چيزي كه باعث مي‌شود تن به مثابه آلت لذت باشد و لخت بودن نمايانگر تضاد تفكر بيمارگون مدرنيته نسبت به مسائلي عميق همچون مذهب، ازل و آفرينش با تفكرات الحادي يا غير الحادي نسبت به زندگي انسان كه از قرنها پيش ذهن فلاسفه و روشندلان را به چالش گرفته است. سالو فيلمي كوبنده در نقد فاشيسم است و حماقت نهفته در اين نظام فكري را همجهت و در راستاي انديشه ماركي دوساد تعريف مي‌كند. بار انتقادي و ضد مذهبي افكار پازوليني در فيلمهاي دكامرون و داستانهاي كانتربري بسيار شديد و كوبنده است. زاويه قرار گرفتن دوربين بارها و بارها تغيير مي كند، در حالي كه دور بين بدون حركت است. به طور كلي نحوه فيلم برداري اين فيلم به صورتي هست كه بيننده را به نحوي گيج و عصبي مي كند.

تاويل تصوير- نشانه بدون آناليز ديالوگ كوتاهي كه ميان دوك و اسقف بعد از اينكه دادرس، پسر جوان را تازيانه مي زند؛ شكل مي گيرد؛ ناقص خواهد بود. فرويد حتي محدوده زماني اين دوره‌ها را تعريف و آن را از نظر كمي بازشناسي مي‌كند و با اين توصيف، هر كس در سن بلوغ از لذت دهاني يا مقعدي كامجويي نمايد ناهنجار بوده و دچار يك اختلال رواني است. از اين رو همجنس‌گرايان افرادي هستند كه محدوده زماني لذت مقعدي يا دهاني آنها به درازا كشيده و به لذت جنسي نرسيده است. ماركي دوساد از اين حيث كسي بود كه اين سه دوره را با هم آميخت و آن را تبديل به يك ايدوئولوژي كرد و به اين ترتيب تفكرات بيمارگونه خود را سامان بخشيد. Circle of blood در اين قسمت مجازات افرادي كه از قوانين سرپيچي كردند را مي بينيم.

تنها آلت اوست كه مهم است و اين چيزي است كه انديشه تفكرگريز فاشيستي آن را مقبول و پسنديده مي‌داند. البته سالو آغاز يك سه گانه جديد بنام مرگ بود كه خود مرگ مجال ساختن دو فيلم ديگر اين سه‌گانه را به پازوليني نداد؛ معلوم نيست كه پازوليني در اين دو فيلم نساخته قرار بود چه فاجعه‌اي را نمايش بدهد. امتداد نگاه تند و تيز و طنز برنده او نسبت به مذهب و به خصوص استفاده از مذهب در تحكيم قدرت و ثروت از فيلمهاي قبلي او تا سالو كشيده شده است. هرچند كه او با فيلم انجيل به روايت متي (Gospel According to Matheu) گوشه چشمي به مذهب و نوع نگرش آن به جهان هستي نشان مي‌دهد.

زندگی او با رسوایی و هرزگی و همچنین زندان های متعدد به دلیل رفتار نادرست جنسی و نوشته هایی که هنجارهای اجتماعی را به چالش می کشید، مشخص شد. اكثر افرادي كه فيلم Salo رو ديده اند , فيلم رو بسيار زننده، تهوع آور و آزار دهنده دانسته اند. در حالي كه متاسفانه دقيقا همان صحنه هاي زننده و ساديستيك قسمت هايي هست كه نگاه اكثر منتقدان و بيننده هاي حرفه اي رو به خودش خيره كرده.

باز هم در كنكاش ضد فاشيستي سالو، مسئله فئوداليته از نظر فيزيكي با حضور خدم و حشم در يك ويلا مورد تاكيد قرار مي‌گيرد و همبستري جوان مورد آزار با يك خدمه سياه‌پوست مي‌تواند نشان از اعتراض اين قوم نگون‌بخت به نظام بي‌مايه سرمايه‌داري فاشيستي و سلطه فئوداليسم باشد. از طرفي، فاشيستها حقوق شهروندي را ناديده مي‌انگارند و آن را به عنوان اصل اول مكتب خويش با تقديس ارعاب و خشونت به جلو هدايت مي‌كنند. داستان کتاب دربارهٔ چهار اشرافزاده میانسال است که ثروت هنگفتی را صرف آن میکنند که به انحرافات جنسی خود جامه عمل بپوشانند. آنها ۹۰ دختر و پسر (همچنین چند حیوان) را مورد آزار جنسی و جسمی قرار میدهند که در نهایت به مرگ بسیاری از آنها منجر میشود.

«120 روز سدوم» همچنان یک شاهکار تاریک و نگران‌کننده است، گواهی بر عمقی که تخیل انسان می‌تواند در آن غرق شود. در حالی که محتوای آن چالش برانگیز و اغلب زننده است، اما همچنان خوانندگان و محققان را مجذوب و تحریک می کند و بحث هایی را در مورد نقش هنر در جامعه و مرزهای خلاقیت به راه می اندازد. میراث مارکیز دو ساد که برای همیشه با این اثر در هم آمیخته است، یادآور رابطه پیچیده بین هنر، اخلاق و طبیعت انسانی است. «120 روز سدوم» به دلیل کاوش سرسختانه در موضوعاتی مانند سادیسم، انحراف جنسی و سوء استفاده از قدرت بدنام است.