خب، حالا ببینیم دانشمندا از دانشِ پیشرفته‌ی ژنتیک چه استفاده ای برای ارتقاءِ زندگیِ بشر میکنن. البته محیط تأثیرش محدود به تقویتِ تمایلات نیست، بلکه به درونِ ژنومِ ما رسوخ میکنه. این پدیده موضوعِ رشته‌ی جداگانه‌ایه به اسمِ اپیژنتیک (epigenetics). جنسیت هم یکی از این عوامله که علیرغمِ تغییراتی که توی هنجارهای جنستی به وجود اومده، هنوز هم اکثرِ مردم زن بودن یا مرد بودنِ خودشون رو بخشی از هویتشون میدونن. برای همین، فرضاً مردی که اهلِ نامیبیاست و مردی که اهلِ غناست، به قدری با هم به لحاظِ ژنتیکی تفاوت دارن که قرار دادنشون توی یه دسته‌ی نژادی اصلاً با عقل جور درنمیاد. بنابراین اگه کسی بگه که اروپایی‌ها ذاتاً باهوشتر از آفریقایی‌ها هستن، این ادعا به هیچ وجه درست نیست.

این فرایند مستلزمِ استخراجِ سلولهای بنیادی از یه موجودِ زنده است. بعد از استخراج، باید دی‌ان‌ایِ سلولها رو جدا کنن و بعد ژنهاشو دستکاری کنن. با این کار، دانشمندا میتونن حیواناتی تولید کنن که ژنتیک‌شون اصلاح شده. خصوصیاتی که مِندل سالها پیش مشاهده کرده بود در اصل توی رشته‌های دی‌ان‌ای قرار دارن.

مثلاً، شاید حتی کسی که درباره‌ی ژنتیک چند کتابی خوانده باشد اسمی از روزالین فرانکلین به گوشش نخورد. او کسی بود که در کنار کریک و واتسون ـدر تیمی که کار تجربی انجام می‌دادند- فعال بود اما قبل از دریافت جایزه‌ی نوبل در اثر سرطان فوت کرد. کتاب، روزالین فرانکلین را به ما نشان می‌دهد، و نه فقط او را؛ خیلی‌های دیگر را در این سفر دور و دراز می‌بینیم که هرکدام قدمی -کوچک یا بزرگ- در این سفر برداشته‌اند. خود من وقتی پس از خواندن کتاب به عکسی که از روزالین فرانکلین برخوردم که در ضمایم آمده احساس می‌کردم این آدم را می‌شناسم؛ داستانش را می‌دانم و انگار بخشی از خاطره و زندگی من بوده. شناختن این آدم‌ها و سرک کشیدن به دنیای انسانی پررنجشان یک تجربه‌ی عاطفی غنی است. پس باز هم پیشنهاد من خواندن کتاب ژن و مطالعه‌ی سرفرصت و دقیق، و غرق شدن در ماجراهای آن است.

ثبت پاسخ به معنی موافقت باقوانین انتشار بانک کتاب گیتامهر است. اما برای انتشار پادکست در جاهای دیگر باید ایمیل بزنید و اجازه بگیرید. تمام حقوق سایت متعلق به کتاب جم میباشد و هر نوع کپی برداری تنها با ذکر نام کتاب جم به‌صورت لینک‌دار مجاز است. منتها کشفِ راههای بهتر برای تشخیصِ بیماریها ما رو هم در برابرِ این تشخیصها به لحاظِ اخلاقی مسئول میکنه.

وقتی ژنی توسطِ محرکهای محیطی مثلِ یه ضربه‌ی روانی یا یه عطرِ دل‌انگیز فعال یا غیرِ فعال میشه، مولکولهای کوچیکی به اسمِ متیل تگ (methyl tag) مثلِ یه تَگ یا برچسب به ژن میچسبن. یه جورایی شبیهِ کامنت‌هایی هستند که در حاشیه‌ی یه متن نوشته میشه. مثلاً، اگه ژنِ SRY در شما فعال باشه، شما به لحاظِ فیزیکی مذکر به دنیا میاید، اما این ژن روی هویتِ جنسیِ شما هیچ تأثیرِ مستقیمی نداره. بلکه در کنارِ دهها ژنِ دیگه که به ورودی‌های محیطی واکنش نشون میدن، مجموعاً هویتِ جنسیِ شما رو تعیین میکنن. سالِ 2003، این پروژه بالاخره تکمیل شد و تک‌تکِ ژنها نقشه‌شون کشیده شد و این نقشه تو اینترنت منتشر شد. مثلاً، کسایی که سندرومِ داون دارن، با سه نسخه از کروموزومِ 21 متولد میشن، در حالی که انسانهای عادی، دو نسخه از این کروموزوم رو دارن.

سالِ 1977، این دانشمند تونست تمامِ 5386 جفت‌بازِ ویروسِ Phi X174 رو بازخوانی کنه. بعد از این کشفِ مهم، تحقیقات درباره‌ی توالی‌یابیِ‌ ژنها همچنان ادامه پیدا کرد و روز به روز پنجره‌های جدیدی از زبانِ دی‌ان‌ای به روی دانشمندا باز میشد. این دو نفر موفق شدن ژنومِ کاملِ یه ویروس به اسمِ SV40 رو به همراهِ سه تا از ژنهای باکتریِ ایکولای (E. coli) واردِ ویروسِ باکتری‌خوارِ لامبدا (Lambda) کنن. فرایندی که این دو نفر استارتش رو زده بودن، بعدها معروف شد به شبیه‌سازیِ ژنتیک. اونا تونستن حتی زمانِ از بین رفتنِ بعضی از سلولها رو هم از قبل مشخص کنن. به عبارتِ دیگه، چون دی‌ان‌ای اینطوری تعیین کرده بود، سلول خودش میدونست چه زمانی قراره بمیره.

اون کشف کرد که این تفاوتها یا اصطلاحاً سویه‌ها تصادفی و اتفاقی‌ان و میشه اونا رو ناهنجاری‌های طبیعت یا به قولِ خودش، گونه‌های جهش‌یافته دونست. این سندرومِ روانی که باعث میشه بیمار صداهایی رو توی مغزش بشنوه، تشخصیش کارِ مشکلیه. ریشه‌ی این بیماری یه سری ژنهایی هستن که توی ژنومِ ما پراکنده‌ان.

موضوع کتاب ژن برای آقای سیدارتا موکرجی یک جنبه‌ی خیلی شخصی دارد. دوتا از عموهایش در سنین مختلف به اختلال‌های روانی مبتلا بوده‌اند و در جایی از کتاب می‌گوید که این ترس در پدرم بود که خودش یا من هم با این میراث خانوادگی درگیر باشیم. دانستن این نکته کمک می‌کند تا جنبه‌ی انسانی کتاب ژن را بیشتر و بهتر درک کنیم. سلولهای بنیادیِ انسان رو استخراج میکنن، ژنِ این سلولها رو اصلاح و دستکاری میکنن، و بعد اون رو تبدیل به سلولهای اسپرم یا تخمک میکنن. این سلولها برای تولیدِ جنینِ انسان به صورتِ لقاحِ مصنوعی یعنی توی آزمایشگاه به کار میاد.