مرگان این را یاد گرفته بود که اگر دلمرده و افسرده به کار نزدیک بشود، به زانو در خواهد آمد و کار بر او سوار خواهد گشت. پس با روی گشاده و دل باز به کار میپیچید. طبعا کار چنین است که میخواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد.
زاویهٔ دیدِ داستان دانای کل است، اما راوی که در حقیقت شخصِ سوم است، در قسمتهای مختلفی از داستان هنرمندانه جایگزینِ چشمها و روحهای شخصیتهایش میشود و چند صفحه از داستان را آرام از او بیرون میکشد. تمامی مطالب این سایت از دیگر سایت ها گرفته شده است . جهت حذف کتاب خود لطفا با مدیریت سایت از قسمت نظرات تماس بگیرید. به درخواست كارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه لینک دانلود حذف خواهد شد . مرگان دو پسر به نام های عباس و اَبراو و دختری به نام هاجر دارد.
کلیدر، داستان رنجها و دردها، آلام و التیام، امیدها و یاسها و عاشقیها و جداییهای مردم ایران است که در طول دههها و صدهها و در پس تغییر شاهان و اربابان همراه خود داشتهاند. حکایت سالهایی که از آسمان خشکسالی میبارید و از زمین بزمرگی میرویید و باد، مرگ میآورد. در میانهی چنین روزگاری، گلمحمد کلمیشی، رعیت جوان کرد، دل در گرو عشق مارال میگذارد و اسب امیدها و آرزوها، خشم و طغیان و انتقام را زین کرده بر قرهآت به جولان در میآورد. دستهایی به یاری بلند میشوند و دشنههایی به بدخواهی، گروهی به عیاری و گروهی به طمع و چشمداشت عنایت اربابی. «اهل خراسان، مردم کرد بسیار دیدهاند.
لطفا برای حمایت از نویسنده و انتشارات و همچنین مترجم کتاب را تهیه کنید. برای دسترسی بهتر، راحت تر و سریع تر به سایت ما می توانید وب سایت ما را بوکمارک کنید. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
برای مثال دولت آبادی از چموشی قابل توجه پسران سلوچ میگوید و هاجر، دختر نوجوانش را اینگونه توصیف میکند که در نوجوانی به واسطه مشکلات بزرگی که بر سر راهش وجود دارند تن به ازدواج با مردی میدهد که سالها از او بزرگتر است. خوش خلقی او را باید از چاپلوسی جدا می کردند. روی گشاده ی مرگان در کار، نه برای خوشایند صاحب کار، بلکه برای به زانو درآوردن کار بود. پس با روی گشاده و دل باز به کار می پیچید. طبعا کار چنین است که می خواهد تو را زمین بزند، از پا درآورد. این تو هستی که نباید پا بخوری، نباید از پا دربیایی و مرگان نمی خواست خود را ذلیل، ذلیل کار ببیند.
جهت دانلود این کتاب به ادامه مطلب مراجعه کنید. در صورتیکه مایل به دسترسی به کتاب های خاصی را از این مجموعه هستید، گزینه یا گزینه های مربوطه را انتخاب کنید. لحظاتی رو در این رمان تجربه می کنید که تکرار شدنی نیستند. برای درخواست هر نوع کتابی روی لینک زیر کلیک کنید و یا از واتس اپ و تلگرام پیام دهید. در صورت ناراضی بودن از کتاب و خرید، در واتس اپ به ما اطلاع بدهید تا مشکل را برطرف و مبلغ عودت داده شود.
مرگان پیشتر هم شاهدِ رفتنِ سلوچ بود، رفتنهایی که با بازگشتِ شبانه همراه بود. ولی این بار انگار به دلِ زن آمده بود که این رفتن، بازگشتی نخواهد داشت و همیشگی خواهد بود. امّا او در طولِ داستان و گذشتِ حتی سالها، از امید به بازگشتنِ سلوچ دست برنمیدارد و مقاومت میکند. امّا مگر یک زنِ تنها چهقدر توان دارد؟عبّاس، ابراو و هاجر فرزندان سلوچ هستند.
ثبت ديدگاه