پول مثل یک ذره بین می ماند و برای تبادل در سراسر جهان استفاده می شود. پس اگر کسی بگوید پول مهم نیست، حرف اشتباهی زده است، چون مهم است، خیلی هم مهم است. وقتی این کتاب را شروع به خواندن کردم و به حرف های آن مرد گوش کردم، زندگی من شروع به تغییر کرد. وقتی انتخاب کنم که خودم را با چیزی که می خواهم داشته باشم، ببینم (یعنی همین الان آن را دارم)، در این صورت در فرکانس آن قرار می گیرم و تنها کاری که باید بکنم این است که در همان فرکانس باقی بمانم.

قانون ارتعاش می گوید ذهن ما همواره در حال فرستادن ارتعاش به جهان هستی و کائنات است. وقتی به هر موضوعی فکر میکنید در حال فرستادن ارتعاش آن به کائنات هستید. باب پراکتور درباره قانون ارتعاش بیان می کند که احساس ما و تصویرسازی ذهنی ما می تواند بسیاری از اتفاقات را در آینده رقم بزند. قدرت ذهن است که مشخص می کند ما تا چه حد می توانیم در زندگی خودمان و دیگران تاثیرگذار باشیم.

در سخنرانی هایش کتاب 10 قانون موفقیت خود را همواره معرفی می کند. او که خود توسط کتاب «بیاندیشید و ثروتمند شوید» نوشته ناپلئون هیل دچار تغییر نگرش و تحول شد از جمله ثروتمندترین و مشهورترین نویسندگان و سخنرانان جهان می باشد. باب پراکتور در این اثر به شرح قانون جذب پرداخته است که در ده بخش آماده شده. شما می توانید در این کتاب با قوانین مهم او برای رسیدن به موفقیت آشنا شوید. همانطوری که در زندگی نامه بسیاری از افراد موفق هم می بینیم. از نقطه صفر شروع کردند و حالا خیلی وقت است که صد را رد کرده اند!

اگر می خواهید به تمام آموزش های باب پراکتور که در این صفحه می بینید، تا یکسال دسترسی کامل داشته باشید، می توانید بسته جامع آموزش های باب پراکتور را خریداری کنید. همچنین در طول یکسال آینده، اگر آموزش جدیدی از باب پراکتور به این صفحه اضافه شود، به آن هم دسترسی خواهید داشت. © تمامی حقوق این وبسایت نزد مارکت ام ال ام محفوظ بوده، آموزش حرفه ای شبکه سازی، فروش و شبکه داری را از مارکت ام ال ام دریافت کنید. استفاده از قالب مارکت ام ال ام آزاد بوده اما استفاده از قالب به همراه لوگو، نام و مشخصات تماس مارکت ام ال ام غیرقانونی بوده و پیگرد قانونی خواهد داشت. باید خودتان را دوست داشته باشید تا فرستنده و گیرنده شما قوی شود. البته ذکر این نکته هم مهم است که منظور از ارتعاش عشق تنها دوست داشتن خود یا فرد مورد علاقه تان نیست؛ بلکه این عشق ، عشق به هر چیزی می تواند باشد.

باب پراکتور عقیده دارد برای موفقیت و ثرتمند شدن پیش از هر چیز باید علم آن را فرا گرفت. وی در سمینارها و دوره های خود بار ها بیان کرده که ذهن انسان باید آماده شود وپرورش یابد. در این جهت بهترین راه حل این است که بتوانیم باور های عمیقی را در خود به وجود آوریم و بر اصول پایدار باشیم.

شما با مرور مثال هایی از اشخاص و خانواده هایی که با بکارگیری آموزه های این کتاب زندگی خویش را متحول ساخته اند ، این آموزه ها را درک کرده و آن ها را به بخشی از زندگیتان تبدیل خواهید کرد . این سمینار به طور کامل در بخش ویژه قرار گرفته است، همین الان می توانید در بخش ویژه عضو شوید و این سمینار را به طور کامل دریافت کنید. بعد کسی را می بینید که می گوید حالش عالیست، این یعنی تصاویر خوبی در ذهنش ساخته است و به چیزهایی که دوست دارد و می خواهد، فکر می کند. داستان ایوب پیامبر را که می دانید می گوید «از چیزی که ترسیدم، سرم آمد.» اگر فکر منفی داشته باشید و نگران باشید، همان بلا سرتان می آید. انرژی همیشه در حال تغییر است و به شکلی در می آید که شما به آن فکر می کنید.

ماجرای تغییر و تحولی که در زندگی باب رخ داده است، ماجرای جالبی می تواند باشد. او تحصیل در دبیرستان را ترک کرده و با حقوق پایین مشغول به کار شده بود. در بیست و شش سالگی با خواندن کتابی که دوستش به او معرفی کرده بود، امید و انگیزه ی فراوانی برای زندگیش پیدا می کند.

آقای ناپلئون هیل همه ی این اطلاعات رو بصورت کتابی درآورند. لازم به ذکره که خود آقای هیل هم دست پرورده ی شخصی موفق دیگه ای به نام “اندرو کارنگی” هستند که معتقد بودند دانشی که از بدست آوردن ثروت و موفقیت کسب میشه، نباید پس از فوت اون شخص از بین بره. باب پراکتور همچنان به مردم آموزش می دهد از طریق سمینار و وبسایت شخصی خودش. اما قانون اول این جهان چیست؟ همه چیز در حال حرکت است. از کوچکترین ذرات مثل الکترون و پروتون در اتم تا چیزهای دیگر.

در این مقاله می خواهم چیزهایی که یاد گرفتم و باعث شد زندگی من تغییر کند را به شما به اشتراک بگذارم و در این مورد صحبت کنم که چطور پول بیشتری کسب کنیم و از آزادی بیشتری لذت ببریم. جذب، یک قانون ثانویه است و قانون اولیه، قانون ارتعاش است که می گوید همه چیز در دنیا در حال ارتعاش و حرکت است و چیزی سکون ندارد و ما در اقیانوسی از حرکت و جنبش زندگی می کنیم. برای همین بود که آقای کارنگی همه ی دانش ها و تجارب شخصی خودشون رو به شاگرد جوانشون یعنی آقای هیل منتقل کردند.