دلال عادت کرده بود در مقابل آنچه به او پیشنهاد می‌شود چهرۀ بی‌تفاوتی داشته باشد، اما با دیدن آن چهار قطعه الماس چشمانش برق زد. حتی اینکه قایق‌ران بی‌چیزی مثل او این جواهرات را از کجا آورده. بلافاصله مبلغ چهل هزار فرانک به ادموند داد و گفت هر وقت جواهری برای فروش داشت به او مراجعه کند. داستان جالبی است البته کمی کشدار بود ولی ارزش خواندن داشت. به نظر من بعکس شب دلچسبی است، و آنها که اینجا هستند فقط از این بابت شکایت دارند که شب زود به پایان می‌رسد.

او پس از استقرار رژیم سلطنتی، در ۲۰سالگی و در سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد. هم زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر می‌پرداخت. دوما علاوه‌بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و خبرنگار نیز بود. او پس از استقرار رژیم سلطنتی، در سن ۲۰سالگی و در سال ۱۸۲۲ به پاریس رفت و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآمد. دوما در قسمتی از رمان حاضر تاکید می‌کند «در زندگی هیچ صحنه‌ای جذاب‌‌تر از صحنه مرگ نیست».

این واقعه به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاه‌طلب به نام ویلفور است که در زندانی‌شدن او دست دارد. درسیاه‌چال پس از چندین سال از زندانی‌شدنش، متوجه می‌شود که زندانی دیگری مشغول حفاری جهت فرارکردن از زندان است. سرانجام او نیز مشغول به کار می‌شود و متوجه می‌شود که او «آبه‌فاریا» یک کشیش و دانشمند ایتالیایی است. آبه‌فاریا، نقشه گنج سرشار جزیرهٔ مونت‌کریستو را در اختیار او می‌گذارد؛ ولی قبل از اینکه بتوانند نقشهٔ فرار خود را نهایی کنند اتفاق دیگری رخ می‌دهد. ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، می‌خواهد با ثروت‌های افسانه‌‌ای خود طبقهٔ اشراف پاریس را به هم بریزد.

با عجله و در حالی‌که با یک دست نرده‌ها را گرفته بود و با دست دیگر قلب پر ضربان خود را می‌فشرد، چهار طبقه پلکان تاریک را بالا رفت، در برابر دری نیمه باز که از داخل آن تا انتهای اتاقی کوچک دیده می‌شد، ایستاد. نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ول‌خرجی و دست و دلبازی دوما درنهایت باعث ورشکستگی او شد. او در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکاران‌اش به روسیه گریخت و دو سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد.

مرگ با اسلحه، سم، شمشیر یا سکته در این داستان دیده می‌شود. در این داستان می‌بینید که کنت با خونسردی کامل قتل‌هایی بی‌رحمانه و ظالمانه را نظاره می‌کند. الکساندر دوما در رمان دلهره‌آور و هیجان‌انگیز خود به داستان انتقامی پرداخته که مخاطب را تا انتها، واله و مجذوب با خود همراه می‌کند. عالیه واقعا لذت بردم و در این چند روز با کنت دو مونت کریستو به جهانگردی پرداختم. دوما علاوه‌بر رمان‌نویسی، مقاله‌نویس، نمایشنامه‌نویس و خبرنگار نیز بود.

نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ول‌خرجی و دست‌ودلبازی دوما درنهایت باعث ورشکستگی او شد. او در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکاران‌اش به روسیه گریخت و ۲ سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد. او در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و ۲ سال از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد.

پس کالسگه را برای ساعت یازده خواست، و از پاسترینی خواهش کرد که هروقت آلبر به هتل برگشت، فورآ به او اطّلاع دهند. در ساعت یازده آلبر هنوز برنگشته بود، فرانز لباس پوشید، و پس از آنکه به میزبان اطّلاع داد که شب را در کاخ دوک دو براکچیانو خواهد گذراند، عازم شد. این مرد «ادمون دانتس» نام دارد و دریانوردی زندانی است. او می‌خواهد با دختری به نام مرسده که از دوران کودکی باهم دوست بودند ازدواج کند. آقای مورل، پاپا نوارسیه عزیز من هزار حرف دارد که می‌خواهد به شما بگوید، آنها را در طول سه روز به من فهمانده است و امروز به دنبال شما فرستاد تا من آنها را برایتان تکرار کنم.

دانتس از حد همه قوانین انسانی و الهی فراتر می‌رود و مانند تقدیر، بی‌رحم و تزلزل ناپذیر می‌شود. کتاب کنت دومونت کریستو، به سبب فراوانی ابداعات عجیب و غریبش و به لطف صفا و صداقت بیانش، هنوز هم می‌تواند برای خوانندگان جالب باشد. محتوای اصلی کتاب حاضر، نشان دادن تقابل انتقام و بخشش و از سویی قدرت و ضعف است. الکساندر دوما که ژنرالی فرانسوی بود بر اساس اسناد بسیاری که به دست آورد رمان‌های ماندگاری خلق کرد که زمینه همه آنها تاریخ فرانسه است. دوما با قدرت قلم خود شخصیت‌ های واقعی را در قالب رمانی خواندنی پرداخته است تا رمانی مهیج را به نگارش درآورد.

کشور فرانسه، نویسندگان برجستۀ زیادی دارد اما گویا گسترۀ خوانندگان هیچ‌یک از آن‌ها به دوما نمی‌رسد. دانتس پیر بالای یک صندلی ایستاده، با دستی لرزان مشغول سیم کشیدن به دور چند بوته لادن بود. این بوته‌ها با گل‌های ساعتی همراه بود که با پیچیدن به دور چفته پنجره‌اش از آن بالا می‌رفت. کشور فرانسه، نویسندگان برجستۀ زیادی دارد اما گویا گسترۀ خوانندگان هیچ ‌یک از آنها به دوما نمی‌رسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاهی رگه‌هایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشته‌های او یافت می‌شود. این کتاب را به دوستداران داستان‌های شاهکار کلاسیک دنیا پیشنهاد می‌کنیم.