ذبیح الله منصوری در طول بیش از شش دهه که به ترجمهی آثار مختلف مشغول بود بیش از 100 عنوان کتاب را به فارسی برگرداند. همکاری ذبیح الله منصوری با مطبوعات سالهای متمادی ادامه یافت و در کارنامهی حرفهای او، قلم زدن در مطبوعات و مجلات متعدد از جمله ایران ما، اختر امروز، روشنفکر، سپید و سیاه، و دانستنیها به چشم میخورد. ذبیح الله منصوری بعد از مهاجرت به تهران و درگذشت پدرش، مجبور به ترک تحصیل شد.
ولی در ترجمه های الکساندر دوما حدود ۱۵_۲۰ درصد دخل و تصرف هنرمندانهای کرده تا ترجمههایش را ایرانی پسند کند (حتی پرکششتر از نسخه اصلی)، به نظر من این هنری است که هر مترجمی نه توانایی انجام آنرا دارد نه جراتش را. من بعضی از ترجمههایش را با ترجمههای معتبر انگلیسی مقایسه کردهام و اختلاف مشهودی در بیشتر قسمتها ندیدهام. مسئله مهمی که خیلیها نادیده میگیرند این است که درصد زیادی از ایرانیها علاقه به کتابخوانی را مرهون کتابهای مرحوم ذبیحالله منصوری هستند.
کتاب نایاب “کنیز ملکه مصر” شاهکار میکل پیرامو با ترجمه فوقالعاده ذبیحالله منصوری میباشد.این کتاب از زبان کنیزی به نام شرمیون نگاشته شده است که جزییات زندگی خود و ملکه کلئوپاترا را بازگو میکند. ماجرای عاشقانه کلئوپاترا با ژولیوس سزار و سپس آنتونی، از یخشهای جالب این داستان میباشد. این داستان از زبان اول شخص بازگو شده و چند روایت همزمان و موازی را در برمیگیرد. مطرحترین ترجمهی ذبیح الله منصوری مربوط است به مجموعهی دوجلدی سینوهه پزشک فرعون (The Egyptian) اثر میکا والتاری، نویسندهی فنلاندی.
یک نکتهی دیگر دربارهی ترجمههای ذبیح الله منصوری این است که او برخی از نوشتههای خود را نیز با عنوان ترجمهی اثر یک نویسندهی غیرفارسیزبان منتشر میکرد. در زمان فعالیت ذبیح الله منصوری، بسیاری از ناشران به چاپ ترجمهی نویسندگان مطرح جهان علاقه نشان میدادند و ترجمه نسبت به تألیف طرفداران بیشتری داشت. همین امر سبب شد منصوری نوشتههای خودش را نیز با عنوان ترجمهی آثار نویسندگانی که در واقع وجود خارجی نداشتند به دست ناشر بسپارد. کتاب علوم اسلامی در قرن اول هجری در سال ۱۳۶۲ توسط نشر چکامه به چاپ رسیدهاست. کتاب خاطراتی از یک امپراتور اثری است از رالف کورن گولد که درباره ناپلئون بناپارت امپراتور نامدار فرانسوی نوشته شده است. این اثر توسط ذبیح الله منصوری مترجم برحسته ایرانی به فارسی ترجمه و چندین دوره تجدید چاپ شده است.
در نهایت بعد از شکست نهایی ناپلئون وی به زندانی در جزیره سنت هلن در اقیانوس اطلس منتقل شد. او در ترجمه به رعایت امانت در برگردان پیام نویسندگان کتابهای اصلی وفادار نبود. در بسیاری از موارد اطلاعات خویش را نیز به کتابهای میافزود.
ثبت ديدگاه