گسترش تاثیرگذاری.زمانی که مدیریت امور شخصیتان موفق شود، بینش و تجربهای ارزشمند کسب میکنید که میتواند به شما کمک کند در مسائل اجتماعی و جهانی موثرتر باشید. روش متعادل در تربیت فرزندان.تربیت موثر نیاز دارد که میان پرورش و انضباط تعادلی برقرار شود. تعیین مرزها و انتظارات روشن به کودکان کمک میکند تا خودکنترلی، احترام به دیگران و حس امنیت را در خود پرورش دهند. ایستادن صاف و استوار با شانههای عقب تنها درباره ظاهر فیزیکی نیست؛ این حرکت تأثیر روانی و اجتماعی عمیقی دارد. این حالت بدن، اعتمادبهنفس، شایستگی و آمادگی شما را برای مقابله با چالشهای زندگی به دیگران منتقل میکند. جردن پیترسون ارزش وقت گذاشتن داره و این هم کتاب ارزشمندیه.
این اصطلاح برگرفته از آثار یک جانورشناس نروژی به نام «تورلیف شِلدِروپ اِبِه» است که در دهه 1920 مشغول تحقیق بر روی مرغ های مزرعه بود؛ زمانی که متوجه وجود یک سلسله مراتب واضح بین این پرندگان شد. در صدر این سلسله مراتب، سالمترین و قویترین مرغها بودند که وقتی زمان غذا میرسید، اول از همه شروع به نوکزدن میکردند. در کف سلسه، ضعیفترین مرغها، آنهایی که پرهایشان روی زمین میریخت بودند که فقط میتوانستند به ته مانده دانهها نوک بزنند. این اصطلاح را جانورشناس نروژی به نام تورلیف شجلدراپ-اب (Thorleif Schjelderup-Ebbe) خلق کرد که در دههی 1920 رفتار مرغهای خانگی را مطالعه میکرد. او متوجه شد میان این پرندگان یک سلسلهمراتب واضح برقرار است. در بالای این سلسلهمراتب، سالمترین و قویترین پرندگان قرار داشتند که همیشه وقتی غذا میرسید، آنها اولین کسانی بودند که غذا میخوردند.
این بدان معناست که طولی نمی کشد تا مغز شما متوجه مقایسه شما با افراد دیگر شود. وقتی در معرض افراد بسیار بهتری قرار می گیرید، تمایل بیشتری به از دست دادن امید دارید. شما دست از اقدام بر می دارید و اجازه می دهید زندگی شما به هرج و مرج فرو رود.
هر از چند گاهی نویسنده به شهر خود بازگشته و با دوستانش دیدار میکند و هر بار روند افول آهستهی این دوست، آشکارتر میشود؛ آنچه زمانی پتانسیل جوانی بود، تبدیل به تنفری سالخورده شده بود. به عنوان یک کودک، ممکن است نخواهید دندانهایتان را مسواک بزنید؛ یا در سرما کلاهتان را سرتان بگذارید؛ اما اینها کارهایی هست که باید انجام شوند. به عنوان یک فرد بالغ، شما باید اهدافی را مشخص کنید که کمکتان کنند خودتان و مسیری که میخواهید در زندگی طی کنید را مشخص کنید. سپس قدمهایی را خواهید یافت که باید بردارید و کارهایی را مییابید که برای شما بهترین هستند.
دیدگاه خود را تغییر دهید.با انتخاب آگاهانه تمرکز بر جنبههای مثبت زندگی، دیدگاه شما نسبت به شرایط تغییر میکند. این به معنای نادیدهگرفتن مشکلات نیست، بلکه داشتن دیدگاهی متعادل میان سختیها و نعمتها است. زندگی به ناچار با سختیها همراه است، اما تمرکز بر شادیهای کوچک میتواند بهبود چشمگیری در بهزیستی کلی شما ایجاد کند. رویکرد متعادل به حفاظت.در حالی که طبیعی است بخواهید کودکان را محافظت کنید، محافظت بیش از حد میتواند مانع از رشد آنها شود.
کتاب دوازده قانون زندگی به علاقهمندان به موضوعات روانشناسی، فلسفه و اسطورهشناسی و همۀ کسانی که به دنبال معنایی در زندگی خود هستند پیشنهاد میشود. این کتاب پر از خردهای عمیق و توصیههای عملی است و قوانینی را معرفی میکند که میتوانند باعث بهبود جنبههای مختلف زندگی شوند. جردن پیترسون با ترکیب تحقیقات علمی، بینشهای فلسفی و داستانهای شخصی، دیدگاهی جامع نسبت به مسائل پیچیده ارائه میدهد. او با داستانگویی جذاب و مثالهای مرتبط موضوعات این کتاب را بررسی میکند و به همین دلیل کسلکننده نخواهد بود.
حتی اگر به طور کلی قلعه به اندازه کافی محکم باشد که همهٔ چیزهای بد را بیرون نگه داریم، باز هم شر فورا به درون ورود میکند. همانطور که نویسنده بزرگ روسی آلکساندر سولژنیتسین تاکید کرده، خطی که خیر و شر را از همدیگر جدا میکند، از وسط قلب همه انسانها رد میشود. اگر در حال رنج کشیدن هستید، بدانید که این امر معمول است.
برای همین است که قانون سوم اطمینان حاصل کردن از احاطه کردن خود با دوستان حمایتکننده است؛ چرا که اینگونه دوستیها هستند که میتوانند تغییرات مثبت با خود به همراه بیاورند. این موضوع ما را به قانون شماره 2 میرساند؛ همانند خانوادهتان به خودتان اهمیت دهید. در این سناریو، توازن با یافتن تعادلی میان روشنایی و تاریکی به دست میآید و هرکس باید تلاش کند تا بیش از حد به یک سو حرکت نکند. پس اگر میخواهید به خود برتری بدهید، از قانون اول پیروی کنید؛ سر خود را بالا گرفته و قامت یک برنده را به خود بگیرید.
ثبت ديدگاه