سرشت کودکانه و ساده‌دلی‌اش در تضاد با جامعه‌ی فاسد و منفی‌باف است. به همین ترتیب، رمان پرسش‌های اخلاقی را مطرح می‌کند، مانند طبیعت خیر و شر، امکان رهایی یافتن از گناه اخلاقی و نقش مذهب در شکل‌دهی ارزش‌های اخلاقی. کتاب ابله، شاهکاری دیگر از فئودور داستایوفسکی، بیش از هر چیزی بی‌ارزش بودن صداقت در زمان فراگیری دروغ و نیرنگ را بیان می‌کند. ابله از یک سری حوادث ناگوار و پشت سرهم ترکیب شده، حوداثی که بدست شخصیت‌های حساس پیش‌بینی شده ولی هیچ‌کدام از حوادث بر حسب اراده پیش‌گیری نشده است. فئودور میخایلاویچ داستایوسکی متولد 1821 نویسندهٔ مشهور روسی در مسکو بدنیا آمد.

تنها میشکین است که عشق را به شکل متفاوتی تجربه کرده و عشقش ریشه در محبت و مهربانی نسبت به بقیه دارد. تلاش او برای ترکیب کردن این دو عشق در یک رابطه به یک شکست قابل توجه منجر می‌شود. آن‌چه بزرگی این اثر را دوبرابر می‌کند، شخصیت پرنس و رویارویی قوی او با مرگ است… مفهوم مرگ در این رمان با اعدام گره خورده و «ابله» اعدام یک قاتل فرانسوی به وسیله گیوتین را توصیف می‌کند. این مسأله جایی به قوی‌ترین و غیرقابل تحمل‌ترین شکل نمایان می‌شود که «میشکین» ما را با وحشت قطعیت وقوع مرگ روبه‌رو می‌کند، این‌که با وجود سلامت کامل ذهن و بدن، بدانی مرگ اجتناب‌ناپذیر و مقرر است. طبیعت ناخوشایند مشاهده نزدیک این احساسات غیرقابل تصور، از تجربه شخصی و موثق خودِ «داستایوفسکی» نشأت می‌گیرد. او خود به اعدام محکوم شد، اما بر اثر حکمی ناگهانی مشمول عفو سلطنتی شد.

وارد شدن پرنس به دنیای اشرافی و برخورد او با افراد طبقه بالای روسیه داستان رمان ابله است. جامعه‌ای که پول و زیبایی در آن قدرت مطلق است و اگر شما این دو را نداشته باشید عملا هیچی نیستید. همین که پرنس احساس می‌کند حالش بهتر است و می‌تواند سفر کند، به دلیل نامه‌ای که دریافت کرده است، تصمیم به بازگشت به روسیه می‌گیرد. پرنس در یک زمان خاص نزد ژنرال و خانم ژنرال می‌رود و با شیرین زبانی می‌تواند روابط خوبی با آن‌ها ایجاد کند. همان‌طور که انتظار می‌رود، این محک باعث جلب توجه به جامعه‌ای می‌شود که فضایلی چون فروتنی، سادگی و عشق به هم نوع را کنار گذاشته است، فضایلی که همه جزو آموزه‌های مسیح هستند.

آن‌ها هم از نظر اخلاقی و هم از نظر معنوی به پرنس نیاز دارند. تلاش میشکین برای کمک به آن‌ها حتی پس از هتاکی‌هایشان نشان دهنده نهایت مهربانی و از خود گذشتگی اوست. پرنس میشکین در کتاب ابله مانند راسکولنیکف در کتاب جنایت و مکافات، در مرکز داستان و به‌منزله محور اصلی و مفهوم روحانی رمان است. همه جا حاضر است و در همه ماجراها شرکت دارد و با جزء‌جزء داستان مربوط است. نویسنده او را بارها وصف و بر ویژگی‌های شخصی او تاکید می‌کند. محکومش می‌کنند یا بزرگش می‌دارند و او خود مدام پیش ما اعتراف می‌کند.

در قطار همسفری پیدا می‌کند که بعدها ماجراهای بسیاری با او خواهد داشت اما در روسیه هیچ خویشاوندی ندارد به جز خانم ژنرال که نسبت بسیار دوری با او دارد. کتاب ابله اثر فیودور داستایفسکی به عنوان یک رمان ادبی کلاسیک، به صورت عمیق و پرکشش دربارهٔ بشریت، شخصیت‌های پیچیده و پریشانی های روانی انسان‌ها صحبت می‌کند. این داستان از طریق پرینس میشکین به تبیین معانی عشق، عدالت و مفهوم واقعی زندگی می‌پردازد و با توجه به نقدهای قوی اجتماعی و فلسفی، خواننده را به تأمل در مسائل بشری و معنویت دعوت می‌کند. این موقعیت نشان‌دهندهٔ دنیای پیچیدهٔ روابط انسانی در داستان است، جایی که عشق، درد، و تلاش برای فهم یکدیگر به هم گره خورده‌اند.

در حال حاضر (در عصری که داستایفسکی زندگی می‌کرد)، میشکین تنها به مایه تمسخر مردم تبدیل می‌شود. پایان بسیار تلخ رمان ابله می‌خواهد بگوید تنها جماعتی را می‌توان نجات داد که هنوز سنشان کم است و ظرفیت کمال‌گرایی را دارند. از نظر داستایفسکی، انسان کامل با خودش خوبی نمی آورد، بلکه خوبی خودش هم عوض می شود، دستکاری می شود و منجر به نابودی آن شخص و کمالش می شود.

با ورود میشکین به خانواده یپانچین، وی به عنوان کارمندی استخدام می‌شود و خانم یپانچینا از او مراقبت می‌کند. همچنین، آگلایا، دختر کوچکتر و زیباتر یپانچین، به او علاقه مند می‌شود. در داستان، ژنرال یپانچین یک دوست پیر به نام توتسکی دارد که به سال‌ها عاشق یک زن به نام ناستازیا فلیپونا باراشکوف بوده و می‌خواهد او را از زحمات و سختی ها نجات دهد و با او ازدواج کند. او نیز عناصر سنتی و مذهبی روسی را با احساسات صلح جهانی و عشق الهی که گاهی قبل از حملات صرع خود تجربه می‌کرد، تلفیق کرده است. شایان ذکر است که او با تصویر عیسی مسیح به عنوان یک موجود کامل درگیری شدید و وسواسی پیدا کرده است. برای داستایوفسکی، این کمال با ایده‌های فروتنی و رنج در ارتباط بود.

او در میان عشق، دوستی، آزمایش های اخلاقی و تحلیل های عمیق شخصیتی قرار می‌گیرد. همچنین، داستان بر سر مسائلی همچون عدالت، فداکاری، ناامیدی و غرور بشری تأکید دارد. خانم ژنرال از تبار پرنس‌های میشکین بود- که گرچه نه از نجبای طراز اول ولی خاندانی بسیار کهن بودند و از بابت نجابت خانواده خود بسیار به خود می‌بالید.