به دلیل کاستی‌ها و نارسایی‌های فاحشی که در برخی ترجمه‌های موجود از رابرت گرین می‌دیدم شروع کردم به ترجمه این کتاب. احساسی شدید در من وجود داشت که می‌گفت حیف است ایده‌ی چیرگی، ناقص و زخم‌خورده و لَنگ به هم‌وطنانم ارائه شود. شایسته است آن را به لباسی زیبنده‌تر و تاحدممکن نزدیک به آنچه نویسنده در ذهن داشته آراسته کنم (کتاب چیرگی با نام‌های استادی و تسلط به فارسی ترجمه شده اند). رابرت گرین معتقد است برای استاد شدن نیازی به داشتن استعدادهای ذاتی نیست و باید به قدم‌های اساتید پیش از خود نگاه کرد.

بنابراین او معتقد است هیچ‌گاه از کنار قدرت و مهارت خود ساده گذر نکنید و همیشه در قامت شاگرد و پیرو ظاهر نشوید. اگر برای همیشه فقط یک شاگرد باشید، نمی‌توانید تشکر و سپاس‌گزاری خود را از معلمتان ادا کنید. برای اطلاعات بیشتر و داشتن نسخه کاغذی کتاب می توانید از صفحه خرید کتاب چیرگی دیدن کنید. برای تحقق مورد اول، یعنی تسلط روی دانش تخصصی رشته یا زمینه کاری‌مان، لازم است یک آموزگار، یا راهبر، یا منتور را پیدا کنیم و فوت‌و‌فن کار را از او بیاموزیم.

این تغییر به ما این امکان را داد که از واکنش‌های خود به طور خودکار جلوگیری کرده و آن‌ها را سرکوب کنیم و مسائل را به صورت پیچیده‌تر و منطقی‌تر حل کنیم. با این حال، استادی به شما این امکان را می‌دهد که این جدایی را بازگردانید و ذهن و بدن شما دوباره به صورت یک واحد هماهنگ عمل کنند، به طوری که می‌توانید به سطح بالاتری از مهارت و درک در حوزه خود دست یابید. به عقدیۀ رابرت گرین، چیرگی بالاترین سطح از برتری خلاقانه است و به معنای تسلط کامل بر یک رشته یا زمینۀ خاص است. استادان افرادی هستند که توانسته‌اند اکتشافات پیشگامانه‌ای انجام دهند، فرم‌های هنری جدید ایجاد کنند یا پارادایم‌های موجود در زمینه خود را تغییر دهند.

او با بررسی رفتار این افراد در مواجهه با چالش‌ها و موانع زندگی، یک سری راهکارها و تکنیک‌ها را استخراج کرده و آن‌ها را در ذهن خواننده تزریق می‌کند. خواندن این کتاب به افرادی توصیه می‌شود که به دنبال پیشرفتی منحصر به فرد در زندگی و کار خود هستند و تمایل دارند که در سکویی بالاتر از سکوی اول بایستند. خواندن این راهنمای جامع را با حوصله و درک عمیق انجام دهید و در لحظات حال زندگی از قوانین آن بهره ببرید.

گرین با مصاحبه و مطالعه زندگی برخی از بهترین افراد در حوزه‌های تخصصی خود، مجموعه‌ای متنوع از نکات و استراتژی‌ها را برای تبدیل شدن به یک استاد ارائه می‌دهد. کتاب چیرگی نوشته رابرت گرین به بررسی راه‌هایی می‌پردازد که افراد برای دستیابی به مهارت و قدرت در زندگی باید طی کنند. گرین مفهوم چیرگی را به عنوان بالاترین شکل قدرت و هوش معرفی می‌کند که از طریق تسلط بر مهارت‌ها و تخصص‌ها به موفقیت‌های بزرگ منجر می‌شود. او معتقد است که این نوع هوش در نظام‌های آموزشی تدریس نمی‌شود و تنها از طریق تجربه و تلاش مستمر قابل دستیابی است. گرین در کتاب چیرگی پنج مانع کلیدی را مطرح می‌کند که افراد در مسیر پیشرفت به سمت استادی و چیرگی با آن‌ها مواجه می‌شوند. اولین مانع، بدبینی است که زمانی رخ می‌دهد که فرد فکر می‌کند همه چیز را دیده و دیگر هیچ چیز جدیدی برای یادگیری وجود ندارد.

فصل اول کتاب قرار است قدم‌به‌قدم به شما کمک کنید تا آن علاقه‌مندی اصیل، خواسته‌ی درونی و واقعی، و هدفِ متناسب با کیستی خودتان را پیدا کنید. در این صورت انتخاب شغلی درستی خواهید داشت و هر چیز دیگری سرجای خودش جفت‌و‌جور خواهد شد. اولین گام برای طی کردن مسیر چیرگی این است که وظیفه زندگی‌مان را بشناسیم و برای محقق کردن آن گام برداریم. در این فصل به کمک پنج استراتژی یاد می‌گیریم چگونه وظیفه زندگی‌مان را پیدا کنیم و در راستای آن گام برداریم.

این خلاصه‌کتاب به شما خواهد آموخت که چگونه با شناساییِ درست ندای درونتان، مسیر منحصربه‌فرد خود را انتخاب کرده و به مرحلهٔ چیرگی و استادی در موضوعات موردعلاقه‌تان برسید. بعد از به پایان رساندن دوران یادگیری باید جسور باشید و تفکر خلاقانه داشته باشید. شما برای ادامۀ مسیر نمی‌توانید همیشه به عنوان کارآموز باقی بمانید و باید آموخته‌های خود را به چالش بکشید و ذهنتان را احیا کنید. این فرآیند شما را از چارچوب‌هایتان خارج می‌کند و به مرحلّ بعد چیرگی می‌برد. وقتی این درون‌یافت‌های شهودی را با عقلانیت ترکیب کنیم، قلمرو ذهنمان گسترش می‌یابد و از محدودیت‌های حاکم بر آن عبور می‌کنیم.

این لحظات ممکن است به شکل کشف یک ندای درونی باشد که آن‌ها را به سوی هدف زندگی‌شان دعوت می‌کند. مثلا برای داوینچی، این لحظه جایی شروع شد که او برگه‌هایی از دفتر پدرش دزدید تا علاقه‌اش به کشیدن طرح‌های حیوانات را دنبال کند. بنابراین گاهی بهتر است به جای اینکه همرنگ جماعت شوید به صدای درونی خود گوش کنید. آنچه در ادامه‌ی این مطلب می‌خوانید خلاصه‌ای جامع و دقیق از کتاب چیرگی نوشته رابرت گرین است که توسط مترجم کتاب، آقای آرسام هورداد به نگارش درآمده است. بی‌شک یکی از افرادی که به صورت عمیق با متن کتاب ارتباط برقرار کرده،‌ مترجم کتاب چیرگی است.

در این صورت اگر هشیار نباشیم، ذهنمان غرق در دسیسه‌های بیرونی شده و درگیر بازی‌ها و نزاع‌های بی‌پایان با دیگران می‌شویم. مشکل بنیادی ما در ارتباطات اجتماعی‌مان با دیگران این است که ما، تمایل ساده‌لوحانه‌ای داریم به این‌ که آدم‌ها را آن طور که خودمان دوست داریم ببینیم، نه آن طوری که واقعاً هستند. این باعث می‌شود متوجه نیّات درونی آدم‌ها نشویم یا اساساً برداشت اشتباهی از مقاصد واقعی آنان داشته باشیم از این رو واکنشمان به‌ گونه‌ای است که یا منجر به تعارض می‌شود یا به گیجی و حیرت خودمان منتهی می‌گردد. برای درک بهترِ اهمیت استفاده از یک راهبر، یک استعاره جالب وجود دارد.