اما بیش از شش سال از سالهای اولیه کودکی را در این شهر سپری نکرد. او پس از اخذ دو دیپلم فنی و ریاضی و طی دورهٔ سربازی در کسوت سرباز معلم (سپاهی دانش) در سال ۱۳۵۴، با رتبه دوم در رشتهٔ مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت ایران مشغول به تحصیل شد اما به خاطر علاقه‌ای که به نویسندگی داشت موجب شد تا وارد عرصهٔ هنر شود و در سال ۱۳۵۹ در شیراز ازدواج کرد.نخستین آثار قلمی سرشار (رهگذر) در سال ۱۳۵۲، در یکی از مجلات هفتگی ادبی، و اولین کتابش در سال ۱۳۵۵ به چاپ رسید. در مجموع، چهار عنوان کتاب و چند داستان کوتاه از سرشار، در دوران پیش از انقلاب متشر شد.سرشار فعالیت سیاسی در دوران سلطنت دودمان پهلوی را با داستان‌های خود پی می‌گرفت. نامادری هم هر روز او را به بهانه های مختلف به باد کتک می گیرد. از همین روی محیط خانه حسام هم دست کمی از خانه جواد ندارد.

اما وقتی باهم بیشتر دوست می‌شوند، حسام می‌گوید زمانی که دو سال بیشتر نداشته مادرش طلاق گرفته و او مجبور شده با نامادری زندگی کند . زندگی برای هر کس یک ذوی ناخوشایند خودش را رو می‌کند کتاب «آنجا که خانه ام نیست» هم دو جلوه از سختی را برای دو نوجوان شیرازی  قصه نمایش می‌دهد، اما ماجرا وقتی مهم می‌شود که واکنش حسام و جواد به روزهای دشوار زندگی را برایمان بازگو می‌کند. روزهای اولی که جواد با حسام و زندگی اش آشنا شده است، فکر می کند او چقدر خوشبخت است! اما وقتی باهم بیشتر دوست می شوند، حسام می گوید زمانی که دو سال بیشتر نداشته مادرش طلاق گرفته و او مجبور شده با نامادری زندگی کند.

پدر سر این دعواهای همیشگی مادر را به باد کتک می‌گیرد. در این داستان، جواد یک همکلاسی‌ به نام حسام دارد که با بقیه بچه‌های کلاس فرق دارد و خیلی خوش‌اخلاق، باادب و مهربان است. مادر جواد اغلب در دعواهای همیشگی اش پدر را سرزنش می کند و از دین، اخلاق، کار و همه چیز او ایراد می گیرد و گاه در پایان گریه هایش او را نفرین می کند. پدر سر این دعواهای همیشگی مادر را به باد کتک می گیرد. در این داستان، جواد یک همکلاسی به نام حسام دارد که با بقیه بچه های کلاس فرق دارد و خیلی خوش اخلاق، باادب و مهربان است. روزهای اولی که جواد با حسام و زندگی‌اش آشنا شده است، فکر می‌کند او چقدر خوشبخت است!

بنابراین آن ها تصمیم می گیرند با پس انداز کردن پول های توجیبی خود صبح زود از خانه فرار کنند. راننده کامیونی آن ها را سوار می کند و به شهربانی می برد. رئیس شهربانی به فراری بودن بچه ها شک می کند اما آن ها زیرک تر از این حرف ها هستند و او را می فریبند.

جواد و حسام در مسیر اصفهان با پسری به نام کاظم، آشنا و برای رفتن به تهران با او همراه می شوند. کتاب آنجا که خانه ام نیست ماجراهای دو نوجوان شیرازی با نام های جواد و حسام است؛ نوجوان هایی که می خواهند با نقشه قبلی از محیط متشنج خانه فرار کنند. پدر جواد، بنای ساختمان است و به قول مادر جواد اگر با کارفرمایش دعوایش نشود و اگر تنبلی اش نشود برود سرکار و اگر مجبور نشود آن همه پول تریاک بدهد، می توانستند زندگی راحتی داشته باشند. آنجا که خانه‌ام نیست» ماجراهای دو نوجوان شیرازی با نام‌های جواد و حسام است؛ نوجوان‌هایی که می‌خواهند با نقشه قبلی از محیط متشنج خانه فرار ‌کنند. پدر جواد، بنای ساختمان است و به قول مادر جواد اگر با کارفرمایش دعوایش نشود و اگر تنبلی‌اش نشود برود سرکار و اگر مجبور نشود آن همه پول تریاک بدهد، می‌توانستند زندگی راحتی داشته باشند. زندگی در تهران، برخلاف تصور جواد و حسام، سخت تر از آن چیزی است که فکر می کردند.

برای دریافت نرم افزار های مورد نیاز مطالعه کتاب ها با لینک مستقیم بر روی اینجا کلیک کنید.

کتابیوم با هدف معرفی تخصصی کتاب بر بستر شبکه های اجتماعی و شبکه اجتماعی سایت به علاقه مندان کتاب و کتابخوانی و به خصوص آن بخش از جامعه که از کتاب دور مانده اند در سال 97 شروع به فعالیت کرده است،جستجو تخصصی در بیش از یک میلیون عنوان کتاب و امکان خرید آنلاین و ارسال آن به سراسر نقاط کشور با کمترین هزینه از ویژگی های کتابیوم می باشد. ماجراهای تلخی مثل طلاق، اعتیاد، بد سرپرستی و… در این داستان به قلم محمد رضا سرشار جریان دارد که با طعم رفاقتی غیرمنتظره شیرین می‌شود. کتابخانه فانوس هیچگونه کانال یا صفحه در شبکه های مجازی ندارد. در صورت بروز هر گونه مشکل در فرآیند تأمین و ارسال، به مشتری اطلاع رسانی خواهد شد و مبلغ پرداخت شده به مشتری ، عودت خواهد شد. تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.

آن ها مدت ها برای یافتن یک کار آبرومند تلاش می کنند، اما خیلی زود با مشکلات این نوع زندگی آشنا می شوند. سرشار در کتاب «آنجا که خانه ام نیست» بی آنکه مستقیماٌ عاقبت رفتار شخصیت های قصه اش را بیان کند، دست مخاطب را می گیرد و با خود همراه می کند تا او خودش به نتیجه گیری لازم برسد. مادر جواد اغلب در دعواهای همیشگی‌اش پدر را سرزنش می‌کند و از دین، اخلاق، کار و همه چیز او ایراد می‌گیرد و گاه در پایان گریه‌هایش او را نفرین می‌کند.