داستان سانتیاگو که پائولو کوئلیو آن را در کتاب کیمیاگر به زیبایی روایت می­کند، جوانی را توصیف می­کند که در راه دست یافتن به هدف خود که آن را افسانه شخصی نامیده است، از مال و دارایی خود می­گذرد و هر سختی را به جان می­­خرد. سانتیاگو، در شهر زیبای آندلس واقع در کشور اسپانیا سکونت دارد و خرج زندگی خود را از طریق چوپانی تامین می­کند. این پسر جوان، سواد خواندن و نوشتن دارد، بسیار اهل مطالعه است و کتاب­های زیادی را در مورد علوم الهی و سایر موضوعات خوانده است. خواندن کتاب کیمیاگر را به تمام افرادی که به دنبال رویای شخصی خود و دستیابی به یک زندگی هدفمند و عرفانی هستند، توصیه می­کنیم. شما با خواندن این کتاب، نکات ارزشمندی را در مورد معنای زندگی می آموزید. خواندن تک تک صفحات این کتاب آنقدر بسیار لذت بخش است که از ابتدای رمان، جذب جملات ساده اما عمیق پائولو کوئیلو و ماجراهای عجیبی که برای سانتیاگو رخ می­دهد، خواهید شد.

سانتیاگو، نشانه ­هایی که در مسیرش قرار گرفته است را پیدا کرده و به کمک آن­ها، محلی که گنجش در آن پنهان شده ­است را پیدا می­کند. اما در این هنگام چند دزد به او حمله می­کنند و پس از کتک زدن او، طلاهایش را می­دزدند و به او می­گویند جای بقیه طلاها را به آن­ها نشان دهد. با گذشت یک سال از کار و تلاش سانتیاگو، او پول کافی برای برگشتن به خانه را به دست آورد اما او می­دانست که او نمی­خواهد به خانه ی خودش برگردد، همان طور که خودش قصد نداشت به مکه برود.

اگر ذهن خود را از نگرانی‌ها دور کنید، آنگاه قلب‌تان با شما سخن خواهد گفت. پیرمرد با اعتماد و یقینی که در چشمانش پیدا بود گفت که اگر هر کدام از انسان‌ها چیزی را از ته دلشان بخواهند، آن خواسته در روح جهان متولد می‌شود. در واقع، آن خواسته افسانه شخصی هر کدام از انسان‌هاست که حکم یک وظیفه و رسالت را برای آن‌ها دارد. احتمالاً همه شما داستان‌های بسیاری از افراد موفق را خوانده یا شنیده‌اید. شروع سفر موفقیت خود را با یک رویا و یک اشتیاق درونی برای انجام دادن کاری آغاز کردند. تمامی کارهای بزرگی که به انجام می‌رسند ابتدا با تلنگری کوچک از سر اشتیاق شروع می‌شود.

در ابتدا که کتاب کیمیاگر چاپ شد، به علت فروش کم کتاب، ناشر تصمیم گرفت که چاپ کتاب را کنار بگذارد. او در این مسیر با استفاده از نشانه‌هایی که جهان هستی برایش می‌فرستاد، از درستی قدم‌هایش مطمئن می‌شد. اگر به دنبال رویایتان نروید، بعد از گذشت سال‌ها، زمانی که پیر و سالخورده می‌شوید، با حسرت به گذشته و کارهایی که باید انجام می‌دادید فکر خواهید کرد.

احساسات قلبی ما هدیه‌ای ارزشمند است که جهان هستی آن را در اختیار انسان قرار داده است. رویاهای ما از منطق و عقل‌مان نشأت نمی‌گیرد، بلکه ریشه آن از اعماق وجود و از قلبمان جوانه می‌زند. در حین خم شدن، چیزی درخشان شبیه الماس از یقه پیراهنش دیده می‌شد که خیلی زود آن را پوشاند.