نوشابه رو برداشت و یه قلوپ ازش خورد. گون یه قاشق برنج تو دهنش گذاشت، چهار بار جویید و قورتش داد. مامان و باباش اسمشو لیسو گذاشته بودن. زوج پیری که یه مدت ازش مراقبت میکردن بهش میگفتن جیانگ و زوجی که بعدها گون رو به فرزندی قبول کردن، دانگو صداش میکردن.
اونجا بود که گون اسم خودشو انتخاب کرد. دست کم گون موقع انتخاب کردن این اسم به معنیش فکر نکرده بود. تا پاشو توی مدرسه گذاشت، چند تا نوچه برای خودش جور کرد و افتاد به جون یونجه.
برخلاف نزدیکترین زبان ها به این زبان یعنی آلمانی و فرانسه که هر دو دارای جنسیت برای اسامی هستند در انگلیسی چنین قاعده ای نداریم. جنسیت اسامی تنها محدود به زبان های آلمانی و فرانسه نیست. – انگلیسی مدرن صرف فعل ندارد و بیشتر به واسطه استفاده از فعل های کمکی و تغییر ساختار جمله عبارات و معانی پیچیده را می رساند. شما میتوانید همین الان خلاصه کتاب بادام را بخوانید. نیمه شب او با صدایی ناگهانی از خواب می پرد. همسرش را می بیند که به سینه اش چنگ زده است، در حالی که چشمانش باز است.
صورتش کبود و تمام بدنش گلی شده بود. پسربچه از کوچه متروکه بیرون رفت و خودشو به اولین مغازه رسوند. مغازهدار سرگرم تماشای تلویزیون بود. در این رمان، آلکسی تیمیا بر پایهی این پژوهشها و تخیلات نویسنده توصیف شده است. احساساتی که هرگز نمیتوانستم لمس کنم و اتفاقاتی که نمیتوانستم تجربه کنم همه در کتابها پیدا میشد آنها در ذات خود با فیلمها و سریالها کاملاً متفاوت بودند. مجدداً تاکید میکنیم که صرفاً با ابتکار و خلاقیت های شخصی، بدون تسلط به کالوکیشن های زبان انگلیسی، به هیچ وجه این امر میسر نخواهد بود.
ساختار روایی رمان «بادام» غیرخطی است. با بهره بردن از این تکنیک روایی، دست نویسنده برای رفتن به زمانهای مختلف ــ گذشته و حال ــ باز است. خواننده هم با قرار دادن بخشهای مختلف زندگی یونجی در گذشته و اکنون میتواند به درک عمیقتری از شخصیت او برسد. این تکنیک روایی، روایت را هم پیچیدهتر و جذابتر میکند.
انگار تنها آرزویی که زن رو زنده نگه داشته بود، دیدن پسرش بود. روز خاکسپاری، یونجه پشت در اتاق چشمهایی رو دید که بهش زل زده بودن؛ چشمهایی پر از نفرت و خشم. اون چشمها، چشمای گون بودن، پسر واقعی پروفسور یون. دکتر شیم صاحب ساختمون کتابفروشی بود و به یونجه به خاطر فروش کتابها حقوق میداد تا پسر پول بیمه مامان بزرگشو برای دانشگاهش کنار بذاره. دکتر شیم صادقانه میخواست دوست یونجه باشه. برای همین هم رابطهشونو از صاحبخونه و مستاجر به دوستهای خوب تغییر داد.
مامان بزرگ و مامان یونجه تلاش کردن جلوی مرد رو بگیرن، ولی مرد مامان یونجه رو هول داد. مامان یونجه افتاد رو زمین و سرش خورد به لبه جدول. یادم میآید یکی از شاهدان ماجرا که از اعضای گروه کر بود داشت مصاحبه میکرد.
در حالی که روایت اصلی ثابت می ماند، تنوع داستان را می توان در فرهنگ های مختلف یافت که سازگاری و جذابیت جهانی آن را نشان می دهد. مردم گاهی میگویند چه باحال میشد اگر آدم از چیزی نمیترسید، اما آنها نمیدانند چه میگویند. ترس یک مکانیسم دفاعی غریزی لازمهٔ زنده ماندن است.
قسمت اول را در این مقاله بخوانید و برای ادامه ی داستان پارت دوم خلاصه کتاب بادام را بخوانید. خدا میدونه چقدر از سر شوق یا شدت غم، سرش گریه کردم، حرص خوردم یا خوشحال بودم. اکثریت مردم میتوانند احساس کنند اما عمل نمیکنند. آنها میگویند همدلی میکنند اما به آسانی هم به فراموشی میسپارند. اینطور که من میفهمم این واقعی نیست. گاهی در یک جمله فارسی از حرف اضافه استفاده می کنیم در حالی که در معادل انگلیسی همین جمله هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد (برعکس این موضوع هم زیاد اتفاق می افتد.).
او میگفت آن مرد دچار چنان جنونی شده بود که ما ترسیدیم قدم از قدم برداریم. در این قسمت مهمترین سوالاتی که در خصوص ترجمه و معنی کلمه فارسی خلاصه کتاب به انگلیسی پرسیده می شود آورده شده است. امیدواریم با مطالعه این پاسخ ها به جواب مورد نظرتان دست پیدا کنید. قرار است ارائه شود و یا ارزش مادی یا معنوی بالایی داشته باشد، حتماً باید سعی کنید از یک مترجم متخصص برای ترجمه فارسی به انگلیسی استفاده نمائید.
ثبت ديدگاه