تنها راه نجات پاک کردن بی شعوری از جامعه اول به صورت فردی و بعد بصورت گروهی است.درست است که تا پیش از این هرگز نابودی بی شعوری دولتی امکان پذیر نشده ،اما تا پیش از 1969 هم سفر به ماه ممکن نشده بود. احتمالا بی شعوری های بدبخت نسبت به سایر بی شعورها از کمبود های عاطفی بیش تری رنج می برند. اگر یک نفر اضطراب داشته باشد این نوع بی شعورها او را آرام می کنند و به او توصیه می کنند که زندگی را سخت نگیرد. بی شعورهای سه تکه در رشته خودشان استادند.بی شعورها در ورزش های تیمی هم خوب بازی می کنند و همیشه بازیکن ثابت هستند. بی شعورها شنونده های خبره ای هستند که آن ها را وا میدارد تا نقطه ضعف دوستان ،همکاران و دشمنان شان را کشف کنند.تا از این اطلاعات در زمان مناسب استفاده ابزاری کنند.
بیش ترین حجم زر زدن و وراجی یا همان غر زدن در دنیا متعلق به بی شعورها است. بی شعورها با هرچیزی کنار می آیند به شرط اینکه در چارچوب هایی که خودشان معین کردند قرار داشته باشد. کلمه ای است که در قاموس بی شعوری معنایی ندارد.از خودگذشتگی و فداکاری است.
خیلی از بیشعورها، بیماریشان از پدر یا مادرشان بهشان رسیده. نکتهای جالب توجه در مورد خاویر کرمنت این است که به جز اطلاعاتی که خود او در مقدمهی کتابهایش از زندگی شخصیش به خواننده میدهد، هیچ اطلاعات دیگری از او در دسترس نیست و این باعث گمانهزنیهای فراوانی دربارهی هویت اصلی او شده است. در بخش نخست این کتاب، کرمنت به بررسی این سوال میپردازد که «بیشعور کیست؟» و ماهیت بیشعوری چیست و یک فرد بیشعور چه ویژگیهایی دارد. نویسنده در این کتاب مدعی میشود که بیشعوری یک بیماری و اعتیاد است، نه بداخلاقی و سوءرفتار و به معرفی بیشعوری از زوایای مختلف میپردازد. وقتی که بیشعوری افراد به آنها یادآوری و بابت رفتارشان تذکر داده میشود، بلافاصله در قامت یک طلبکار شروع به انکار میکنند؛ یعنی شروع میکنند به انتقاد از کسی که گفته بالای چشمشان ابرو است و او را آدم وقیح و نمکنشناسی مینامند. اگر هم نتوانند هیچکدام از این کارها را انجام بدهند، به سیم آخر میزنند و میگویند که همه علیه آنها توطئه کردهاند و آنها بیگناهاند.
بی شعورها ذاتا اهل رها کردن نیستند و اصولا نمی توانند چیزی را از دست بدهند. آیاواقعا بی شعوری یک مرض است؟ پاسخ من به این پرسش یک” بله “قاطع وبلند.بی شعوری مرض وقاحت و سواستفاده از آدم هاست.یک بی شعور نمی تواند به بقیه گیر ندهد چون اگر دست گیر دادن بردارد یا دیگران را تحقیر نکند خیلی راحت می میرد. اینکه باهوش باشید یا نباشید هیچ کدام باعث نمی شود به این بیماری دچار نشوید. بی شعوری مرضی است که می تواندهر کسی را در هر زمانی اوهم بدون هشدار قبلی آلوده کند.
بزرگترین مشکل این دسته از افراد این است که بیشتر آنان ذرهای از بیشعوری آگاهی ندارند؛ البته این همان چیزی بود که دربارهی خود خاویر کرمنت (Xavier Crement) هم صدق میکرد. او با کشمکشهایی که با خودش داشت به این ویژگی درونیاش پی برد و صادقانه بیان میکند که قبلا بیشعور بوده اما به درمان خودش پرداخته است. یکی از آسانترین راههای شناسایی بیشعورها، تحقیق روی خصوصیات جاهطلبانهی کوفتیشان است. بیشتر بیشعورها از روی رفتار تهاجمی و اخلاق رییسمآبانهشان تابلو میشوند.
همسر، فرزندان و دوستانش، خاویر را ترک میکنند و او ناگهان متوجه میشود که آن چیزی که آن را احترام و اعتماد به نفس تلقی میکرده، چیزی نیست جز ترس و وحشتی که دیگران از او دارند. هیچ کس جرات مخالفت با او را نداشته، چون همه از واکنشهای غیرمنطقی و عجیب و غریب او میترسیدند. به طور معمول، هر کاری که به نوعی با قانون مرتبط باشد و همراه با نظارت و اجبار باشد، ممکن است زمینهساز بیشعورسازی باشد. اما بیشترین خطر ابتلا در شغل ممیزی مالیات مشاهده میشود؛ به طوری که افراد شاغل در این حرفه پس از چند ماه به این باور میرسند که پسوند اسمشان چیزی نیست جز بیشعور. احتمالاً سختترین لحظات عمر یک بیشعور وقتی است که لازم باشد با دیگران شاد باشد یا دیگران را شاد کند.
احتمالاً در جامعه با افرادی مواجه شدهاید که با وجود ظاهر موجه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی بالا، آگاهانه به حقوق دیگران تجاوز میکنند. متأسفانه، این بیماری در دنیای معاصر به سرعت در حال گسترش است. خاویر کرمنت معتقد است که بیشعوری حماقت نیست؛ بسیاری از بیشعورها از هوش بالایی برخوردارند و همین هوش و معلومات و گاه موقعیت اجتماعی، آنها را به انسانهای بیشعور تبدیل میکند.
بی شعورها به هر قیمتی شده می خواهند از دیگران سواستفاده کنند.هیچ کس نمی تواند از یک بی شعور سو استفاده کند مگراینکه یک بی شعور بزرگ تر باشد. بی شعورها اعتقاد دارند که تمام آدم های کره ی خاکی وظیفه دارند که خواسته های آن ها را برآورده کنند. یک دلیل ساده گرایش آدم ها به بی شعوری این است که با بی شعوری زودترمی شود به هدف منظور رسید.
اگر به کتاب های روانشناسی با زبان طنز علاقه دارید بدون شک کتاب بیشعوری pdf برای شماست. در بخش نخست، کرمنت به این سوال میپردازد که بیشعور کیست؟ و ماهیت بیشعوری را بررسی میکند. مشکل درمان بیشعوری آن است که آدم بیشعور معمولا قبول نمیکند، بیشعور است. ذکر این نکته ضروری است که نسخهی اولیهی این ترجمه که همراه با بعضی حاشیهنویسیهای طنزآمیز بود پیشتر (از سال ۱۳۹۰) در وبسایت شخصی محمود فرجامی (آن زمان به نشانی debsh.com) منتشر شده بود. یکی از حوزههای مهم اجتماعی که ویژگیهای بیشعوری را میتوان در آنجا دید، حوزهی تجارت است.
البته که این گفتهها همه ما را نگران میکند اما نگران شدن و در صدد حل کردن این چالش به مراتب بهتر از ندانستن و کوتاه آمدن در مقابل آن است. اما هنگام خواندن آن باید حتما بهخاطر داشته باشید که چون مثالها و نمونههای کتاب راجعبه دیگران است، خود را مبرا از همان اشتباهات ندانید. درواقع همانطور که خود نویسنده میگوید، اولین قدم برای درمان بیشعوری این است که بپذیرید شما هم از این بیماری رنج میبرید.
ثبت ديدگاه