هوشیاری شما قادر به دور ماندن از این حواسپرتیهای درونی نخواهد بود. هدف این است که خود را در راس امور قرار دهید و بدون توجه به پچپچهای درونی، هوشیار باشید. تنها کاری که باید بکنید این است که قبل از مطالعه این خلاصه، کاملاً مشتاق باشید. شما باید با اشتیاق تمام، نگاهی صادقانه به خودتان داشته باشید.
مرگ به ما نشان میدهد که وجود ما تنها در جسممان خلاصه نمیشود. مرگ در چشم بهمزدنی تمام تعلقاتمان را میستاند و پوچی آنچه داشتهایم را به وضوح نشان میدهد. اگر دیگران یا شرایط، مطابق میل ما پیش نرود، احساس ناآرامی خواهیم کرد و سعی میکنیم شرایط را به قالب از پیش تعریفشده خودمان برگردانیم و همه اینها محدودکنندهاند. رفتن به ماورا به معنای ترک تلاش برای باقی ماندن در مرزهای تعریفشده است. در شرایط عادی، گشودگی ما به عوامل روانشناختی بستگی دارد.
با برخورداری از یک نگاه دقیق، خواهید دانست که خیلی بیش از آنچه فکر میکردید از مسائل مهم آگاه هستید. درواقع، حتی همین الان هم میدانید چگونه باید خود واقعیتان را بیابید، اما گیج و آشفته هستید. اما درنهایت، باز هم ما نمیتوانیم بفهمیم کدام یک از این نیروهای متضاد، خود واقعی ماست. در این کتاب، تنها با اتکا به یک منبع به این پرسشها پاسخ داده میشود؛ منبعی که دانش شگفتانگیزی در این خصوص دارد و هر لحظه در حال جمعآوری اطلاعاتی است تا سرانجام به پاسخ این سؤال دست یابد.
با بیان ذهنی وقایع بیرونی، آنها را وارد حیطه افکارمان میکنیم. در این حالت، تجربه نهایی ما از محیط، بازنمایی شخصی ما از جهان است که بیشتر مربوط به خود ماست و نه تجربهای ناب و دستنخورده از آنچه واقعاً وجود دارد. در خاتمه، «تسخیر ناپذیر» رمانی است که فراتر از داستان سرایی سنتی است و موزاییکی از صداها و دیدگاه ها را برای به تصویر کشیدن پیامدهای جنگ داخلی در جنوب ایالات متحده ارائه می دهد. فاکنر از طریق تجربیات خانواده سارتوریس به بررسی مضامین انعطاف پذیری، اخلاقیات و تحولات اجتماعی می پردازد. این رمان اثر مهمی در قانون ادبی فاکنر است و نوآوری روایی و توانایی او در روشن کردن تأثیر ماندگار رویدادهای تاریخی بر روح انسان را به نمایش میگذارد.
در اینجا صدایی است که حرف میزند، و تو هستی، که متوجه صدایی میشوی که حرف میزند. مسئله اینجاست که بهراحتی میتوانی بفهمی صدا میگوید “سلام”، ولی درک این مطلب دشوار است که علیرغم هرآنچه که این صدا میگوید، همچنان صدایی است که حرف میزند و تو تنها شنوندهای. مطلقاً چیزی وجود ندارد که صدا بتواند بگوید و چیزی بیش از تو و در خارج از وجود تو باشد.
ثبت ديدگاه