این کتاب حتی هزار تومن هم ارزش نداره چه برسه به این قیمت صرفا افراد تحت تاثیر اسم نویسنده (که اصلا هم نویسنده نیست ) خریدنش . امیدوارم که سطح فکری جامعه ارتقا پیدا کنه و مردم دنبال کتاب های خوب برن . ای کاش اون نویسنده هم به خواننده های این کتاب ارزشی قائل بود.
از نقد وحشیانهی برنامههای احماقانهی تلویزیون برای خودم و با صدای بلند لذت میبردم و خودم به خودم احسنت میگفتم. مدت زیادی نبود که به زندگی به شیوهی فیلمنامههای سریالی عادت کرده بودم. آحر در سرسال ها همیشه باید یک نفر حرف بزند، حتی با خودش.
در ادامه میتوانید نسبت به دانلود کامل کتاب من احمق به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید. همچنین در ویدیو زیر امکان گوش دادن به خلاصه کتاب صوتی این اثر نیز دسترسی خواهید داشت. ظاهراً یکی می خواست همه بدانند که زیر دوش هستند و 15 دقیقه بعد از قطع شدن صدا، صدای بلند کتری که روی اجاق گاز در آشپزخانه می جوشد به گوش می رسد. وقتی از خواب بیدار شدم، معده ام به من می گفت که صبح شگفت انگیز من هنوز شروع نشده است. حول محور اصلی داستان در رابطه با شکست عشقی می باشد و زندگی زنی را به تصویر می کشد که بشدت سخت کوش است و در فکر خود رویاهای بسیار ارزشمندی را در سر دارد. در عرض پنج دقیقه پس از تصمیم گیری نهایی زندگی من، مشکلات شروع شد.
انگار می خواست همه بدانند یک نفر دارد دوش می گیرد و به فاصله ی پانزده دقیقه بعد قطع شدن آن صدا، صدای جوشیدن آب داخل کتری روی اجاق آشپزخانه زیاد بود. تمام این صداها در سکوت من با خودم، زیادی زیاد بودند. از خواب که بیدار شدم شکمم می گفت صبح زیبایی را شروع نکردهام. صداها زیاد بودند صدای حرکت عقربهی ثانیه شمار ساعت شماته دار روی دیوار پذیرایی زیاد بود.
چند نفر در دنیا می توانند هر روز این صداها را بشنوند و در همان زمان متوجه شوند که غمگین هستند شنیدن این صداها ضروری نبود. طولی نکشید که من به زندگی در یک فیلم نامه اپرا عادت کردم. به هر حال، در یک سریال، یک نفر همیشه باید صحبت کند.
من همیشه عادت داشتم در این وقت صبح بخوانم، کار کنم، با مردم صحبت کنم و مردم را بیدار کنم. صدای تیک تاک ساعت روی دیوار اتاق نشیمن با صدای بلندی می پیچید. هیچ راهی وجود ندارد که یک فلش قرمز نازک بتواند این همه سر و صدا ایجاد کند. عشق و امید از یک سو و نفرت و دلواپسی از سویی دیگر وی را احاطه نموده اند بنابراین می کوشدتا گذشته ای که خشمگینش کرده را رها کندو به آینده امیدوار مانده و با تلاشش آن را از نو بسازد. نویسنده، موضوع های بی ربط را بهم ربط داده بودند که هرگز زیبا و قشنگ نیست. اوایل کتاب چند جمله بود که حتی معنی هم نداشتند و اشتباه نوشته شده بودند.
کتابی که روایتکننده زندگی دختریست که با موانع بسیاری روبهرو است اما به ذهن مخاطب درس هایی را که هر زنی حداقل در برههای از زمان آن را تجربه میکند، القا خواهد کرد. او همیشه معتقد است که زنان در هر دوره ای متفاوت عمل کرده و تغییردهنده بسیاری از پدیدهها هستند. بدون شک که زنان با دغدغه های بسیار زیادی در جامعه روبهرو هستند و چه بهتر که با روایت یک داستان یاد بگیریم چگونه با این دغدغه ها روبهرو شویم.
ثبت ديدگاه