او می‌گوید این فرآیند به پرورش حس قدردانی مجدد از آزمایش‌هایی که بر آنها غلبه کرده‌ایم و لحظات شادی که تجربه کرده‌ایم کمک میکند. هنگامى که به چیزى فکر مى‌کنى که آن را مى‌خواهى و همه‌ىِ توجه خود را به آن معطوف مى‌کنى، آنگاه قانون جذب دقیقاً همان چیزى را به تو مى‌دهد که تو مى‌خواهى. هنگامى که بر چیزى تمرکز مى‌کنى که آن را نمى‌خواهى «نمى‌خواهم دیر برسم، نمى‌خواهم دیر برسم» قانون جاذبه عدم تمایل تو به دیر رسیدن را نمى‌شنود. هنگامى که بر چیزى متمرکز مى‌شوى، صرف نظر از اینکه آن چیز چیست، تو آن چیز را به زندگى خویش دعوت مى‌کنى. در کتاب راز (The secret) از آموزه‌هاى ژرف بیست و چهار استاد بزرگ بهره برده شده است.
از شروع کتاب تا صفحه ی آخر آن، رازها و سرآمدی های مثبتی را که افراد موفق در زندگی خود به کار برده اند، آشکار می شود. کتاب راز در سراسر جهان بیش از ۳۰ میلیون نسخه و در ۵۰ زبان مختلف به فروش رفته است و یکی از این زبان‌ها، زبان فارسی است. این کتاب همچنین با صدای افرادی از جمله شاهین شرافتی، نازیما حسینی و آرمان سلطان‌زاده در قالب کتاب صوتی درآمده است. راندا برن مخاطبان را با بیست و چهار معلم شگفت انگیز که از این راز آگاهند، آشنا میکند و از روزی می‌گوید که با این کتاب و با این راز آشنا شد.
در این قانون ذهن شبیه یک برج مخابراتی عمل میکند که افکار را با امواجی شبه مغناطیسی به جهان هستی ارسال میکند و پژواک آن تمام افکار هم فرکانس را به ذهن و زندگی انسان برمیگرداند. بیماری‌ای که بشر امروز را به خود مبتلا کرده به کار بردن و فکر کردن در مورد «نمی‌خواهم‌ها» است. مردم دائم می‌گویند که نمی‌خواهم و به چیزهایی فکر می‌کنند که واقعاً از آن متنفر هستند. حتی کارهایی انجام می‌دهند که آن را دوست ندارند و در موردش احساس بدی پیدا می‌کنند. راندا برن در کتاب راز به شما کمک میکند تا بوسیله‌ی قانون جذب تمام جزئیات زندگی خود را تغییر دهید. برای این کار باید دائم به چیزهایی که دوست دارید فکر کنید و در موردش حرف بزنید.
گفتنی‌ست که ترجمه‌ی فارسی کتاب راز برعهده‌ی گروه مترجمان سبکتو بوده است، و انتشار آن نیز به همت انتشارات سبکتو میسر گشته است. برنامه‌های پر مخاطب او در رادیو جوان پله‌ای برای ترقی‌اش ساخت و همین سبب شد تا چند برنامه را بنویسد و اجرا کند. در سال ۱۳۸۸ همکاری با شبکه جام جم را آغاز کرد و در حال حاضر با شبکه آموزش و رادیو هفت کار میکند. برن در این فصل مدل «بخواه، باور کن و دریافت کن» را معرفی میکند.
او استدلال میکند که از آن‌جایی که ما از انرژی ساخته شده‌ایم و انرژی نمی‌تواند نابود شود (فقط شکلش تغییر میکند)، منطقی است که باور کنیم جوهر واقعی ما «همیشه بوده و خواهد بود. شما هرگز نمی‌توانید نباشید.» برن همچنین اشاره میکند که ایده‌ها یا دانش در حال حاضر در جهان وجود دارد و منتظر هستند تا کسی از آن استفاده کند. ۱- بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف این کتاب، «بیشتر درباره‌ی افکار و کمتر درباره‌ی عمل بودن» عنوان شده است. کتاب بیان میکند که ما می‌توانیم اتومبیل‌های گران‌قیمت، خانه‌های عظیم و ثروت را فقط با تمرکز بر آنها به دست آوریم. بنا بر این برهان، ما می‌توانیم با نشستن روی مبل و اندیشیدن به تمام چیزهای مادی، به هر چیزی دست پیدا کنیم. بدیهی است به دست آوردن این مسائل، نیاز به اقدامات و کار سخت دارد.
ذهن شما با تلقین عمل میکند و هر چیزی را که برایش تکرار شود، می‌پذیرد؛ بنابراین اگر به این موضوع اعتقادی ندارید، هیچ اثری برایتان نخواهد داشت. مهم نیست قانون راز چقدر از لحاظ علمی تأیید شده یا صحت داشته باشد. مهم این است که شما به چه چیزی باور دارید و دوست دارید در چه مسیری قرار بگیرید. برن همچنین ماجراهایی واقعی از تاثیر راز بر زندگی این افراد را بازگو کرده و تجربیات آنها را با خوانندگان به اشتراک می گذارد.
علاوه بر این از سال ۱۳۹۴ شروع به همکاری با برنامه صدبرگ کرد به تهیه کنندگی منصور ضابطیان آغاز شده بود. این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال موفقیت بیشتر در زندگی هستند پیشنهاد می‌کنیم. نویسنده سپاسگزاری را ابزاری برای تغییر سلامت، ثروت و روابط ما معرفی می کند. برن معتقد است، با ابراز قدردانی مداوم از خواسته هایمان به گونه ای که گویی از قبل برآورده شده اند، ما خود را به خواسته های قلبی خود نزدیک می کنیم. نویسنده پیشنهاد می کند که این عمل شامل تصدیق و قدردانی آگاهانه زیبایی زندگی است که از هر لحظه بیداری روز شروع می شود.
مثلاً به این فکر فرو می‌روند که در حادثه‌ای دلخراش تعداد زیادی از مردم جان خود را از دست دادند. از این رو قانون راز برای آنها یک موضوع عجیب و خیالی به نظر می‌رسد. اگر می‌بینیم که برای عده‌ای در آن واحد یک حادثه مشابه رخ می‌دهد به این دلیل است که همگی آنها فرکانس مشابهی از ذهن خود به بیرون منتقل می‌کردند. به زبان ساده یعنی این افراد به چنین رویدادی فکر می‌کردند و به آن باور داشتند.
ثبت ديدگاه