او رفتار انسان، به ویژه رفتار خشونتآمیز و پرخاشگرانه را محصول غرایز طبیعی میداند. ظاهراً برای فروید، این ایده که انسان میتواند از طریق دگرگونی اجتماعی بر تمایلات خشونتآمیز غلبه کند، دور از ذهن و ساده لوحانه است. به طور خاص، فروید روشهایی را مشاهده میکند که از طریق آن تمدن میتواند احساس کسالت، سرخوردگی و ناراحتی را در افراد ایجاد کند. وقتی امیال و انگیزههای ما مهار میشود، ممکن است در تلاش برای یافتن معنا و تحقق زندگی باشیم. ممکن است احساس کنیم که در دنیایی زندگی میکنیم که محدود و سرکوبگر است، دنیایی که فضای کمی برای بیان فردی یا خودانگیختگی دارد.
مثلا سربازانی که به طور مکرر کابوس گلولهباران در سنگر را تجربه میکنند، بارها و بارها خود را در معرض رنج قرار میدهند. این میل ناخودآگاه به بازآفرینی تجارب آزاردهنده، اجبار به تکرار نامیده میشود و میتواند بر اصل لذت غلبه کند. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه اشتباهات به ظاهر ساده روزمره، دریچهای به سوی ناخودآگاه ما میگشایند و میتوانند چیزهای زیادی در مورد افکار و احساسات پنهان ما آشکار کنند.
زیگموند فروید در سال 1923 از ذهن مدلی ساختاریتر شکل داد و آن را دستگاه روان نامید. بنا بر فرض فروید، اید در سطح ناخودآگاه و بر اساس اصل لذت عمل میکند. این شناسه شامل دو نوع رانهی زیستی است که فروید آنها را اروس یا رانهی حیات و تاناتوس یا رانهی مرگ مینامید.
در «تمدن و ملالتهای آن» فروید از تاثیر قضاوتهای بر گرفته از ناخودآگاه انسان را بر روابط او و در گسترهای وسیعتر در کشور و سیاست گفته است. سه مقاله در باب نظریهی میل جنسی (سکسوالیته) یا Drei Abhandlungen zur Sexualtheorie یکی از مهمترین آثار فروید به حساب میآید. در این مقالات، او نظر خود را در مورد رشد روانی-جنسی بیان میکند. مفاهیم دورانساز و چالشبرانگیزی همچون عقدهی اُدیپ، رشک آلت تناسلی و اضطراب اختگی در این کتاب سر برون میآورند.
اما او به نامهنگاریها با نویسندهای که دوست داشت زندگینامهاش را بنویسد ادامه داد. نامههایی که میان این دو نفر ردوبدل شد، اطلاعات بسیاری را در اختیار ما قرار میدهد. اطلاعاتی که کمک میکند تا به درک درست و دقیقی از زندگی زیگموند فروید برسیم و نقش مارتا، همسرش، را نیز در این میان بهتر بشناسیم. این کتاب میتواند نقاط خالی را که میان زندگینامهها و آثار فروید وجود دارد، پر کند. معرفی محرک مرگ توسط فروید یک چالش بزرگ برای نظریههای قبلی او بود. به طور خاص، او پیشنهاد میکند که روان نه تنها توسط میل به زندگی و لذت بردن از تجربیات لذت بخش، بلکه توسط نیرویی که به دنبال خنثی کردن و از بین بردن همان تجربیات است، هدایت میشود.
فروید پیش از این، مازوخیسم را اختلالی ثانویه و فرع بر سادیسم تلقی میکرد ولی با معرفی مفهوم غریزهی مرگ، صورتبندی جدیدی از این اختلال ارائه کرد که قائل به وجود نوعی مازوخیسم اولیه است. فروید ریشهی این اختلال را احساس گناهی ناهشیار، یا به عبارت دیگر، نیازی ناهشیار به تنبیه میداند. «فتیشیسم» همانطور که از نامش پیداست به ارکان ناهشیار دخیل در شکلگیری این اختلال میپردازد. فروید فتیش را «جانشینی برای قضیب مادر که پسربچه سابقاً وجود آن را باور داشته و به دلایل شناختهشدهای نمیخواهد از آن صرف نظر کند» توصیف میکند! شرحی که ممکن است –و خود فروید هم اذعان میکند که- در بدو امر موجب تأسف و ناامیدی خواننده شود. فروشگاه اینترنتی موبیلوف سالها است که بهعنوان بزرگترین فروشگاه کالای دیجیتال مشغول فعالیت است.
این نگاه نابرابر نسبت به زنان در جایی از کتاب خود را نشان میدهد که او دو مقالهی مباحثی در باب روانشناسی عشق را منحصراً به عشقورزی در مردان اختصاص میدهد و از زنان جز به عنوان ابژههایی برای عشق یاد نمیکند. حالا که با چند نظریه فروید بهخوبی آشنا شدید، بد نیست برخی نکات جالب توجه از زندگی شخصی او را نیز بدانید. فروید اولین کسی بود که انجمن روانکاوان جهان را ایجاد کرد؛ جایی که متخصصان برای بحث در مورد تفکر روانشناختی دور هم جمع میشدند.
بسیاری از آرا و عقایدی که فروید مطرح کرده است، تحت تأثیر رخدادهایی بوده که در دوران کودکیاش پشتسر گذاشته است. با دنبالکردن زندگی او و همچنین نظریاتی که در طول سالها فعالیت حرفهای مطرح کرده است، میتوانیم به ارتباط زندگی شخصی او و دیدگاههای روانشناسانهاش پی ببریم. فروید در کتاب فراتر از اصل لذت که در آلمان یا Jenseits des Lustprinzips نظریه غرایز خود را با عمق بیشتری بررسی کرد. پیش از این، کارهای فروید میل جنسی را به عنوان نیروی عمل انسان معرفی می کرد.
ثبت ديدگاه