تو همین زمان‌ها بود که مردم متوجه تغییراتی تو رفتارهای نش شدن. رفتارهایی که تا همون موقع هم به اندازه کافی عجیب و غریب بود. اما نش یک تنهای به تمام معنا بود و هیچ وقت توسط هیچ کسی دعوت نمیشد. در واقع، سبک زندگی نش اینطوری بود و خیلی دوست نداشت به هیچ استادی نزدیک بشه، چون فکر میکرد که ممکنه اساتیدش روی ایده‌هاش تاصیر منفی بذارن. پایان نامه او به وی شهرت بزرگی در زمینه ریاضیات داد و او را در دانشگاه MIT استخدام کرد.

در آنجا بود که با همسرش آلیشیا آشنا شد و همه چیز برای خانواده جوان بسیار امیدوارکننده بود. چرا که مسؤولین برگزاری مراسم نوبل نگران بیماری و عدم ثبات ذهنی او بودند. بخشی‏ از فیلم با ورود قهرمان اصلی آن یعنی آلبوشا،یکی از دانشجویان‏ عکاس،همراه است. بعد از اتمام مدت زمان اشتراک، دسترسی شما به صورت موقت به خلاصه کتاب‌های مطالعه شده قطع خواهد شد. در صورت تمدید اشتراک، می‌توانید مجدد به این کتاب‌ها دسترسی داشته باشید و تمامی نکته‌برداری‌های شما به صورت ذخیره باقی می‌ماند.

تحلیل روانشناختی فیلم ذهن زیبا از این جهت حائز اهمیت است که این ریاضی دان بخش اعظمی از عمر خود را درگیر و در حال مبارزه با اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید بود. و در آخر موفق شد بر آن غلبه کند، هرچند بسیاری از موقعیت های برجسته خود را از دست داد و عذاب های زیادی را متحمل شد. در این مقاله قرار است به بررسی روانشناختی این فیلم بپردازیم. بر خلاف کتاب بیوگرافی ارزشمند سیلویا ناسار، با عنوان ذهن زیبا»، در حقیقت، نسخه فیلم‌نامه ذهن زیبا» به ندرت از گوشه‌های زندگی واقعی و بیمارگونه جان نش، نابغه ریاضی و برنده نوبل، الهام گرفته است. می‌توان گفت که این فیلم، یکی از فیلم‌های اقتباسی بهتر از فیلم درخشش» و در میان فیلم‌هایی که به همزیستی انسان با توهّمات ذهنی می‌پردازند، یکی از تأثیرگذارترین فیلم‌هاست.

با اطلاع از نحوه گذران زندگی و چگونگی دستیابی به موفقیتشان، می‌توانند الگوهای خوبی برای آن‌ها باشند. در اینجا نابغه‌ای را می‌بینیم که اگرچه در ریاضیات و کشف روابط آن، نبوغ خاصی دارد اما از یک بیماری روانی سخت، رنج می‌برد. او با وجود مبارزه سخت با بیماری، از زندگی ناامید نشده و سعی می‌کند تا خودش با تکیه بر توانایی‌هایی ذهن و مغز بر آن غلبه کند. همراهی دوستان و خانواده در این مهم، بی‌تاثیر نیست و این خود، درس بزرگی برای ما والدین است که همواره در کنار فرزندانمان باشیم و از تلاش و مبارزه دست برنداریم تا اینکه بتوانیم آن‌ها را به سرمنزل مقصود هدایت کنیم. این مرحله از مبارزاتی که نش با شیزوفرنی داشت، همراه شد با اولین باری که نش نهایتا به خاطر کارهایی که روی تئوری بازی‌ها انجام داده بود، در سطح جهان شناخته میشد.

پیش از آغاز همکاری زوج هوارد – کرو که در مرد سیندرلایی (۲۰۰۵) هم ادامه پیدا کرد، رابرت ردفورد گزینه اول کارگردانی ذهن زیبا و تام کروز گزینه اول بازی در نقش «جان نش» بود. این فیلم در سال ۲۰۰۱ بر اساس کتابی به همین نام نوشتهٔ سیلویا ناسار و به کارگردانی ران هاوارد ساخته شده‌است. بازیگران اصلی آن راسل کرو در نقش جان فوربز نش و جنیفر کانلی در نقش همسر وی هستند. جان نش، در واقع، برنده جایزه نوبل نشده است؛ چرا که در اصل، جایزه نوبل اقتصاد یا ریاضی وجود ندارد (طبق وصیت آلفرد نوبل که تمام دارایی‌اش را به بنیاد نوبل، هدیه کرد، نیازی به قرار دادن جایزه‌ای در رشته ریاضی ندید). جان نش، جایزه نوبل را به تنهایی دریافت نکرد؛ بلکه این جایزه را به همراه دو همکار خود، رینهارد سلتن و یوناس هارسانی مجارستانی دریافت کرد.