نباید فراموش کرد که کنترل بیرونی، همیشه با اهداف پلید انجام نمی‌شود. اما این خیرخواهی نابجا می‌تواند در نهایت به عدم مسئولیت‌پذیری در افراد مختلف منجر شود. اگر ما انتخاب کنیم که به مرور خاطرات خوبمان بپردازیم یا کاری را انجام دهیم که از آن لذت می‌بریم، احساساتمان نیز تغییر می‌کند و در نتیجه آن، فیزیولوژیو حالت بدن نیز تغییر می‌کند. بهتر است بجای حفظ کردن کلماتی که هیچوقت بدردتان نمی خورد، طریقهه استفاده از کلماتی که در زندگی کاربرد دارد را یادبگیرید. اگر زور و اجبار در کار نبود، احتمالا تعداد دانش آموزان سخت کوش، دو یا سه برابر می شد. چون متوجه می شویم که آنچه از آن شکایت می کنیم را خودمان انتخاب کرده ایم .

شدت یک نیاز را می توان از میزان لذت پس از رفع نیاز فهمید. اگر در مراحل ابتدایی یک رابطه هستید، اجازه ندهید عشقتان مانع ارزیابی درست نیازهای شریک زندگیتان شود. ژن های زیادی در بدن ما وجود دارد که عملکرد آنها هنوز ناشناخته است، برخی از این ژن های ناشناخته اساس روانشناسی ما هستند، یعنی اساس رفتار و انتخاب های ما در زندگی. اکثر مردم دنیا می گویند که افراد دیگری باعث این فاجعه شدند، اما خودشان این فاجعه را انتخاب کردند. به اشتراک گذاشتن نیاز شدید به تفریح برای هر نوع رابطه‌ای مخصوصاً زندگی زناشویی بسیار عالی است. اگر تفریح را پاداش ژنتیکی یادگیری در نظر بگیریم، پس زن و شوهرهایی که باهم یاد می‌گیرند، بهترین فرصت را برای کنار هم ماندن دارند.

اما دلیل موفقیت رهبران این است که با استفاده نکردن از زور و تنبیه به دانش آموزان می فهمند که پیروی از آنها به نفع خودشان است. در نتیجه، دانش‌آموزان سخت‌تر کار می‌کنند، زیرا آنها خود رهبران را دوست دارند، نه موضوعاتی را که تدریس می‌کنند. اگرچه اجبار دانش آموزان به یادگیری موفقیت آمیز نبوده است، اما ما به این کار ادامه می دهیم زیرا معتقدیم این کار درستی است. بسیاری از قدرت‌طلبان برای حفظ مصالح عمومی تلاش می‌کنند. ما دنبال چیزهایی هستیم که در ما احساس قدرت ایجاد کند و هم‌زمان بتوانیم با این احساس با روش‌های مختلف به دیگران کمک می‌کنیم.

بسیاری از انسان‌ها، درگیر گذشته و آینده هستند و اصلاً متوجه گذران لحظه‌های ارزشمند عمر خود نیستند. گذران زندگی در گذشته و آینده، انسان را پر از حرص، خشم و بی‌قراری می‌کند و لذت زندگی را از آدمی می‌گیرد. برای اینکه بتوانیم ثبات و آرامش خود را بازیابیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه تمام تمرکز خود را روی لحظه حال بگذاریم و روی «اکنون»، سرمایه‌گذاری کنیم. انسان‌ها همواره دنبال ارضای پنج نیاز «بقا»، «تعلق خاطر»، «تفریح»، «آزادی» و «قدرت و شایستگی» هستند و همه کارهای خود را با هدف ارضا کردن یک یا چند مورد از نیازها انجام می‌دهند. اگر می‌خواهید رضایت شادمانه و خشنودکننده‌ای تجربه کنید، باید به گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که این نیازها را به صورت متعادل برآورده کنید.

بسیاری از مشکلات روان‌شناختی افراد ریشه در روابط نادرست و مشکل‌دار آنها با اطرافیان دارند. این مسئله ممکن است برخلاف تصور ما، به گذشته یا ناخودآگاه فرد مرتبط نباشد، بلکه بیشتر به نحوه تعامل و ارتباطات فردی و اجتماعی در حال حاضر بستگی دارد. در واقع، بسیاری از مشکلات روانی ما می‌تواند از روابط آسیب‌دیده یا نارضایتی‌های ارتباطی ناشی شود. بنابراین، برای داشتن زندگی شاد و سالم، گام اول این است که روابط خود را با کسانی که برایمان مهم هستند، بهبود بخشیم و همیشه در تلاش باشیم که این روابط را کیفیت‌سازی کنیم.

به جای اینکه خود را درگیر تعارضات کنید، بر قدرت و پتانسیل آرامش و عدم حضور در تعارض تمرکز کنید. این تغییر نگرش به شما نه تنها زمان می‌دهد، بلکه به شما امید و اعتماد به نفس برای عبور از مشکلات می‌بخشد. به تدریج، تعارض‌ها خود به خود کاهش می‌یابند و از یاد می‌روند. در نهایت، تنها چیزی که می‌توانیم تغییر دهیم خودمان است. بسیاری از انسان‌ها در تله‌ی گذشته و آینده گرفتار می‌شوند و قادر به درک لحظه‌های ارزشمند زندگی خود نیستند.

پرسش و پاسخ‌های مرتبط با کتاب “تئوری انتخاب” نشان‌دهنده اهمیت و کاربردهای گسترده این کتاب در بهبود کیفیت زندگی و روابط انسانی است. با مطالعه و به کارگیری مفاهیم مطرح شده در این کتاب، می‌توانیم انتخاب‌های آگاهانه‌تر و مسئولانه‌تری داشته باشیم و در نتیجه، زندگی بهتری برای خود و اطرافیانمان ایجاد کنیم. این کتاب به هر کسی که به دنبال بهبود کیفیت زندگی و روابط خود است، توصیه می‌شود. ویلیام گلاسر بیش از 20 کتاب و مقاله در زمینه‌های مختلف روانشناسی، آموزش و بهبود روابط انسانی منتشر کرده است.

گلسر تأکید می‌کند که برای تغییر وضعیت احساسی و روانی، باید بر افکار و اعمال خود تمرکز کنیم، چرا که این دو عامل مستقیماً بر احساسات و واکنش‌های بدن ما تأثیر می‌گذارند. این مسیر به ما یاد می‌دهد که با تغییر در نحوه تفکر و رفتار، می‌توانیم احساسات و واکنش‌های بدن خود را به نفع خود مدیریت کنیم و کیفیت زندگی خود را ارتقاء دهیم. در بدن ما ژن‌های زیادی وجود دارند که هنوز عملکرد برخی از آن‌ها برای علم ناشناخته است، ولی به طور خاص، برخی از این ژن‌ها اساس روانشناسی و رفتارهای ما را شکل می‌دهند. به عبارت دیگر، بسیاری از انتخاب‌ها و رفتارهای ما در زندگی ناشی از این ژن‌ها و انگیزه‌های درونی است که در پی ایجاد احساس خوب در خود هستیم.

در نهایت بگذارید یک تمرین ساده رو با هم یاد بگیریم که میتونه توی مسیر ما بهمون کمک کنه. اگر شما یاد بگیرید اون 7 تا عادت مخرب رو از بین ببرید و این 7 عادت رو جایگزین اونها کنید، کم‌کم روابط شما ترمیم میشن و میتونید با آدم‌ها ارتباط سازنده‌تری داشته باشید. از اون طرف، 7 تا عادت خوب هم وجود دارن که کمک میکنن روابط بهتر و سازنده‌تری داشته باشیم. یا مثلاً وقتی که عصبانی هستید، همزمان دارید فکر میکنید که «این آدم چطور جرات کرده با من اینطوری رفتار کنه»، صدای خودتون رو بلند کردید و بدنتون سفت شده و نفس نفس میزنید.

نظریه انتخاب معتقد است ما توانایی این را داریم برای زندگی خود انتخاب کنیم و کنترل کردن زندگی را تمرین کنیم به جای اینکه تشویق‌ها و تنبیه‌ها به ما شکل دهد. این نظریه به ما می‌آموزد که بیشترین انگیزه ما در لحظه‌ای هست که یک چیزی را می‌خواهیم و در نتیجه باعث ایجاد و حفظ روابط مثبت با دیگران برای ایجاد یک دید مشترک تاکید می‌کند. اما واقعاً چی این رفتارها رو شکل میده؟ آیا اصلاً ما کنترلی روی انتخاب‌های خودمون داریم؟ اگر آره، برای یک زندگی خوب باید چیکار کنیم؟ کتاب نظریه انتخاب اومده که به این سوال‌های اساسی ما پاسخ بده.