منتقدان بر این باور هستند که کتاب بادبادکباز بیانکننده فراز و نشیبهای کشور افغانستان و اختلافات قومی و حکومتی در این کشور بوده است. رمان بادبادک باز با ترجمه زیبا گنجی و پریسا سلیمانزاده در انتشارات مروارید منتشر و برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. خالد حسینی از دلی می نویسد که میهن خود را به خوبی به یاد می آورد. در حالی که بیشتر ما فکر می کنیم افغانستان جنگ زده و خسته و ترسناک است.
خالد حسینی در سال ۲۰۰۶ از سوی آژانس حمایت از پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) به عنوان سفیر حسن نیت این سازمان در افغانستان معرفی شد و در حال حاضر نیز در همین سمت باقی مانده است. حسینی در سال ۲۰۰۷ در پی سفری که به افغانستان داشت بنیاد «خالد حسینی» را به جهت ارائهی کمکهای بشردوستانه در افغانستان تاسیس کرد. خالد حسینی در آمد حاصل از فروش آخرین اثرش، «دعای دریا»، که با الهام از مرگ تراژیک کودک سهسالهی پناهجوری سوری آلن کردی به صورت مصور نوشته شده و در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است، به این بنیاد اختصاص داده است.
داستانی گسترده از خانواده، عشق و دوستی که در پس زمینه ویرانگر تاریخ افغانستان طی سی سال گذشته روایت شده است. بادبادک باز یک رمان غیر معمول و قدرتمند است که به یک کلاسیک محبوب و یک گونه تبدیل شده است. کتاب بادبادک باز نوشتهی خالد حسینی به زندگی پسری به نام امیر در میان آشوبهای کشور افغانستان میپردازد.
از جایی که امیر برگشت به افغانستان وماجراهایی که پیش آمد وشنید این اشک های من بود که تمومی نداشت. واقعا اگه معتقد باشیم که قیامت همین دنیاست و دیر یا زود به عقوبت کارهایی که در این دنیا انجام میدهیم میرسیم سعی میکنیم انسانهای بهتری باشیم. در این جاست که امیر درمییابد که رفتار او با دوستش حسن انسانی نبودهاست.
دیگری چنان سعهیصدری به خرج میدهد که با به گردن گرفتنهمه گناهان کوچ میکند. عشق خود را به دوستی و برادرینشان میدهد و سبک بار میرود. آن که گناهانرا به گردن دیگری میاندازد، موفق میشود اورا از خانه براند اما دروناش پریشان و رواناشپریشان میگردد.
یک اپیزود کلیدی ومهم در این بخش از فیلم، وقتی ست که امیر وراه نمای او به جست و جوی سهراب به یک یتیمخانه در شهر کابل میروند. اهمیت این اپیزوددر مقابله اخلاقی سرپرست یتیم خانه با امیراست. پایان خوش فیلم، سمبول واضح بادبادکهم چون رهایی و آزادی را به کار میگیرد وسهراب خردسال را نشان میدهد که در بهشتآرامش بخش کالیفرنیا، آن چه را که از پدرش دریغشده بود به دست میآورد. برایکارگردانی فیلم نیز از مارک فورستر سازندهیفیلم های تحسین شدهیی چون «ضیافت اهریمن» و «در جست و جوی ناکجا آباد»، دعوت شد. خالد حسینی (زادهٔ ۴ مارس ۱۹۶۵ در کابل) نویسنده افغان-آمریکایی است.خالد حسینی از پدری تاجیک و مادری پشتون، در شهر کابل زاده شد.
پس از مدتی امیر پس از یک تماس از طرف دوست قدیمی پدرش، رحیمخان، به پاکستان سفر میکند و در این سفر در جریان احوال حسن در سالهایی که گذشته است قرار میگیرد. حسن و همسرش به دست طالبان کشته شدهاند و سهراب فرزندشان در یتیمخانهای در کابل است. رحیمخان دوست پدر امیر از او خواهش میکند که سهراب را از کابل خارج کند و امیر در برابر این خواسته به علت ناامن بودن کابل مقاومت میکند. در پی این مقاومت رحیم خان راز بزرگی که سالها از امیر پنهان کرده بودهاند را بر او فاش میکند و اقرار میکند که حسن فرزند پدر امیر از همسر علی و مادر حسن بوده است و سهراب برادرزادهی ناتنی او به حساب میآید. داستان فراموش نشدنی و دلخراشی از دوستی بین پسر ثروتمند و پسر خادم پدرش، بادبادک باز، رمانی است که به زیبایی در کشوری در حال نابودی نوشته شده است.
این نویسنده علاقهٔ خاصی به آشپزهزارهیی داشت که او را به سینما میبرد. این دو کودک در افغانستان دوران پادشاهی در یک خانه در کابل بزرگمیشوند و سرگذشت آن ها وضعیت اجتماعی این زمان را به تصویر میکشد. از این رو بادبادک باز پیش از آن که در بین خواننده گان افغان مطرح شود، جای خود را در قلب خواننده گان انگلیسی زبان باز کرد و شهرت و اعتبارفراوان به دست آورد. وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد. در این مجموعه از نویسندگان و مترجمانی که مایل به همکاری با ما هستند استقبال می شود. پس از دانلود هر کتابی، فایل (pdf یا صوتی) در گوشی یا کامپیوتر شما ذخیره می شود و همیشه می توانید به صورت آفلاین مطالعه کنید و لذت ببرید.
در رمان بادبادک باز (The Kite Runner) اتفاقاتی بسیاری رخ میدهد اما داستان اصلی به رابطهی میان دو دوست به نامهای امیر و حسن میپردازد. امیر و حسن دوستانی بسیار صمیمی هستند و با هم بزرگ شدهاند اما امیر پسر ارباب است و حسن خانهزاد آنهاست. همین فاصلهی طبقاتی خواه ناخواه بر رابطهی این دو کودک هم تأثیر خود را نشان میدهد و خالد حسینی (Khaled Hosseini) در فصلهای نخستین کتاب به زیبایی رابطهی خاص این دو پسربچه را توصیف میکند. در رمان بادبادک باز اتفاقاتی بسیاری رخ میدهد اما داستان اصلی به رابطهی میان دو دوست به نامهای امیر و حسن میپردازد. همین فاصلهی طبقاتی خواه ناخواه بر رابطهی این دو کودک هم تأثیر خود را نشان میدهد و خالد حسینی در فصلهای نخستین کتاب به زیبایی رابطهی خاص این دو پسربچه را توصیف میکند. بادبادک باز روایت یک دوستی است در دل سالهای سخت و غمگین سقوط افغانستان.
یک بار آن وقتها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیبهای سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد میکرد. مادرم گفت اگر صبر میکردم تا سیبها برسند، مریض نمیشدم.حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او در مورد “سیب کال” را یادم باشد. داشتن و از دست دادن همیشه بیشتر از اینکه در وهله اول خوب باشد، آسیب زننده است.
ثبت ديدگاه