فضاسازی و شخصیت‌پردازی کتاب بسیار حرفه‌ای و مناسب است و این نشان‌گر مهارت خالد حسینی در نویسندگی است. البته «بادبادک‌باز» به مراتب اثری پخته‌تر بود، اما «هزار خورشید تابان» نیز اثری فوق‌العاده و ماندگار است که از ذهنتان پاک نمی‌شود. خالد حسینی از نویسندگان اهل افغانستان است که چه در عرصه بین‌الملل و چه در ایران بسیار شناخته‌شده است. او در دانشگاه پزشکی خوانده اما به حرفه نویسندگی هم مشغول شده است.

داستان‌های او از جمله سه اثر شناخته‌شده‌اش، یعنی کتاب‌های بادبادک‌باز، ندای کوهستان و هزار خورشید تابان، همگی سرشارند از حس همدردی عمیق حسینی برای هموطنانِ افغانش که سال‌هاست درگیر جنگ و خشونت و تحجرند. خالد حسینی (Khaled Hosseini) نویسنده‌ای نام‌آشنا و بی‌نیاز از معرفی‌ست. بیشتر مخاطبین فارسی‌زبان با شاهکار او، «بادبادک‌باز» آشنایی دارند؛ اثری که تا کنون بارها و بارها تجدید چاپ گشته و به زبان‌های گوناگونی نیز ترجمه شده است. هزار خورشید تابان (A Thousand Splendid Suns) عنوان یکی دیگر از شاهکارهای اوست. موضوع اصلی این رمان پرفروش و جذاب نیز همچون کتاب بادبادک‌باز، زندگی دشوار مردمِ افغانستان در دوران اشغال کشورشان توسط ارتش شوروی است.

«بچه که بودیم من و حسن از درختان سپیدار حاشیه راه ماشین‌روی خانه پدری‌ام بالا می‌رفتیم تا از آن بالا با یک تکه آیینه داخل خانه همسایه نور بیندازیم و اذیتشان کنیم. دونفری مقابل هم روی شاخه‌های بلند درخت می‌نشستیم و با جیب‌های پر از توت و گردو پاهای برهنه‌مان را تاب می‌دادیم. همان‌طور که توت می‌خوردیم، نوبتی آینه را دست به دست می‌کردیم، به هم توت پرتاب می‌کردیم، زیرجلکی می‌خندیدیم، قهقهه می‌زدیم. همچنین این کتاب عنوان بهترین کتاب سال 1386 برگزیده­­ی کتاب­‌فروشان(جایزه­­ ادبی روزی روزگاری) را نیز از آنِ خود کرده است.

در سال 1976، زمانی که خالد 11 ساله بود، پدرش شغلی در پاریس یافت و خانواده بار دیگر ناگزیر از ترک وطن شد. کتاب پرکشش «هزار خورشید تابان» رنگ واقعیِ قدرت، عشق، نفرت، درد،فقر، غم و اندوه را به تصویر می‌کشد. به روشنی مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشورافغانستان را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد و در این بین به چگونگی ظهور و سقوطالقائده می‌پردازد.

مارک فورستر در سال 2007 با الهام از کتاب بادبادک باز، فیلمی سینمایی با همین عنوان ساخت. او هر تکه از این چینی سفید را با آن برآمدگی‌های منحنی ظریف، با آن مهره‌ها و گل‌های داوودی نقاشی‌شده و اژدهای روی جاشکری که برای دفع شر کشیده بودند، با دقت نگهداری می‌کرد. «…رشید با عصبانیت دانه‌های پلو را از انگشتانش تکاند و بشقاب راحل داد و پلو را روی سفره ریخت. مریم نگاهش کرد که شتابان از اتاق نشیمن و بعد ازخانه بیرون می‌رود و موقع رفتن در خانه را به هم می‌کوبد.

این رمان باب طبع خوانندگانی است که به داستان‌های ابرقهرمانی علاقه دارند و از خواندن رمان‌های هیجان‌انگیز و هوشمندانه لذت می‌برند. در رمان ارتقا، بلیک کراوچ دنیای آینده‌ای پر از پیچیدگی‌های اخلاقی و فناوری‌های پیشرفته را به تصویر می‌کشد، جایی که انسان‌ها برای دستیابی به موفقیت و قدرت، خود را در معرض خطرات غیرقابل پیش‌بینی قرار می‌دهند. در یک دهکده‌ی بازنشستگی آرام، چهار دوست عجیب هر هفته در اتاق پازل دور هم جمع می‌شوند تا درباره‌ی جنایت‌های حل نشده صحبت کنند. آن‌ها خود را اعضای «انجمن قتل پنجشنبه‌ها» می‌خوانند.

مریم دختری است که از رابطه مردی ثروتمند و خدمتکارش به دنیا آمده و حالا در روستایی نزدیک هرات زندگی می‌کند و هر هفته لحظه‌شماری می‌کند تا روز پنج‌شنبه برسد و پدرش را ببیند. دو برادر لیلا مجاهد شده‌اند و به همین دلیل مادر لیلا تمام فکر و ذکرش به پسرانش اختصاص داده و ابدا به او توجهی نمی‌کند. او نیز مانند مریم با سختی‌ و چالش‌های زیادی مواجه می‌شود. کتاب هزار خورشید تابان در سال 2007 به مدت سه هفته در ردیف اول کتاب‌هایپرفروش آمریکای شمالی بود. در ایران پیش از ده ترجمه از آن موجود است و نسخه‌­یحاضر (از نشر ثالث) به چاپ نوزدهم رسیده است. رمان «دختر سروان» اولین رمان تاریخی ادبیات روسیه به حساب می‌آید.

هزار خورشید تابان و ندای کوهستان از آثار این نویسنده‌ی موفق افغان است که تمامی آن‌ها را به زبان انگلیسی می‌نویسد. نویسنده در این کتاب به خوبی توانسته تصویری از چهرهٔ جنگ‌زدهٔ افغانستان ارائه کند و به شکلی تاثیرگذار درمورد دوستی، عشق، خیانت، فداکاری و دروغ صحبت کند. یکی از موارد مورد توجه در این رمان این موضوع است که خالد حسینی با مهارت بالای خود توانسته به شکلی کاملا بی‌طرفانه واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی چند دهه اخیر در کشورش را بازگو کند.