربوط به زندگی اول شخص داستان هستند می‌زند. به زمان‌هایی قبل تا خواننده را بیشتر و بهتر با خصوصیات اخلاقی، خانوادگی و محیطی که شخصیت اصلی داستان در آن پرورش یافته، آشنا نماید. توضیحات و توصیفات توسط نویسنده در بیست و پنج فصل صورت گرفته است و کتاب در حدود 350 صفحه است که تصویرسازی‌ها و بیان جزئیات منحصر به فردش، خواننده را به خوبی درگیر وقایع و افراد می‌‌سازد.

انگار پیش فرضِ به زبان نیامده ی راوی این است که من بهتر از دیگرانم، من بهتر از همه می فهمم و عمیق تر از همه احساس می کنم. درست مثل یک نوجوان که هنوز نمی تواند درک کند هر آدمی عقل و شعور خودش را بالاتر از دیگران می پندارد. همچنین نثر هاینریش بل و نحوه روایتش تا حدودی دید سیاه و سفیدی نسبت به خوبی و بدی و آدم های خوب و بد دارد. نمی توانم پیش زمینه خانوادگی نویسنده را در این نوع نگاه بی تأثیر بدانم. به طور کلی عقاید یک دلقک کتاب خوبی است، اما زیاد به مذاق من خوش نیامد.

دورانی که گویی بسیاری از مردمان آلمان به دلیل احساس عذاب وجدان سعی کردند خود را به مذهب نزدیک کنند و تجربه‌های استعلایی و متعالی را در وجودشان تثبیت کنند. به عنوان مثال دلیلی که ماری تصمیم گرفت تا هانس را به خاطر نزدیک شدن به مردی کاتولیک رها کند، احساس گناه و شرم از زندگی‌اش بود. همچنین در داستان رمان شاهد این هستیم که خانواده‌ی هانس هیچگاه او را همراهی نکرده‌اند و او همچون غریبه‌ای پس زده شده از ارث خانوادگی نیز محروم مانده است. دیگر موضوعی که می‌توان در مورد کتاب بدان اشاره کرد پذیرفته نشدن یک هنرمند در جامعه به دلیل داشتن نگاه و ایدئولوژی‌ است. کتاب عقاید دلقک، علی‌الظاهر داستانی عاشقانه و اجتماعی است که ماجرای رفتن یک معشوق و افسردگی عاشق را روایت می‌کند، اما در واقع فریاد بلندی است که می‌خواهد مردم فریب‌خورده و متعصب را بیدار کند. هانس، پیامبرگونه از شهری به شهر دیگر می‌رود تا جامعه‌ی غرق در ظلم، فساد و ریا را با شوخی‌ها و نقدهایش به ویران‌کده‌ای که برای خود ساخته‌اند، آگاه و آن‌ها را به راه انسانیت دعوت کند.

داستان در حالی تمام می‌شود که هانس با پودر و روغنی کهنه خودش را گریم می‌کند و با بالشی به عنوان نشست‌گاه و یک گیتار به راه‌‌آهن می‌رود. برای او فقط دو نخ سیگار مانده است که یکی را دود می‌کند و دیگری را در کلاهی کنار خودش می‌گذارد تا رهگذران بدانند علاوه بر پول می‌توانند با سیگار هم به او کمک کنند. دقایقی بعد رهگذری سکه‌ای در کلاه هانس می‌اندازد و هانس به نواختن گیتار و آواز خواندن ادامه می‌دهد. عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل نویسنده آلمانی است که در جنگ جهانی دوم در جبهه نازی‌ها حضور داشت. شنیر که به نظر خود از بیماری افسردگی، سردرد، تنبلی و تک‌ همسری رنج می‌برد تنها قادر است در کنار یک نفر آرامش یابد و نه هیچ‌کس یا بهتر بگویم، هیچ زن دیگری.

یکی از عجیب‌ترین حس‌ها بعد از خواندن این کتاب اینه که یک ٬دلقک٬ چقدر می‌تونه نا امید، تلخ و تنها باشه! شخصیتی که خودشو پشت حصار انزوا حبس کرده، به موقعیت های مناسبی که برای پیشرفت شغلی و مالیش به وجود میاد پشت پا میزنه و بدون کوچکترین تلاشی برای رهایی از وضعیت فعلیش، از دیگران درخواست پول داره. شینر در این کتاب درست مانند شخصی است که در یک جزیره زندگی کند و خودش را از مردم اطرافش جدا کرده و تنها پل ارتباطی او با دنیای اطراف، همسرش ماری است. شینر شدیداً عاشق همسرش است ولی به علت اختلافاتی که قسمت عمده آن به مذهب ربط داده می‌شود، بسیار سرخورده و ناراحت است. یک روز ماری او را ناگهانی ترک می‌کند که باعث می‌شود شینر احساس خلا و پوچی شدیدی بکند. داستان از جایی شروع می‌شود که زانوی هانس در اجرای ضعیف و رقت انگیزی که در شهر بوخوم داشته‌است مجروح می‌شود.

این صداها و آواها را از خانه‌ی مردی می‌شنیدم که به او لقب «عالیجناب خاکستری کاتولیک‌های آلمان» را داده بودند که اصلاً مرا به ذوق نمی‌آورد. به کوسترت بی‌شرف هم فکر می‌کردم که حتماً دیروز غروب درباره‌ی مقاله‌اش تلفنی صحبت می‌کرده و آن روزی که مثل سگی پست به در اتاق چنگ می‌انداخت و تظاهر می‌کرد که پر از حس نوع‌دوستی مسیحی‌وار است را به یاد می‌آوردم. دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریع‌تر از یک شیروانی‌ساز مست اتفاق می‌افتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه می‌شوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب می‌شوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب می‌شود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در می‌آورم می‌خندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. هانس در طول شش سال زندگیش با ماری به عقاید مذهبی او احترام می گذاشت حتی او را صبح زود برای رسیدن به مراسم مذهبیش بیدار می کرد و حاضر بود در مراسم مذهبی کاتولیک ها با او ازدواج کند ولی ماری تنها نبود ، کاتولیک ها همواره در اطرافش حضور داشتند.

از دیگر دلایل شهرت و محبوبیت این کتاب می‌توان به شکل روایت عجیب، نوع شخصیت‌پردازی خاص دلقک، فضای نوستالژیک، نام جذاب کتاب و روایت عاطفی‌اش اشاره کرد. در این کتاب دلقک که مذهب را علت شکست عشقی خودش می‌داند از نفرتش نسبت به کاتولیک می‌گوید. اگر از سبک فیلم‌های جوکر خوشتان می‌آید یعنی قطعا از خواندن خلاصه کتاب عقاید یک دلقک هم لذت می‌برید. هاینریش بل در نهایت، پس از خلق کتاب‌های متعدد، در سال 1985 درگذشت.

خانواده هانس به خصوص مادرش از پروتستان های متعصب بودند که در طول جنگ خدمات زیادی برای ارتش انجام دادند، آن ها دختر خود یعنی خواهر هانس که هنریتا نام داشت را روانه جنگ کردند و او در جنگ کشته شد. ما در وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند و به همین خاطر در انتخاب آن به شما کمک می‌کنیم. خیلی بهت حال میده،بخونش.من از حال شکست عشقی کاملا در اومدم،چون این کتاب حس همدلی با دلقک رو میده و کاملا از این حس خالیت میکنه.امتحان کن ضرر نداره.. سلام – معرفی هر سه کتاب داخل سایت موجود است و شما می‌توانید با مقایسه آن‌ها با هم تصمیم بهتری در انتخاب کتاب بگیرید.