انسان در جستجوی معنی را می‌توان مشهورترین کتاب او در ایران دانست که چندین بار توسط مترجم‌های مختلف به فارسی برگردانده شده است. این کتاب به ۲۴ زبان زنده دنیا ترجمه و بیش از ۷۳ بار تجدید چاپ شده است. در سال ۱۹۴۲ بود که ویکتور به همراه والدین، برادر و همسرش دستگیر و به اردوگاه کار اجباری ترزین منتقل شد. فشار کار اجباری به قدری زیاد بود که تنها پس از گذشت ۶ ماه پدر ویکتور در اثر فرسودگی حاصل از کار درگذشت. دکتر فرانکل روانپزشک، نویسنده، عصب شناسی بود که اساس لوگوتراپی را به وجود آورد. لوگوتراپی (معنا درمانی) در واقع تعبیر دکتر فرانکل “از تحلیل اگزیستانسیالیستی” نوین (هستی درمان) است.

او برای توضیح روش‌های پیشگیری از بیماری‌های روانی به فعالیت‌هایی اشاره می‌کند که از طریق آن‌ها فرد می‌تواند در شرایط سخت نیز سلامت روان خود را حفظ کند. کتاب «انسان در جستجوی معنا» یکی از بهترین کتاب‌های روانشناسانه و خودیاری است. این کتاب به چندین زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است، افراد زیادی آن را خوانده‌اند و بسیاری از نشریات معتبر جهانی هم کتاب دکتر فرانکل را پیشنهاد کرده‌اند. «ویکتور فرانکل» در بخش دوم کتاب «انسان در جستجوی معنا» اصول و مفاهیم لوگوتراپی را توضیح می‌دهد و از مسائلی مثل معنا جویی، ناکامی وجودی، خلاء وجودی، معنای زندگی، جوهر وجود، معنای عشق و معنای رنج صحبت می‌کند.

این اثر، نتیجه تلاش‌های او برای یافتن معنایی برای زندگی است و دو بخش دارد. بخش اول، شرحی است بر همان دوران اسارت و اتفاقاتی که او پشت سر گذاشته است. تجربیاتی تلخ که شاید حتی باورپذیر نباشند اما انسان‌های بسیاری این تجربیات را پشت سر گذرانده‌اند. ما همه در اردوگاه به هم‌دیگر می‌گفتیم که هیچ شادمانی دنیایی نمی‌تواند آن‌همه رنج و سختی را جبران کند و بنابراین، در انتظار شادی نبودیم. ما به شادمانی روزگار آینده امید نبسته بودیم و این امید شادی نبود که به ما شهامت می‌داد و به فداکاری و زندگی و مرگ معنی می‌بخشد.

در فاصله‌ی کلبه‌ها در اردوگاه جز کسافت چیزی به چشم نمی‌خورد، و هرچه بیشتر تمیز می‌کردیم، بیشتر بر سر راهمان ریخته می‌شد. در آن لحظه نه تنها به خاطر آزار یا درد ناشی از تازیانه، بلکه به خاطر تحقیر و توهین نهفته در آن، به جوش آمدم. چون دیدم مجبورم پاسخگوی کسی باشم که بسیار پست است و دارد بر من و زندگی‌ام داوری می‌کند، آن هم بدون آنکه هیچ چیزی از آن بداند. مردی که (باید اعتراف کنم چون موضوع را برای همقطاران زندانی‌ام تعریف کردم، تقریبا رضایت کودکانه‌ای به من دست داد.) آنقدر وحشی و پلید بود که حتی پرستار درمانگاه سرپایی بیمارستانِ من وی را حتی به اتاق انتظار راه نمی‌داد. همه ما در زندگی با شرایط سخت و رنج‌های طاقت‌فرسا روبرو شده‌ایم، اما واکنش و پاسخ همه‌مان به این مشکلات یکسان نیست.

ویکتور فرانکل در اردوگاهی اسیر بود که به طور معمول از هر ۲۸ زندانی فقط ۱ نفر زنده می‌ماند؛ بقیه یا خودکشی می‌کردند و یا کشته می‌شدند. پس از بررسی‌های بسیاری که فرانکل و دوستانش انجام دادند، متوجه شدند افرادی که پیش از اسارت قوی‌ترین، سالم‌ترین، ثروتمندترین و باهوش‌ترین بودند لزوماً زنده نمی‌مانند. کشته‌شدگان کسانی بودند که برای زندگی خود معنایی نداشتند تا به امید تحقق آن زنده بمانند. آن‌ها دریافتند چیزی که باعث مرگ زندانیان می‌شود گرسنگی یا بیماری نیست بلکه ناامیدی آن‌ها از زندگی است. از قسمت یک تا قسمت ۱۷ از فصل یک کتاب صوتی انسان در جستجوی معنا جهت استفاده شما عزیزان آماده شده است.

او نشان می‌دهد که چگونه عشق، امید، مسئولیت، آزادی درونی و زیبایی‌هایی که در هنر و طبیعت وجود دارند می‌توانند به‌عنوان ابزاری برای غلبه بر مشکلات و تجربیات دل‌خراش عمل کنند. این کتاب در فهرست ده کتاب تأثیرگذار آمریکا قرار گرفته است و همچنان به خوانندگانش در یافتن معنا کمک می‌کند. بخش اول روایت‌گر خاطرات این نویسنده از اردوگاه کار اجباری آشویتس و راه‌حل‌ها و تلاش‌های او برای زنده ماندن است. بخش دوم نیز به تشریح مکتب تخصصی دکتر فرانکل، لوگوتراپی یا معنادرمانی می‌پردازد. کتاب «انسان در جستجوی معنا» اثر «ویکتور فرانکل» یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبیات روانشناسانه است.

اکثر ما با این اعتقاد زندگی می‌کنیم که انتخاب‌هایی که انجام می‌دهیم را کنترل می‌کنیم و تقریبا مستقل از دنیای اطرافمان رفتار می‌کنیم. اما بازداشتگاه صورتی نشان می‌دهد، حقیقت این است که محیط ما، افکار و اعمالمان را به روش‌های بی‌شمار و بدون اجازه‌ی ما یا حتی آگاهی ما شکل می‌دهد. اما از طرف دیگه، بعضی از خواننده‌ ها ممکنه با بخش فلسفی و روان‌ شناختی کتاب ارتباط کمتری برقرار کنن، به‌خصوص اگه با مفاهیم لوگوتراپی آشنایی نداشته باشن. این کتاب برای کسایی که دنبال یه راهنمایی عملی و روزمره هستن، شاید کمی سنگین باشه، چون بیشتر روی مفاهیم عمیق فلسفی تمرکز داره. به بیشتر زندانیان لباس‌های ژنده‌ای داده بودند، که مترسک از آن خوش‌آیندتر بود.