در ادامه، وقتی پی می‌برد که مالاکودا (Malacoda)، یکی از شیاطین جهنم، درباره‌ی وجود یک پل روی ششمین چاله در ماله‌بولگیا به او دروغ گفته است، بسیار سرخورده می‌شود و از این‌که این دروغ را باور کرده، از خود ناراحت به نظر می‌رسد. همچنین ویرجیل برای دانته نقشی پدرانه دارد و در برابر یک سری خطرات از او محافظت می‌کند. مثلاً در سروده‌ی ۲۱ «دوزخ» او به دانته می‌گوید از شیاطین درون ماله‌بولجه (Malebolgia)، قسمتی از جهنم مخصوص افراد اختلاس‌گر، پرهیز کند، چون احساس می‌کند آنجا خطری جدی زائر را تهدید می‌کند. او همراه با زائر سوار بر گروئون هیولا می‌شود و خود را بین زائر و دم زهرآلود هیولا قرار می‌دهد.

دانته با بهره‌گیری از نمادهای دینی و باورهای مسیحی، سفری معنوی را روایت می‌کند که در آن، انسان با غلبه بر گناه و تزکیه‌ی نفس، به سعادت ابدی در بهشت نائل می‌شود. راهنمای او در آن دنیا و در دوزخ و برزخ، “ویرژیل” شاعر رومی که قرن‌ها پیش می‌زیسته، می‌باشد.اما در بهشت، راهنمای دانته تغییر می‌کند و “بئاتریس پورتیناری” معشوقه اوست که وظیفه هدایت و راهنمایی دانته را عهده‌دار است. پیچیدگی تمثیل دانته در نامه‌ی سیزدهم یک اثر جنجالی به نام «نامه‌ای به کان گرانده» (Letter to Can Grande) مورد بحث قرار گرفته است.

کمدی که یک ژانر پایه محسوب می‌شود‌، در جهت مخالف با تراژدی یا حداقل ناراحتی جریان یافت و به اوج خوشحال کننده یا خوش بینانه ای می‌رسید. احتمالا منشا این علاقه به عدد ۳ به مفهوم الهیاتی تثلیث مسیحی اشاره دارد. خواندن اشعار این کتاب می‌توانید کمی‌ گیج کننده باشد زیرا ارجاعات زیادی به سیاست‌، ادبیات کلاسیک و الهیات قرون وسطایی وجود دارد. در خوانشی تحت‌اللفظی، او همان بیاتریسی است که دانته به‌عنوان بانوی دلبندش در «زندگانی نو» توصیف کرده بود. طبق آن متن، او در نخستین روز تابستان ۱۲۷۴ میلادی، هنگامی‌که ۹ سالش بود، برای نخستین بار بیچی (Bici) پورتیناری، دختر همسایه، را ملاقات کرد و یک دل نه صد دل عاشق او شد و او را «بیاتریس» یا «برکت‌آور» صدا کرد. همان‌طور که ویرجیل، راهنمای دانته، در سروده‌ی ۱۷ توضیح می‌دهد، برزخ بر پایه‌ی سه نوع ایراد در عشق ساختاربندی شده است.

شاید نام این شعر برای مخاطب‌های مدرن سوال‌برانگیز باشد، چون ما در ذهنمان واژه‌ی کمدی را به آثار خنده‌دار نسبت می‌دهیم و «کمدی الهی» بسیار جدی است. خود دانته هم در کتاب دوم رساله‌ی «De Vulgari Eloquentia» یا «من‌باب فصاحت گویش محلی» ژانر کمدی را بر پایه‌ی سبک نوشتاری و طرز بیان تعریف کرده است. دانته کمدی الهی را به گویش فلورانس نوشته است که گویش ایتالیایی بود که در شهرش فلورانس صحبت می‌شد. در «کمدی الهی»، نقش بیاتریس به‌عنوان حکمت الهی در بهشت زمینی در انتهای «برزخ» تاثیرگذارترین وجهه‌ی خود را نشان می‌دهد.

هنگامی‌که آنها وارد شدند‌، تعداد زیادی گورهای باز را دیدند که جایگاه بدعت گذارانی بودند که به جاودانگی روح اعتقاد نداشتند. او نگهبانی بود که به اعترافات همگان گوش می‌داد و آنها را به حلقه خود می‌فرستاد. جمهوری یکی از مهمترین آثار فلسفه و سیاست در تاریخ است که توسط افلاطون‌ نوشته شده است. دانته در فلورانس ایتالیا در خانواده‌ای ثروتمند و تحصیل‌کرده به دنیا آمد.

اما اگر از دیدی تمثیلی به او نگاه کنیم، بیاتریس نماد فضل الهی است که طبق نظر فیلسوف‌های مکتب اسکولاستیک (Scholastic) در قرون وسطی، بدون آن امکان رسیدن به رستگاری وجود ندارد. این کاری بود که بین شاعران قرون وسطی هنگام نوشتن شعرهای سبک «وحی رویاگونه» (Dream-vision Poems) رایج بود. این شعرها رویایی مرموز را توصیف می‌کردند که خواننده باید نمادهایشان را تفسیر می‌کرد. دانشگاه ویندانشگاه پاریس از کمک ارزشمند شما به فرهنگ و ادبیات ایران صمیمانه تشکر می کند و به ویژه امیدواریم تک نگاری عالی شما با عنوان «دنیای ایران شناسی» هر چه زودتر منتشر شود. می توانست روابط معنوی بین ملت های ما را تقویت کند و چنین درک عمیق فکری و معنوی بین ما ایجاد کند.

در واقع بسیاری از نگارش‌ها هر بخش از جهنم، برزخ و بهشت را به صورت مجزا عرضه کرده‌اند. استاتیوس اعلام می‌کند که با خواندن آثار ویرجیل و به‌خصوص «اکلوگ چهارم»، راه رستگاری و ایمان آوردن به عیسی مسیح به روی او باز شد. به همین ترتیب، ویرجیل به‌شکل شخصیتی تراژیک به تصویر کشیده می‌شود که مثل دانته‌ی زائر، می‌تواند بقیه را به رستگاری هدایت کند، ولی خودش از حقیقت مکاشفه محروم استت. شاید جالب باشد بدانید که در انتهای «بهشت»، دانته‌ی زائر و دانته‌ی شاعر دوباره با هم یکی می‌شوند. این بیاتریس است که ویرجیل را می‌فرستد تا دانته را نجات دهد؛ فکر دیدن دوباره‌ی بیاتریس است که دانته را ترغیب می‌کند بزرگ‌ترین ترس خود، یعنی حلقه‌ی آتشی که جلوی ورودی بهشت را در بر گرفته، پشت‌سر بگذارد.

جهنم نه حلقه دارد‌، برزخ به نه قسمت و بهشت به نه آسمان تقسیم شده است. در ادامه مراحل سفر دانته را در هریک از این مراحل به صورت خلاصه شرح خواهیم داد. صعود به هر فلک با درک عمیق‌تر از مفاهیمی چون ایمان، امید و عشق همراه است. در نهایت، دانته به نهمین فلک، یعنی جایگاه خداوند، می‌رسد و با تجربۀ عشق الهی، به رستگاری نهایی دست می‌یابد. کتاب کمدی الهی یک شاهکار است و خود به سه کتاب تقسیم شده است که هر کدام به فصل‌های بیشتری تقسیم شده اند. وحی نهایی دانته، با این اشاره‌ی ضمنی که داستان دانته واقعاً داستان نیست، بار دیگر زائر و شاعر را در مقامی یکسان قرار می‌دهد و این پیام را منتقل می‌کند که شاعر همان کسی بوده که در مقام زائر این سفر را تجربه کرده است.

در این کمدی، گرچه از بزرگان و پادشاهان و امرا بسیار یاد می‌شود، زندگی مردم عادی و سرنوشت مردم عادی به آن آمیخته است. زبانِ اثر، لاتینی، که ویژه‌ی آثار فخیم آن روزگار بود، نیست، زبان ایتالیایی‌ست که در آن هنگام زبان عامه به حساب می‌آمد؛ و پایان آن خوش و امیدبخش است. کمدی الهی به بررسی عمیق مفاهیم گناه، رستگاری، عدالت الهی و عشق می ‌پردازد.