او در کتاب‌های خود از غیر اخلاقی‌ترین روش‌ها برای نفوذ بر دیگران و تسلط بر آن‌ها حرف می‌زند. نقطه اوج این کتاب‌ها هم ۴۸ قانون قدرت است که به روشی کاملا غیراخلاقی از نقوذ بر دیگران حرف می‌زند. اما رفته‌ رفته آثار این نویسنده رنگ اخلاقی‌تری به خودشان گرفتند و روش‌های آن اخلاقی‌تر شدند. به‌مرور زمان، آن‌ها خلاق‌تر شدند و این مهارت‌های پیچیده را در هنر نیز به دست آوردند.

استراتژی‌هایی که توسط نوابغ معروف نظامی مانند ناپلئون بناپارت، سون تزو و اسکندر مقدونی استفاده شده‌اند، در این کتاب به عنوان مثال آورده شده است. رابرت گرین نویسنده و سخنران آمریکایی است که بیشتر به خاطر کتاب‌هایش در زمینه‌ی استراتژی و قدرت شهرت دارد. پرفروش‌ترین کتاب‌های او 48 قانون قدرت، قوانین نفوذ و هنر اغواگری هستند.

حمایت و درک ارائه شده توسط جامعه شما می تواند انگیزه شما را تقویت کند، بینش شما را فراهم کند و به شما امکان دسترسی به شبکه ای از افراد را بدهد که با آنها می توانید ایده های خود را تقویت کنید. اکثر مردم فکر می‌کنند که دستاوردهای خارق‌العاده استادان بزرگی مانند داوینچی و موتزارت از استعداد طبیعی و نبوغ ذاتی آنها ناشی شده است. همهٔ ما به سطحی والا از هوش و توانمندی ذهنی دسترسی داریم، سطحی که باعث می‌شود چیزهای بیشتری از دنیا را ببینیم، روندها را قبل از موعد پیش‌بینی کنیم، به هر موقعیت و شرایطی واکنشی سریع و دقیق نشان دهیم.

آن‌ها انعطاف و اطمینانی را در خود وسعت می‌بخشند که دیگران از آن بی‌بهره‌اند. در هر کاری که از نوابغ سر می‌زند، می‌توانیم اندکی از افکار فراموش‌شده‌مان را ببینیم. آن‌ها بعدها به سمت ما بازمی‌گردند، اما به شکلی مشخص و با بازگشتی برتر و والاتر. مانع سوم ، وابستگی است؛ یعنی فرد به جای اعتماد به خود، به دنبال تایید دیگران است.

گاهی در دام انتخاب‌ها و ترس‌هایمان می‌افتیم و با توجه به ارتباط ذهنیِ حال حاضرمان با طبیعت، به قطع تدریجی این ارتباط و گیرافتادن در مسیر باریک تعقل دچار می‌شویم. صنعتگران ماهر خودشان را با ادواتشان یکی احساس کردند؛ زیرا سنگ یا چوبی که می‌تراشیدند دستانشان را پر می‌کرد. آن‌ها می‌توانستند طوری این شیء را حس کنند که گویی جزئی از اندامشان است. در واقع، تسلطشان بر اجسام، هم در ساخت و هم در استفاده از آن‌ها، بیشتر از تسلط بر خودشان بود.

بعد از گذشت قرن‌ها، مردم دورتادور هر نوع مهارتی دیوار کشیدند، آن را نبوغ نامیدند و به آن صفت «دست‌نیافتنی» اطلاق کردند. البته گاهی اوقات وجود مربی ممکن است خطراتی هم برای شما داشته باشد. برای مثال یک مربی نامناسب ممکن است سلیقه‌اش را به شما تحمیل کند و سعی کند شما را مانند خودش کند و شما را به مسیری مشابه مسیر خودش هدایت کند. همچنین، برخی از راهنماها و مربیان ممکن است شما را غیر عمد به تصمیماتی تشویق کنند که به نفع خودشان است، به‌ویژه اگر در جایگاهی باشند که از موقعیت شما سود ببرند. تمام هدف سایت بامیلاد این است که در شما تولدی دوباره ایجاد کند. این تولد از تغییر نگرش شما به جهان و خروج از ماتریکس شروع شده و به هک کردن آن و ثروتمند شدن ختم می‌شود.

اولین بروز این یگانگی برای همه ما ابتدا در دوران کودکی و از طریق گرایش‌ها و علاقه‌مندی‌های ذاتی به نمایش درآمده است. در مورد لئوناردو، این نیرو خود را در محیط اطراف و طبیعت دهکده‌اش نشان داد و سپس روی برگه‌های سفید کاغذ حک شد و او را در مسیر زندگی‌اش هدایت کرد. این نیرو ممکن است در دیگران به صورت گرایشی زودهنگام به شمایل بصری، ریاضیات، کشش به جابه‌جایی‌های فیزیکی نامتعارف یا نظم فضایی باشد.

او پس از اتمام تحصیلات خود به سراسر اروپا سفر کرد و نزدیک به ۸۰ کار در شهرهای مختلف مانند لندن، پاریس و بارسلون انجام داد. او اکنون به زبان‌های زیادی آشنایی دارد و به عنوان سردبیر مجله‌ی Esquire و به عنوان سردبیر و نویسنده در مجلات دیگر کار کرده است. نقطه عطف زندگی حرفه‌ای گرین زمانی بود که او کتابی در مورد قدرت و نحوه رفتار نوشت.

قطعاً خود شما می‌توانید با گشت‌زنی در خیابان‌های شهر، سرانجام ایستگاه مترو را پیدا کنید، اما با سوالی ساده از یکی از افراد محلی می‌توانید از همان ابتدا در وقت و انرژی خود صرفه‌جویی کنید. البته در یک رابطه استاد-شاگردی، تنها شما نیستید که منفعتی کسب می‌کنید. برای تبدیل شدن به استاد، به موهبت ارثی، استعداد زودهنگام یا هوش سرشار نیاز ندارید. کافیست زمینه‌ مورد علاقه‌ی خود را بیابید و از گام‌های اساتید بزرگ پیش از خود پیروی کنید. برای مثال، بوکسور حرفه‌ای، فردی روچ، آرزوی بوکسور شدن داشت، دوره کارآموزی را نزد ادی کوچ، مربی بزرگ گذراند و سبک مبارزه‌ منحصربه‌فردی را ابداع کرد.