کمال گرایی همچون یک سپر 20 تنی است که دور تا دور خود میگیریم به امید آنکه ما را از آسیب محفوظ نگه میدارد اما در حقیقت تنها کاری که این سپر میکند این است که نمیگذارد دیده شویم. استفان گایز خرده عادتها را راه حل اصلی مشکل بزرگی مانند کمال گرایی میداند و با استفاده از این شیوه زندگی خود را دگرگون ساخت. مفاهیم استفان گایز پایهای برای راس حل مسائل منطقی و ریاضیاتی است. این مفاهیم از این رو به عنوان زبان یادگیری ماشین (Machine Learning) و آنالیز دادهها (Data Analysis) مورد استفاده قرار میگیرد. وبسایت شهرکتاب منبعی از کتاب های الکترونیکی است که تیم مدیریتی سایت تلاش کرده است تا محتوایی باارزش و با کیفیت در اختیار علاقمندان قرار دهد.
این افراد معمولاً در محیط کار چنین رفتارهایی از آنها سر میزند اما میتواند زندگی خانوادگیشان را نیز تحت تأثیر قرار دهد به عنوان مثال کسی که پاکیزگی و یا نمرات مدرسهاش را فقط در صورتی که در حد کمال باشد، میتواند بپذیرد. کمال گرایی مشکلات جدی دیگری به بار خواهد آورد که معمولاً به اشتباه، دلایل دیگری برایشان شمرده میشود. کمال گرایی از دلایل اصلی بروز افسردگی است که خود، مشکلات بسیار دیگری مانند اعتیاد را به دنبال دارد.
اما وقتی ما این تصور را به چالش میکشیم ، فرصت برای موفقیت های بزرگتر به دست میآوریم. در دنیای پر از نقص، کمالطلبی مانند دامی است که انسان را در توهم برتری گرفتار می کند و او را از پیشرفت باز میدارد. ناتوانی در اجرای کارها نباید شما را از تلاش برای بهترین ها باز دارد.در راهی جلو نمیروند.
به احتمال زیاد بعد از تحلیل نیازها، به این نتیجه میرسیم که بخش بزرگی از خواستههایمان با شرایط زندگی و واقعیت موجود هماهنگی ندارند و امکان رسیدن به آنها صفر است. در این حالت میتوانیم برای خواستههای معقول و قابل دسترس، زمان مشخصی را درنظر بگیریم و با برنامه، بهسوی آنها پیش برویم. استفان گایز در کتاب چگونه کمال گرا نباشیم، تمام هم و غمش این است که آگاهی انسانها را نسبت به عواقب منفی کمال گرایی بالا ببرد. وی با مفاهیمی که خلق کرده است تلاش مینماید تا لذت هر فرد از زندگیاش را تا حد ممکن بیشتر نماید. کتاب «چگونه کمال گرا نباشیم؟ استفان گایز» راه حل های مختلفی را برای مسائل مورد نظر به طرف می کشد.
به جای تصور و سازماندهی شرایط به شکل کامل و ایدهآل، فقط شروع به اقدام یا تمرین کنید.هنوز این اقدام در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و چیزی از جایگزینی ایده عادی بودن و انجام کارها در شرایط عادی نشده است. او به حداکثر رساندن اوضاع و شرایط خود، پیشرفتهای چشمگیری کسب کرده است. وقتی متوجه محدودیتهای ذهنی خود در انجام این کار شد، تصمیم گرفت که ایده عادی بودن را به دیگران منتقل کرده و راهحلهای عملی خود را با هر کسی که با این محدودیت روبروست، به اشتراک بگذارد.
ثبت ديدگاه