از آنجا که پدر او در جنگ جهانی اول کشته شد، در خانواده‌ای بی‌بضاعت رشد کرد؛ اما به دلیل استعداد بی‌نظیرش توانست با کمک‌های یکی از آموزگارانش به دبیرستان وارد شود و ادامه تحصیل دهد. او در نوجوانی به ورزش فوتبال روی آورد و در این زمینه نیز موفق عمل کرد، اما درگیر شدن او با بیماری سل مانع از ادامهٔ فعالیت ورزشی او شد. کامو با ملحق شدن به گروه ادبی آفریقای شمالی به همنشینی با اهل قلم شهر الجزیره پرداخت و آثار متعدد و فاخری از خود بر جای گذاشت. در سال ۱۹۵۷ جایزهٔ نوبل ادبیات را برای نوشتن مقاله «اندیشه‌هایی دربارهٔ گیوتین» علیه مجازات اعدام، دریافت کرد.

جلال آل احمد در سبک و سیاق کتاب ها و نوشته های خودش بی نظیر و استاده ولی بحث ترجمه یک بحث دیگه ست. من حاضر م به هزار زحمت برم به زبان اصلی این کتاب مسلط شم ولی یک بار دیگه این کتاب رو به ترجمه ی جلال آل احمد نخونم. رمان بیگانه با نام اصلی (The Stranger) اثر آلبرت کامو ( Albert Camus ) با ترجمه ی جلال آل احمد از انتشارات گیوا منتشر شده است.

آل احمد کوشیده تا در نثر خود، تا آن‌جا که امکان داشته، افعال، حروف اضافه، مضافٌ‌الیهها، دنبالهٔ ضرب‌المثلها و خلاصه هرآنچه را که ممکن بوده‌است حذف کند. حذف بسیاری از بخش‌های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب‌آهنگی تند و شتاب‌زده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم‌نظیر داشت و این ویژگی در نامه‌های او به اوج می‌رسد. از ویژگی‌های دیگر نثر جلال آل احمد می‌توان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه‌ها و استفاده از علامت «…» به‌جای آن‌ها اشاره کرد که این امر در راستای ایجاز نوشته‌ها و ضرب‌آهنگ سریع آن‌هاست.

روزی سنته و مرسو به برادر آن زن برخورد می کنند و با هم درگیر می شوند. روزی دیگر مرسو دوباره آن مرد را می بیند و بدون دلیل به سمت او تیراندازی می کند. بیگانه (The stranger) ، رمانی نوشته ی آلبر کامو نویسنده ای فرانسوی در سال 1342 است. خود آلبر کامو وجود سبک دوم در این کتاب را رد می کند. بیگانه در سال 1957 برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات شد.

داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه می‌یابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می‌شود. او هیچ رابطهٔ احساسی بین خود و افراد دیگر برقرار نمی‌کند و در بی تفاوتی خود و پیامدهای حاصل از آن زندگی اش را سپری می‌کند. او از این که روزهایش را بدون تغییری در عادت‌های خود می‌گذراند خشنود است.همسایهٔ مرسو که ریمون سنته نام دارد و متهم به فراهم آوردن شغل برای روسپیان است با او رفیق می‌شود.

آلبر کامو در طول دوران فعالیتش رمان‌ها و نمایشنامه‌های بسیاری را نوشت؛ رمان‌های «طاعون»، «سقوط»، «بیگانه»، نمایشنامهٔ «کالیگولا»، نمایشنامهٔ «صالحان»، «افسانهٔ سیزیف» و «خطاب به عشق» که مجموعه نامه‌های عاشقانهٔ او و ماریا کاسارس است، از آن جمله‌اند. آلبر کامو در سال ۱۹۴۹ یک اتحادیهٔ بین‌المللی تأسیس کرد. اساس کار این اتحادیه، «محکوم‌کردن هر ۲ ایدئولوژی شکل‌گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود. خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر فرانسه و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

حس می‌کردم از همه چیز خالی هستم و کمی سردرد داشتم. «ماری» مرا مسخره کرد، زیرا که می‌گفت «قیافه‌ی عزا‌ گرفته‌ای» دارم. لباس نخی سفیدی پوشیده بود و موهایش را باز گذاشته بود.