مهارتهایی که در این کتاب مطرح شدهاند در مورد هر موضوعی بهکار میآیند. برای مثال، کسانی که در سنجشگرانهاندیشی مهارت پیدا میکنند غایت و هدفشان و پرسشی که میخواهند بدان بپردازند، را بهطور واضح مشخص میکنند. آنها دربارۀ اطلاعات، نتیجهگیریها، و نظرگاهها سؤال میکنند و درصورت لزوم، در آنها تردیدافکنی میکنند. همچنین سعی میکنند واضح، درست و دقیق، بیندیشند و از توجه به مطالبی که مناسبت ندارند بپرهیزند. آنها میکوشند تا به عمق موضوعها و مسئلهها راه پیدا کنند و در اندیشیدنشان منطق و انصاف را رعایت کنند.
اینگونه علاوه بر اینکه منطق شما هم نمایش داده میشود، قانع کردن رئیستان هم ساده تر خواهد شد. در اولین مرحله از فاز دوم تفکر نقاد شما باید مطالب را از فیلتر ذهنی خودتان عبور دهید. مثلا اگر همسایه به شما پیشنهاد کرده که در کسب و کار او سرمایه گذاری کنید، سعی کنید با پرسیدن این سوالات از خودتان، ذهنیتی درست در مورد پیشنهاد او پیدا کنید.
از آنجا که به هر حال، در بخشهای مختلف مجموعه درسهای تفکر نقادانه به آموزههای این کتاب اشاره خواهیم کرد، قصد نداریم در اینجا بیش از حد وارد جزئیات محتوای کتاب شویم. این نوع تفکر، ما را قادر میسازد تا از فراز و نشیبهای روزمره فراتر رفته و به پیامدهای بلندمدت تصمیمات خود بیندیشیم. تفکر استراتژیک، ما را به سمت این هدف هدایت میکند که در هر لحظه بهترین تصمیم را بر اساس تمامی اطلاعات موجود و با توجه به آیندهای که میخواهیم بسازیم، بگیریم. به همین ترتیب، پیشرفتهای تکنولوژیکی و ارتباطات جهانی، هرچند فرصتهای زیادی را فراهم میکنند، اما در عین حال خطرات جدیدی نیز به همراه دارند.
علاوه بر این، یکی دیگر از چالشهای رایج در تصمیمگیریهای گروهی، وجود تعصبات شناختی است که میتواند بر قضاوتها و انتخابهای گروه تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، تعصب تأیید، زمانی رخ میدهد که افراد بهطور ناخودآگاه به دنبال اطلاعات و شواهدی میگردند که باورها و نظرات قبلیشان را تأیید میکند. تفکر نقادانه به اعضای گروه کمک میکند تا این تعصبات را شناسایی کرده و از تأثیر آنها بر تصمیمات گروهی جلوگیری کنند. یکی از چالشهای اساسی در تصمیمگیریهای گروهی، تمایل به «تفکر گروهی» است. تفکر گروهی زمانی رخ میدهد که اعضای یک گروه به دلیل تمایل به همرنگی و توافق با دیگران، از بیان نظرات مخالف یا طرح سوالات چالشی خودداری میکنند.
او میخواهد تصمیمی منطقی و موفق در این زمینه بگیرد، بنابراین ابتدا باید مسئله خود را به دقت مشخص کند. در اینجا، مسئله تجویزی به یک پیشنهاد یا دیدگاه اختصاص دارد و به تغییر در وضعیت فعلی با اعمال یک تصمیم خاص اشاره میکند. یکی از کارهای مهم کوچ این است که به مُراجع خود کمک کند تصویر واقعبینانهتری از خود و جهان اطرافش به دست آورد. معمولاً این تصویرها را با نصیحت و حرفهای انگیزشی نمیتوان اصلاح کرد.
ثبت ديدگاه