برای همین با خودش فکر کرد که اگر به سمت نویسندگی برود می تواند راه نجاتی برای خودش باز کند. اما با این وجود، می ترسید که کارش را رها کند و از واکنش همکارانش نسبت به نویسنده شدن وحشت داشت. موضوع کتاب زندگی‌نامه‌ی جوانی تیزهوش است که قصد منتشر کردن کتاب‌های خود و کسب درآمد از این راه را دارد اما با مشکلات زیادی در تحقق این هدف رو به رو می‌شود. این داستان مهیج، ما را با جوانی آشنا می‌کند که در جستجوی دولتمندی و فرزانگی، به دلیل رضایت ناکافی از وضعیت حاضرش، به ماجراجویی فراخوانده می‌شود.

وقتی در اتاق تنها ماند، فضایی پر از شکوه و زیبایی در انتظارش بود. او به پنجره بلند نگاه کرد، به یاد آورد که همانطور که دولتمند در مراقبت از گل‌های سرخ مشغول بود، نور ماه همه چیز را روشن کرده بود. جوان که کنجکاوی‌اش تحریک شده بود، پاکت را باز کرد و نامه‌ای خالی درون آن یافت.

در مسیر به سوی شهر دولتمند آنی، ذهنش سریع‌تر از اتومبیلش کار می‌کرد. او مدام به این فکر بود که ملاقات با چنین فردی تا چه حد دشوار خواهد بود. وقتی به خانه بزرگ دولتمند رسید، بی‌اعتنا به هشدار عمویش، نامه را باز کرد. برای دقایقی مات و مبهوت به کاغذ خالی خیره ماند، نمی‌دانست این یک شوخی است یا اشتباهی رخ داده است.

کتاب حکایت دولت و فرزانگی اثری داستانی از مارک فیشر می‌باشد که در زمینه رشد و توسعه فردی، کتاب بسیار مناسبی به شمار می‌آید. غالب داستان کتاب به گفتگو‌های میان یک جوان که سودای ثروتمند شدن را در سر دارد و یک پیرمرد باتجربه که ثروت زیادی را برای خود اندوخته است، اختصاص دارد. خواننده در قالب داستان مفهومی که مارک فیشر روایت می‌کند، می‌بایست درس‌هایی که برای ثروتمند شدن نیاز است را فراگیرد. کتاب مذکور فقط در آمریکا به فروش بیش از 150 هزار نسخه رسید و در سراسر دنیا به بیشتر از 30 زبان ترجمه شده و در اختیار علاقه مندان قرار گرفته است.

در واقع اگر می‎‌خواهیم که ثروتمند شویم ابتدا باید درون خودمان را غنی و ثروتمند کنیم و باور کنیم که ما هم توان رسیدن به آرزوها و آرمان‌های خودمان را داریم. برای ثروتمند شدن هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تواند به ما کمک کند بلکه باید خودمان دست به کار شویم و رویاهای خودمان را محقق کنیم. صبح روز بعد، جوان حس می‌کرد که کامیونی سنگین از رویش گذشته است. در آینه نگاه کرد و خود را در حالی یافت که لباس‌هایش به تن داشت و ظاهری عجیب و ترسناک پیدا کرده بود. او به خود جزم کرد که باید هر طور شده پیرمرد را پیدا کند و اسرار را بازگرداند و چک را پس بگیرد. وقتی انگشتانش را در موهایش کشید، به سمت در رفت و یادآوری کرد که شب گذشته درب قفل بود، اما حالا باز است.

یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها که در زمینه نفوذ کلام مطالب خوب و ارزشمندی را نوشته، کتاب چهار اثر از فلورانس اسکاول شین است. هر چه منش انسان نیرومندتر باشد، اندیشه‌هایش قدرت بیشتری می‌گیرند و وقتی اندیشه‌ها قدرت گرفت دیگر هیچ چیز توان مقابله با آن‌ها را ندارد. همیشه شنیده‌ایم که برای رسیدن به یک هدف باید برای آن اشتیاق سوزان داشته باشیم ولی اشتیاق سوزان بدون ایمان داشتن به آن هدف کافی نیست. دولتمند در این کتاب همچنین به جوان توصیه می‌کند که در مواجهه با مشکلات، به موانع اهمیت ندهد و با اعتماد به نفس و تغییر کلام، توانایی مقابله با آنها را پیدا کند. او اظهار می‌کند که اگر اصول ارائه شده را درک کند، می‌تواند به تسلط و تحقق رویاهای خود برسد. پرسد چقدر حاضر است برای دریافت اسرار دولتمندی پرداخت کند؟ جوان به دلیل نداشتن پول، نمی‌تواند مبلغی مشخص کند.