طرح رمان حول محور چهار آزادیخواه ثروتمند فرانسوی است که به دنبال ارضای سادیستی ترین و منحرف ترین خواسته های خود هستند. برای انجام این کار، آنها گروهی از مردان و زنان جوان را می ربایند و آنها را در طول 120 روز تحت اعمال غیرقابل توصیفی از شکنجه های جنسی و جسمی قرار می دهند. با گذشت روزها، این اعمال به شدت وحشیانه و وحشتناک می شود و در نهایت به قتل قربانیان آنها ختم می شود. “120 روز سدوم” در دوران حبس مارکی دو ساد در زندان باستیل در سال 1785 نوشته شد، جایی که او بیش از یک دهه از زندگی خود را در آنجا گذراند. این رمان بر روی یک طومار پیوسته نوشته شده است که از دید مقامات زندان پنهان است و شامل چهار قسمت است که هر قسمت به تفصیل دوره ای از تباهی و سادیسم را نشان می دهد.
مجموعهی این مطالب در سه کتابِ تسویه حساب، بیبال و پر و عوارضِ جانبی گردآمده و مرگ در نمیزند گزیدهای از آن سه کتاب است. این رمان اولین رمان یوسا است که رویدادهای آن در کشوری غیر از پرو، یعنی برزیل، و در زمانی غیر از دوره معاصر نویسنده، یعنی در قرن نوزدهم، روی میدهد. اما این شجاعت نیست چون من چاره ی دیگری ندارم من از جایم بلند میشوم و زندگی را ادامه میدهم مگر تو همین کار را نمی کنی؟مگر تمام مردم این کار را نمی کنند؟ و ورنر آرام میگوید سالها بود که این جرعت را نداشتم اما شاید امروز این کار را در برابر چشمان خودم انجام دادم. این کارگردان نشان داد که چقدر آدم میتونه کثیف باشه و چه کار هایی بکنه یا یه آدم میتونه چقدر مریض باشه که همچین صحنه هایی را بسازه. این آقا هر حقیقتی هم که بخواد به ما بگه ، این حقیقت باز هم ارزش دیدن همچین صحنه هایی را نداره.
آنها يكييكي از پنجره به منظره شكنجه مرتدين مينگرند و هردم كه يكي از آنها از پنجره نظارهگر است، سه حاكم ديگر مشغول آزار و شكنجه ياغيان هستند. در اينجا، پازوليني مذهب، جمهوري، فئوداليسم و توتاليريته را تنها ناظر اعمال خشونت معرفي ميكند و اينكه اين مقولهها نه تنها از اين موضوع پيشگيري نميكنند بلكه به نوعي آن را مشروع و قانونمند ميدانند. آن چه از قدرت فاشيست ها بر جا مانده به “جمهوري سالو” واقع در منطقه کوچکي در شمال ايتاليا، محدود مي شود. در اين قسمت تعدادي مامور فاشيست مي بينيم كه مشغول تعقيب و دستگيري پسرها و دخترهاي بالغ هستند تا جهت تشكيل جمهوري سالو آنها را به قصري دورافتاده ببرند.
اين حلقه با تصاويري از(خود- مدفوع خواري) coprophagy جلوه گر مي شود. هر كدام از اين حلقه ها به وسيله فاحشه اي جذاب معرفي مي شوند كه زندگيش را مصروف خدمت به تمايلات بنيادين هوس رانان كرده است. برهنگي در آثار پازوليني تنها اشاره ايست به برهنگي غريزه انسان امروز، و ماهيت رو و از دست رفتني جوامع مدرن. اين امر در سالو همچون پتكي بر پيكر مدرنيته كوفته ميشود.سكانس پاياني، به همان اندازه كه ناراحتكننده و آزاردهنده است تفكر برانگيز نيز هست و حجت پازوليني را در ابراز انتقاد تند و تيزش تمام ميكند. در اين سكانس، جوانان ياغي سالو با وحشيانهترين روشها شكنجه و قتل عام ميشوند و چهار حاكم فاشيست اين امر را هدايت مينمايند.
يك يادآوري خشن از آنچه در جهان امروز ميگذرد و هنوز در جريان است. گوشه و كنار اين دنيا، به نوعي گوشهاي از جمهوري سالو است و اين همان چيزي است كه باورش تحمل ميطلبد و پازوليني را يك كافر در نظر ميآورد. بيان واقعيت آسان است اما تحمل آن، درست به اندازه «سالو» دردآور است. به نظر ميرسد پازوليني اين مكتب سياه را مولود مدرنيته ميداند كه البته اين ديدگاه قدري مغرضانه است. در ويلاي سالو، روي ديوار نقاشيهايي به سبكهاي كوبيسم، امپرسيونيسم و اكسپرسيونيسم به چشم ميخورند كه همگي از دل مدرنيسم خلق شدهاند و اين كنار هم گذاشتن مدرنيته و فاشيسم نگاه تند پازوليني به مقوله زندگي مدرن را گوشزد مينمايد. مساله تن به مثابه ابزار در سكانسي كه جوانان ميبايست با يك مجسمه مرد استمنا كنند به روشني هويداست.
همين طور عده اي از جوان ها موظفند كه مدفوع خودشان را در كاسه هايي جمع كنند تا براي مهماني آخر همگي از جمله همان 4 مرد و نگهبان ها، آن ها را به عنوان غذا مصرف كنند. این کتاب احتمالا بدنام ترین کتابی است که تا به حال نوشته شده است.کتاب شامل الفاظ فوقالعاده رکیک،کفر گویی،صحنه های جنسی و اروتیک، شکنجه و قتل های فوقالعاده خشن می باشد.بنابراین اگر فردی احساسی و یا دارای مشکلات روحی و روانی هستید به هیچ عنوان این کتاب را نخوانید. توجه داشته باشید کتاب روز سدوم نسخه زبان اصلی می باشد و کتاب ترجمه شده به فارسی نمی باشد. وبسایت اینترنشنال لایبرری ارائه دهنده کتاب های زبان اصلی می باشد و هیچ گونه کتاب ترجمه شده یا نوشته شده به فارسی را ارائه نمی دهد.
این اشرافزادهها با استفاده از ثروت و قدرت خود، آزمایشهای وحشیانهای را بر روی زندانیان انجام میدهند و به هرگونه انحراف جنسی و خشونتآمیزی که به ذهنشان خطور کند، دست میزنند. خود او مدعی بود که نوشتن آن را در ظرف شش هفته- آن هم با کار شبانه، پای کورهی آتش یک نیروگاه محلی – به پایان رسانده و پس از آن هم دستی در آن نبرده است؛ ولی ساختمان داستان و ظرافت پیوندهای آن چنان است که خواننده گمان میکند باید بیش از اینها وقت و (عرق ریزی روح) صرف پروراندن آن شده باشد. در هر حال، این رمان را بسیاری از منتقدان سادهترین و در عین حال کاملترین رمان فاکنر میدانند.
شخصیت اصلی جنون، «مارکیز» نام دارد و یک فرد متمول و اشراف است که ثروت و امکاناتش را در اختیار الحاد و کفرگویی و برگزاری آیینهای فتیشیستی و سادیستی قرار میدهد. در جايجاي سالو، تنها چيزي كه حرمتي ندارد حقوق فردي و اجتماعي انسان است و قلاده بستن به جوانهاي اسير شده در سالو مويد اين مطلب است. فاشيسم به جاي حقوق فردي و اجتماعي در يك بافت زنده شهري، نوعي حيات تودهاي بدون دخالت اموري همچون مجلس و سنا و تصميم جمعي كه البته همه اينها از اصول اوليه سوسياليسم و شايد جمهوري هستند را در نظر ميگيرد و هر تصميمي كه از يك توتاليتر سر ميزند تصميم قطعي خواهد بود. كسي نظريات فاشيستي را وتو نمي كند و هيچ گروهي وجود ندارد كه مشروعيت حاكم اين مكتب را زير سوال ببرد.
این کتاب دربارهی دلقکی به نام «شنیر» است که همسرش او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی است. او بعد از افتضاحی که در یکی از نمایشهایش به وجود میآورد، به محل زندگیاش باز میگردد. او که به پول نیاز دارد، دفترچه تلفنش را باز میکند و با آشنایان تماس میگیرد. بر خلاف ادعای پازولینی درباره ی فیلم، که میگوید «چیزی بیش از اقتباسی سینمایی از نوشته ی ساد نیست»، به گمان من این فیلم تجسم بخش شیفتگی به تنزل یافتن به حد یک شیء است که از مقتضیات مضمون ظاهری اش در می گذرد. آنچه واقعا می بینیم و تجربه می کنیم، به کلام اليوت (که برای اینجا هم مناسبت دارد)، «به طور عینی همبسته با درون مایه ی تصریح شده» نیست. و فکر میکنم آدمهای که از این فیلم خوششان می آید بیشتر در پی کسب توجه هستند .
ثبت ديدگاه