رسالت او در افزایش کیفیت و بهرهوری از زندگی برای تمام انسانهای دنیا، قابل ستایش و تحسینبرانگیز است. یالوم در مصاحبههای یک فیلم مستنند به نام «پرواز از مرگ» (Flight from Death) به کارگردانی «پاتریک شن» (Patrick Shen) به عنوان روانشناسی که روی تئوری مدیریت ترس کار کرده است شرکت داشته است. اروین یالوم پایهگذار الگوی روانشناسی هستیگرا یا اگزیستانسیال است.
هنگامی که بروئر میپذیرد با روش تجربی گفتگو درمانی نیچه را تحت نظر بگیرد، ماجراهای بین آن دو شکل میگیرد. وقتی نیچه گریست داستانی است از عشق، سرنوشت و اراده که در میان خردگرایی شکل میگیرد. داستان مربوط به یوزف بروئر است که یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل روانی میباشد و در اوج دوران موفقیتش به سر میبرد. اما زندگی برویر در اولین هفته بستری شدن نیچه در کلینیک، چه از نظر ظاهری و چه در بطن آن، بسیار سخت و عذابآور بود.
و از ساختن بتهایی از فیودور داستایفسکی و لئو تولستوی در دوران نوجوانیاش. مجله بامیک در اردیبهشت 1399 با هدف معرفی و ترویج ادبیات شکل گرفته است؛در این رسانه تلاش میگردد تا با معرفی کتاب و گردآوری آرشیوی از دکلمه های شاعران بزرگ ایران زمین نقش کوچکی در درخشش ادبیات ایفا کنیم. اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری بهعنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین ـ بینیاز از حضور دیگری ـ زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت؛ تنها در این صورت است که بزرگ شدنِ دیگری برایش مهم میشود.
فردریش نیچه هم بزرگترین فیلسوف اروپا است که یاس و ناامیدی او را به آستانه خودکشی کشانده و زیگموند فروید که در آن زمان دانشجوی محققی است که هنوز شهرت کافی به هم نزده است. در یک کافه دکتر یهودی معروف جوزف برویر و لو سالومه بانوی زیبای روسی یکدیگر را ملاقات میکنند. لو با دکتر برویر درباره دوست جوانش، فردریش نیچه که گرفتار میگرن شدید و نیازمند درمان فوری است صحبت میکند. لو ادعا میکند که دکتر برویر تنها کسی است که میتواند نیچه را از شر ناامیدی نجات دهد تا خودکشی نکند.
در ملاقات بعدی برویر با نیچه، برویر با اعلام سخنی بهزعم خود نابهجا، نیچه را به سمت دستیابی به نتیجهای میرساند که به دنبال آن بیماری خود را نه یک معضل آزاردهنده که یک فرصت بیاید. برویر به نیچه میگوید که برخی اوقات افراد خود انتخاب میکنند بیمار باشند چرا که از این راه به خواستههای دیگری میرسند. «فروید» در بررسی خوابها و ارتباط آنها با ضمیر ناخودآگاهِ فرد تحقیقات بسیاری انجام داده و نظریات خاص خود را در این باب دارد. برویر خواب میبیند که زمین زیر پای او میلرزد، او با سرعت بیرون میدود تا برتا را بیابد و در آن حین زیر پای او خالی شده و او با سقوط مسافت چهل پایی به سمت سنگی سقوط میکند و در کنار آن متوقف میشود.
شاید فروید هرگز با کس دیگری هم راجع به این مسائل حرف نزده بود. 22/ «… من به شاگردانام میآموزم که نباید زندگی را با نوید زندگی دیگری در آینده اصلاح کرد یا از بین برد. هیچ زندگی دیگر، هدفی که این زندگی رو به آن داشته باشد یا قضاوت و دادگاهی در میان نیست. این لحظه تا ابد خواهد بود و تو، به تنهایی، تنها شنوندهی خویش هستی». 13/ «بله من باید بیماریام را تقدیس کنم، زیرا تمرینی است برای تن در دادن به رنج وجود». پیامهای دشوار را باید به مردم داد، زیرا زندگی دشوار است، مردن نیز».
(آنطور که در نامهها و یادداشتهای آن زمان او ثبت شده است). در همان سال، برویر تحقیقات شناخته شدهاش را روی شخصی به نام “آنا او” به اتمام رساند. برویر به علت استفاده از هیپنوتیزم و “درمان به وسیلهی صحبت کردن” که در درمان حملات عصبی موفق واقع شده بود، در سراسر اروپا شناخته شده بود. پیش از آشنایی با برویر، هرگز سعی نکرده بود فلسفهاش را بهصورت عملی به کار گیرد. سالومه در کتاب دختری ۲۱ ساله با زیبایی غیرمعمول، بلندبالا و خوشاندام است که رفتار آمرانهاش کاملاً استثنایی مینماید و میتواند او را به موقعیتهای بالا برساند.
داستان هایی که از زبان تمامی شخصیت های داستان بیان می شود، هر کدام در جایگاه خود زیبایی و جذابیت خود را دارد. چرا که هر کدام از زبان خودشان عشق نیچه و لوسالومه را بیان خواهند کرد. کتاب وقتی نیچه گریست، به عنوان یک گزارش جذاب و شفاف از شرایط زندگی واقعی است.
ثبت ديدگاه